eitaa logo
احمدوحیدی
23هزار دنبال‌کننده
557 عکس
209 ویدیو
14 فایل
. احمد وحیدی هستم🧔🏻 با بیش از ده سال سابقه آموزش حضوری قراره ایــن موارد رو بصورت تخصصی بهت آموزش بدم😉 . آموزش مداحی🎙 قرائت قرآن🤲🏻 صداسازی🗣 ترحیم خوانی🖤 اجرا در عروسی مذهبی اگه سوال داشتی،اینجام 👇 (آیدی پاسخگویی) @malakoott
مشاهده در ایتا
دانلود
او همان آینه‌ی روشنِ ذاتِ ازلی‌ست بهترین اسم خدا بی برو برگرد "علی"ست با علی باز شده پای عجائب به جهان پر زد از شوق به سویش، دلِ بابُ الثعبان مؤمنون خوانده علی قبل نزولش از بر گاه جبرییل صدا میزندش "پیغمبر" شب معراج به هرسو رد پایش افتاد و نبی پیش خدا یادِ صدایش افتاد آمد و از شب معراج، نبی داد خبر: "ازصدای سخن عشق ندیدم خوشتر" چه قَدَر فیض از او برد رسول عربی "چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی" گر در از باغِ مقامش بگشاید تمثیل انبیا را نرسد دست به خرمای نخيل که رسولانِ اولوالعزم خدا تا امروز خطبه‌ی بی الف و نقطه نگفتند هنوز آدم آب و گلش آن‌روز که در قالب بود پدر خاک، علی ابن ابیطالب بود پدر خاک علی، حیثیت آدم از اوست "عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست" نورِ حقی که از او طورِ خدا روشن گشت برقِ دندانِ علی بود که خندید و گذشت آن شب سخت که اسمش شبِ طوفانِ بلاست نوح می‌گفت نترسید یدالله این‌جاست عیسیِ مریم از این مرد گرفته‌ست مدد جانْ فدای پسرِ فاطمه‌ی بنت اسد در دلِ آتش اگر رفت چه جای بیم است؟ همه جا نادِ علی، حافظِ ابراهیم است هر زمان سازِ سخن کرد به هرجا داوود أشهدُ أنّ علیاّ ولیُ الله سرود چه بگویم ز مقامات علی، حیرانم ها علیٌ بشرٌ کیفَ بشر می‌خوانم قنبری داشت که عالم کفِ دستانش بود گَرد نعلین علی، مُلکِ سلیمانش بود بشکند در گذر از عینِ علی، پای قلم بازمانده‌ست به وصفش دهنِ تیغ دو دم آفتابِ قَدَر از کوهِ قضا سر زد باز دشت می‌لرزد و می‌لرزد و می‌لرزد باز تیغِ ابروی غضب کرده‌ی خود را خم کرد باز هم جای خودش را علمش محکم کرد لب شمشیر علی تشنه‌ی تکبیر خداست ملک الموت، صدایِ نفسِ شیر خداست شعر بیتاب‌تر از عرصه‌ی جولان شده و قافیه حیران شده و زلفِ سخن باز پریشان شده و شعر هجا پشتِ هجا در هیجان است اذا زلزلت الارض صدای تپش قلب زمین است و زمان است چنان خورده به دشمن که قدِ تیغ کمان است ترک خورده زمین، روح الامین هم نگران است علی کیست؟ یدالله، اُذُن الله، اسد الله علی شیر خدا، دست خدا، سیف الله، نور الله، باب الله، وجه الله، اسم الله، سر الله، ثارالله، عین الله، عبدالله، روح الله، جَنب الله، امرلله، ولی الله امیرالمومنین، یعسوبِ دین، حبل المتین، عین الیقین، نورٌ علی نوراند انصابش خمارم کرده ساقی بازهم با ذکر القابش به هوهو گر بیاید، می‌رسد جانِ جهان بر لب توانِ تیغِ تیزش را، بپرس از عمر و از مرهب نبی در بارِ سوّم شیر حق را اذن داد آنجا درِ قلعه به سختی روی پایش ایستاد آن‌جا چه باید گفت از او، شعر کم می‌آورد الحق از آن مردی که شمشیرش عبادت کرده در خندق شبِ فتنه چه کس جای پیمبر خفته غیر از او کدامین شاه در عالم سلونی گفته غیر از او؟ کدامین شاه، تختش بوده از جنس حصیر اصلاً ؟ رسول الله هم او را صدا می‌زد "امیر" اصلاً مرا عهدی‌ست با جانان که تا جان در بدن دارم هوادارش کند امر و به روی چشم بگذارم مرا کافی‌ست از دنیا که باشم در شعف یک‌شب دعایم کن بخوانم شعر در صحن نجف یکشب ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
«سه روز» بود، که در مکّه بی‌قراری بود نگاه کعبه، پر از چشم‌انتظاری بود «سه روز» صبح شد و، سایبان «حِجر و حَجَر» سحابِ رحمت و ابرِ امیدواری بود به احترام شکوفایی گل توحید «سه روز» کار حرم عشق و رازداری بود زِ هجر روی علی، کار «حِجر اسماعیل» در این سه روز و سه شب، ندبه بود و زاری بود پس از «سه روز» از آن روی ماه پرده گرفت حرم که محرم اسرار کردگاری بود صفای آینه از چشم «مَروه» می‌تابید شمیم عاطفه از، «مُستَجار» جاری بود زمین به مقدم مولود کعبه، می‌نازید هوا هوای بهشتی، زمان بهاری بود فرشتگان خدا، در مقام ابراهیم سرودشان، غزل عشق و بی‌قراری بود سحر به زمزم توحید، آبرو بخشید علی، که زمزمۀ چشمه در صحاری بود * * قسم به وحی و نبوّت که در کنار نبی علی تمام وجودش، وفا و یاری بود نشست بر لبش آیات «مؤمنون» آری علی که جلوۀ آیات جان‌نثاری بود چگونه نخل عدالت نمی‌نشست به بار که اشک چشم علی، گرم آبیاری بود امیر ظلم‌ستیز، افسر یتیم‌نواز! یگانه آینۀ عدل و استواری بود همین نه «مکّه» از او عطر ارغوانی یافت «مدینه» از نَفَس او بنفشه‌کاری بود علی، تجسّم اخلاص و صبر بود و امید علی، تبلور ایمان و پایداری بود علی، به واژۀ آزادگی تَقدّس داد علی، تجلّی ایثار و بردباری بود جهان کوچک ما حیف درنیافت که او پر از کرامت فضل و بزرگواری بود!؟ قسم به کعبه که سجّادۀ گل‌افشانش زِ خون جبهۀ او باغ رستگاری بود... ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
روزی که پا به عرصه‌ی دنیا گذاشتیم بر هر چه غیر عشق علی پا گذاشتیم سرهای خویش را به امید کرامتش برخاک او به چشم تمنّا گذاشتیم وقتی که میرسیم به صحن ابوتراب انگار پا به عرش معلّی گذاشتیم در اولین زیارتمان قلب خویش را مابین کوچه‌های نجف جا گذاشتیم مستی نداشت دیدن انگور بر ضریح این رسم نیک را به جهان ما گذاشتیم باید مودبانه صدایش کنیم پس ماقبل مرتضی علی «آقا» گذاشتیم دیدیم بوتراب امام است؛ دیده را هر طور در تمام زوایا گذاشتیم عمریست در فراق علی زمان خویش مابین لحظه‌های خوشی «نا» گذاشتیم هیهات اگر که گفته شود مثل کوفیان مولای خویش را تک و تنها گذاشتیم https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
در راهِ «علی» اگر هلاکم سازند اهلِ نظر آیینه ز خاکم سازند گویند که ناپاک مَبَر نام «علی» من نام «علی» بَرَم که پاکم سازند ✍مرحوم https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
گزیده ای از قصیده فردوسی در مدح علیه السلام مگو که بود که شد فتح باب خیبر ازو که کرد بر در آن قلعه استوار انگشت که پاره کرد کمند نفاق و رشتهٔ کین به گاهواره که زد در دهان مار انگشت علیّ عالی اعلیٰ که دست قدرت او هزار ره زده بر چشم روزگار انگشت شهی که چون به دو انگشت، در ز خیبر کند برآمد از پی اسلام صدهزار انگشت شهی که زد به دو انگشت مُرّه را به دو نیم ز بهر قتل عدو ساخت ذوالفقار انگشت شها، تو راست مسلّم کرم که گاه رکوع کند برای تو انگشتری نثار انگشت غلام و کاتب و مدّاح توست «فردوسی» همیشه با قلمش گشته دستیار انگشت قبول کرده غلامیّ قنبر تو ز جان نهاده چون مژه بر چشم اشکبار انگشت بزرگوار خدایا، به حقّ حیدر و آل در آن دمی که رود خلق را ز کار انگشت موالیان علی را ز راه لطف و کرم پی شهادت دین برقرار دار انگشت طفیل جمله، چو من هم روم به دار قرار گواه دست مرا دار برقرار انگشت https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
علیه‌السلام 🔹فتح قریب🔹 هر نصر من الله به شمشیر علی بود هر فتح قریب از دل چون شیر علی بود در خیبر و بدرش همه یک‌پارچه گفتند: پیروزی اسلام به شمشیر علی بود آن رعشه که بر کاخ معاویه درافتاد پیداست که از نعرۀ تکبیر علی بود در سینه اگر بغض علی داشت عجب نیست چون سینۀ دشمن هدف تیر علی بود یک قوم در اندیشۀ تحقیر علی بود یک طایفه مشغول به تکفیر علی بود گفتند و نماندند ولی نام علی ماند الحق که علی شاهد تکثیر علی بود حتی به سکوتش کمر تفرقه خم شد این وحدت ما حاصل تدبیر علی بود صد رنگ عوض کرد بشر در طی ایام تاریخ کجا شاهد تغییر علی بود؟ فرمود که دوزخ چه بسا خلق نمی‌شد در هر دل اگر مهر فراگیر علی بود پیغمبر ما آینۀ حسن خدا بود در آینه هر آینه تصویر علی بود هنگام سحر فاطمه بر منبری از نور با یازده آیینه به تفسیر علی بود از خاک نجف شاخۀ انگور بر آمد این معجزۀ تاک به اکسیر علی بود ایوان نجف! هان تو شهادت بده فردا این دل همۀ عمر به تسخیر علی بود 📝 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
علیه‌السلام 🔹نورٌ عَلی نُور🔹 اوصاف تو از ابتدا تا انتها نور آیینه‌ای، آیینه‌ای سر تا به پا نور آیینه‌ای و خلق حیران صفاتت تابیده بر جان تو از ذات خدا نور چشمی که توفیق تماشای تو را داشت جسم تو را جان دیده و جان تو را نور در حلقۀ عشاق تو ای صبح صادق! بر هر لبی گل کرده «یا قدوس»! «یا نور»! قرآن وصفت سوره سوره باشکوه است فرقان، نبأ، یوسف، قیامت، هَل اَتی، نور از کعبه تا مسجد مسیر روشن توست از آسمان تا آسمان، از نور تا نور خورشیدی و بر شانۀ خورشید رفتی فریاد می‌زد آسمان: «نورٌ عَلی نُور» تو بوتراب و همسر تو مادر آب اصل شما، وصل شما، نسل شما نور پایان کار دشمنان توست با نار آغاز راه دوستان توست با نور در مدح تو چشم غزل روشن! که دیده‌ست وصف تو را از ابتدا تا انتها نور 📝 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
چون کویرِ بدون باران بود سیلی صورتش نمایان بود همه موهای او پریشان بود بیقرار حسینِ عطشان بود کفنی پاره مانده در مُشتش درد شلاق و نیزه ها کُشتش! حال و روزی عجیب و درهم داشت در رجب غصهء مُحرّم داشت گرچه در زینبیه مَحرم داشت دم آخر، حسین را کم داشت حرز زهرا "وَ اِن یَکادَش" بود لحظه های وداع، یادش بود قلب زارش ز کار می افتاد یاد حلقوم یار می افتاد بین آن نیزه زار می افتاد پیش ده تا سوار می افتاد آنهمه شور و شین را کشتند زنده زنده حسین را کشتند یوسفش را که برنگرداند و پیکرش بین گرگ ها ماند و شب شد و عرش را که لرزاند و یا اُخیَّ اِلیَّ می خواند و زیر نیزه شکسته تب می کرد آب از خواهرش طلب می کرد بین هفت آسمان قمر می سوخت خیمه ها تا دم سحر می سوخت دل زهرای خونجگر می سوخت در میان تنور، سر می سوخت بعد آن بی حیایی دشمن مطبخ خانه اش نشد روشن تنِ بی سایه بان عوض شده بود نیّت ساربان عوض شده بود لحن زجر و سنان عوض شده بود سر و وضع زنان عوض شده بود گوش های بدون زیور، وای! دختران بدون معجر، وای! مُشت و سیلی ز پیش و پی خورده سنگ عُشاقِ مُلک ری خورده بعد هر گریه، کعب نی خورده پیش او یک سپاه، مِی خورده ناله هایش به آسمان رفته بین بازار شامیان رفته بی علمدار خود، کشیده عذاب رفته در کوچه ها بدون نقاب شده آب از غم و جنایت آب خواب گهواره دیده مثل رباب چون رباب ز جنگ، برگشته... صورتش بوده رنگ، برگشته رنج دیده میان دستهء خود خار دیده به پای خستهء خود زخم خورد از سرِ شکستهء خود مُشت خورد از دو دست بستهء خود دیده با چشم خواب آلوده قاری اش را شراب آلوده گذرش در خرابه ها افتاد دم دیوار، بی عصا افتاد سر که آمد، طبق جدا افتاد دختری از سر و صدا افتاد مثل بابا شکست حرمت او جای بوسه نداشت صورت او https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
نام تو حسین مشق هر شب باشد این سینه ز مهر تو لبالب باشد ما را چه به لاف عشقبازی با تو تا سینه زن غم تو زینب باشد https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
کوه درهم خُرد شد  تسخیرِ زینب را که دید سایه‌ای از سایه‌ی تصویرِ زینب را که دید نیمه‌شب باید بیاید  تا نسوزد آفتاب آب شد خورشید تا تاثیرِ زینب را که دید مَا رَأَیْت إِلَّا جَمِیلا گفت  حیرت کرد عشق کربلا شد کربلا  تفسیرِ زینب را که دید غیرتش مثل خودش می‌ساخت از اهل حرم دشمنش مغلوب شد  تکثیرِ زینب را که دید ذوالفقارِ مرتضی با خطبه‌هایش شد یکی شام یکجا خاک شد  شمشیرِ زینب را که دید فاطمه إِنّٰا فَتَحْنٰا خواند دنبالِ سرش کوفه شد مخروبه‌ای  تکبیرِ زینب را که دید حق بده با شش برادر آمد و بی کَس گذشت غم به حالش زار زد  تقدیرِ زینب را که دید پیش عباسش چرا دستان او را بسته‌اید هِی زمین اُفتاد سر  زنجیرِ زینب را که دید اینکه اُفتاده‌است در این بی کَسی‌ها خواهر است آه با پیراهنی پاره نگاهش بر در است آنقدر غم دید  تابِ داغِ دیگر را نداشت تابِ جان دادن ولی  در بین بستر را نداشت ماه‌ها می‌شد مُهیا بود  تا جانش رود کاش می‌شد جان دهد  اما برادر را نداشت کاش می‌شد لااقل مثلِ رقیه جان دهد یادِ آن لبهاست اما  در بغل سر را نداشت چند روزِ آخری می‌خورد خانوم بر زمین پیر بود و بینِ دستش  دستِ اکبر را نداشت تشنه است و بسترش در آفتاب و سایه نیست حیف ایندفعه  کنارش آب آور را نداشت طاقتِ هر داغ را او داشت  اما با حسین طاقتِ گودال را  آن ضربِ آخر را نداشت طاقت آوارگی را داشت  اما قامتش طاقت بوسیدن از  رگهای حنجر را نداشت صبر بر اینها اگر هم کرد اما طاقتِ شام و بازار و حراج چند دختر را نداشت.... https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
گرچه درخت خشک دلم نا اُمید نیست گویا بهار ، در دل این سَررسید نیست جشنی که در نبودِ تو بر پا شود ، عزاست این عیدها بدون حضور تو عید نیست تقدیرمان به خال سیاه تو رفته‌ است... انگار بخت منتظرانت سپید نیست! هفتاد پُشت من ، همگی عاشق تواَند پس ماجرای عشق من و تو جدید نیست بابابزرگم آرزویت را به گور بُرد مَردی که از فراق تو قدَّش خمید..،نیست در راهِ دوست جان بدهی..،بُرد کرده ای هر کس که پای یار نمیرد ، شهید نیست دست گناهکار مرا رو نمی کنی... اینگونه پرده‌پوشی‌ات اصلاً بعید نیست خیلی کُمیت بندگی‌ام لنگ می زند این پا شبیه آنکه به سمتت دوید..،نیست من در کمال خیره‌سری ، دوست دارمت این روسیاه هرچه که باشد..، پلید نیست قفل دلم به دست علی باز می شود مثل نجف برای دل من کلید نیست انگورِ حیدری‌ست دلیل جنون من عقل از سرم کنار ضریحش پَرید..، نیست! چیزی نمانده دق کنم از داغ کربلا جز دوری از حسین..،عذابی شدید نیست جانِ لبی که چوب شد از تشنگی..،بیا جان تنی که گم شده..،در خطِّ دید نیست ▪️ وللّه اوجِ روضه همین مصرع است و بس: جای عقیله در دل بزم یزید نیست https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
عجل الله تعالی فرجه 🗓سروده: ۱۴۰۲/۱۱/۶ 🏴بند اول: کجائی صاحب زمانم کجایی عشق جاودانم به لب رسیده جونم آقا کجائی جلوه ی نهانم امید آخر همه کجائی یا بن‌ فاطمه بیا به این جداییمون آقا بده تو خاتمه عمریه از فراقت عزیزم کنج هیئت دارم اشک میریزم جمعه که هیچ همه سالو واست، مریضم یا بن الزهرا کجایی کجایی مُردم از این جدایی جدایی 🏴بند دوم: بیا امام مهربونم بده جمال تو نشونم تا کی باید بشینم و هی دعا برا فرج بخونم بیا که خیلی دیر شده دلا به غم اسیر شده جوون چِش به راه تو بیا که دیگه پیر شده دنیا رو داره ظلمت میگیره بی تو حتی بهشت هم کویره گل اگه نور خورشید نباشه، میمیره الامان الامان یا بن الزهرا العجل العجل یا بن الزهرا 🏴بند سوم: با اینکه نوکر تو هستم در انتظار تو نشستم ولی همیشه با گناهام دلتو میدونم شکستم ببخش که بی وفا شدم رفیق نیمه را شدم شرمنده ی نگاهتم ببخش که بی حیا شدم آبرومو همیشه خریدی رو گناهام همش خط کشیدی از خطاهام گذشتی و چیزی، ندیدی الامان الامان یا بن الزهرا العجل العجل یا بن الزهرا ✍️ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
ای پیام‌آور خون شهدا یا زینب با پیامت همه جا کرب و بلا یا زینب ای نماز شب تو برده دل از چار امام ای همه فاطمه هنگام دعا یا زینب خطبۀ تو، سخن خون خدا بر سر نی یک پیام است ولی با دو صدا یا زینب چه بیارم؟ چه بگویم؟ چه بخوانم به ثنات؟ که خدا زینت اَب خوانده تو را یا زینب اگر از اشک شود ملک جهان دریائی نشود حق تو یک قطره ادا یا زینب تا قیامت همه مردان جهان می‌گیرند از تو درس شرف و صبر و رضا یا زینب گوهر اشک تو و خون حسین ابن علی هر دو بخشید به اسلام بقا یا زینب سَر آن سرّ خدا گرچه جدا از تن شد نگهش از تو نگردید جدا یا زینب از قفا چشم تو در مقتل و پیش نگهت شد جدا رأس حسینت ز قفا یا زینب از تو زیبنده بُوَد ذکر "تقبّل منّا" بر سر نعش امام شهدا یا زینب مظهر صبر خدا خواست دهد جان از دست تو شدی از دل او عقده گشا یا زینب سعی تو با سر خونین برادر رفتن مروه گودال و صفا طشت طلا یا زینب در دل محمل خود چون دل خورشید بسوز که هلالت شده انگشت نما یا زینب خطبه‌هایت همه یادآور زهرای بتول سخنانت چو علی روح فزا یا زینب پور مرجانه به تو خنده زد و گفت: گرفت قلبم از قتل حسین تو شفا یا زینب آن ستم پیشه پی پاسخ دندان شکنت شادی‌اش گشت مبدّل به عزا یا زینب دختر وحی کجا؟ كوچه و بازار کجا؟ آیت نور کجا؟ شام کجا؟ یا زینب از تو زیبد که بکوبی به دهان دشمن مشت، با غرّش "یابن الطلّقا" یا زینب پیش چشم تو به لب‌های عزیز زهرا به خدا، چوب زدن نیست روا یا زینب جز تو کی خوانده نماز شب خود بنشسته دل شب گوشۀ ویرانه‌سرا یا زینب ماهِ روی تو چو از جور فلک نیلی شد روی خورشید نشد تیره چرا یا زینب؟! خصم بر اشک تو خندید ولی بر سرِ نی گریه کردند برایت شهدا یا زینب... ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
کیست زینب همیشه بی همتا نورِ مستورِ عالمِ بالا کیست زینب نفس نفس حیدر کیست زینب تپش تپش زهرا کیست زینب حسینِ پرده نشین کیست زینب حسن به زیرِ کسا کیست زینب کسی چه می‌داند غیر آن پنج آفتاب هُدی کیست زینب تلاطمِ عباس کیست زینب تموّج دریا ذوالفقار علی میانِ نیام  اوجِ نهج‌البلاغه‌ای شیوا کیست زینب فراتر از مریم روشنی بخشِ هاجر و حوّا کیست زینب حجابِ جلوه‌ی غیب صبر اعظم، صلابت عظما قلمم بشکند چه می‌گویم من و اوصافِ زینب کبری؟! من چه گویم که گفت اربابم  حضرت عشق! التماس دعا السلام ای شُکوهِ نام حسین دومین فاطمه، تمامِ حسین ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
بسان بلبلی از غم فِسُردم غم هجران تو بر شانه بردم خوشی از خانه و کاشانه ام رفت از اون روزی که در خاکت سپردم گلای خونمون بی تو خزونه چشام از داغ تو همرنگ خونه انیس و مونسم بعد از تو اشکه امان از دست این دور زمونه خودم دیدم که در گِل جا گرفتی که روی دوش ما مأوا گرفتی تو رفتی و ولی با رفتن خود که جون از مادر و بابا گرفتی خودم بر شانه ها بردم تنت را که شاید بشنوم خندیدنت را الهی کاش می مردم ، ولیکن نمی دیدم کفن پوشیدنت را https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
نه تنها در وداع تو جدا شد جان من از من که می‌آمد صدای ناله‌های پنج‌تن از من از آن‌جایی که وابسته‌ست جان من به جان تو جدا کردند سر از تو؛ جدا کردند تن از من میان معرکه هم زخم، هم جان‌باختن از تو میان خیمه‌ها هم سوختن، هم ساختن از من تو زیر خنجرش بودی و محکوم تماشا من گلوی زیر خنجر از تو؛ دست و پا زدن از من دلم خوش بود با پیراهنت آن‌هم به غارت رفت پس از تو رَخت بَر بسته‌ست شوقِ زیستن از من غریبم آن‌چنان در سرزمین مادری بی تو که می‌پرسد نشانی‌های زینب را وطن از من "ملامتگو چه دریابد میان عاشق و معشوق" کسی نشنید جز "توصیف زیبایی" سخن از من از آن بُت‌خانه‌ها چیزی نماند آن‌جا که بر می‌خاست طنین تیشه‌ی پیغمبرانِ بُت‌شکن از من منم حُسنِ خِتام باشکوهِ داستان تو پس از این اسوه می‌سازند اساطیر کهن از من ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
چو ماه گشت دفِ لا اله الا الله نواخت از شعفِ لا اله الا الله چه بیم محتسب امشب؟ که با ولای علی خوشیم در کنفِ لا اله الا الله علی ولیِ خدا و خدا ولیِ عل یست که کعبه شد نجفِ لا اله الا الله چو گنج، دُرّ ولای علی نهان شده است به غمزه در صدفِ لا اله الا الله هر آنکه گفت علی حق و حق علی ست، به حق زد هست بر هدفِ لا اله الا الله میِ ولایت حیدر به کوزة توحید شکفته روی رفِ لا اله الا الله علی شناس تواند خداپرست شود علی ست هر طرفِ لا اله الا الله کسم علی ست در آن بی کسی که می خوانند: به عزّت و شرفِ لا اله الا الله ✍: https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
چهل سال است می‌گریم، چهل سال است می‌خندم کتاب خاطرات تلخ و شیرین پر از پندم من از آغاز دل بستم، به استقلال و آزادی ز هرچه زرق و برق آورد شرق و غرب دل کندم من آن باغم که دستانی خدایی کاشت بذرم را سپس ساقه به ساقه زد به ساق عرش پیوندم نهال کوچکی بودم که از طوفان گذر کردم تعجب می‌کند عالم، اگر سروی تنومندم مرا فکه، طلائیه، شلمچه، فاو می‌فهمد چنان‌که لحظه‌های داغ سُرخاخون اروندم در این عالم که دنیا از زر و سیم آبرومند است من از خون جوانان برومند آبرومندم کبوترهای خونین‌پر ز دوشم می‌پرند و من به پای بال‌ و پرهاشان هزاران بوسه می‌بندم شعار «می‌روم تا انتقام سیلی زهرا، بگیرم» را زدم با سربلندی روی سربندم زمین مات ثباتم شد، زمان حیران جریانم سرود رود کارونم، شکوه کوه الوندم درون پیکرم روح جوانی می‌دود امروز که پر شور است چشمانم، که پر شوق است لبخندم جهان زیباتر از این روزگاران می‌شود روزی ومن چشم انتظار وعدۀ حق خداوندم بهارا! بی‌تو فروردین فقط تکرار تقویم است از این تکرار می‌سوزد همیشه جان اسفندم ✍ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
؛ ؛ باز جاری‌ست خیابان به خیابان این شور هم‌قدم باز رسیدیم به میدان حضور زنده‌تر می‌شود این شور و نوا نسل به نسل تازه‌تر می‌شود آزادی ما نسل به نسل زنده‌گانِ نَفَسِ قدسی روح‌اللهیم آیه‌ی فتح بخوانید که ما در راهیم سربه‌سر ملت عشقیم که تا جان داریم سر و سودای رسیدن به شهیدان داریم راهیانیم در این جاده‌ی پر رؤیا ما هرکه در بیعت عشق است بیاید با ما بهمن است و دل یک سال به این ماه خوش‌ است پرچم است و به دلش جلوه‌ی «الله» خوش‌ است پرچم عشق که خورشیدِ همه آفاق است تار و پودش همه از خونِ رگِ عشاق است شده هنگام علمداری ما بسم الله بگذر از خویش و به این بزم بیا بسم‌ الله شده در بزم وفا جام بلا دست به دست پرچم دوست رسیده‌ست به ما دست به دست بر زمین هر طرفی دست علمداری... آه سر هر دار خدایا سر سرداری... آه بیرق مستی این تاک نخواهد افتاد به اباالفضل که بر خاک نخواهد افتاد * * حاج قاسم که صدایش، نفس صبح‌دم است گفت جمهوری اسلامی ایران، حرم است باز دلتنگ تو هستیم کجایی ای مرد؟! دل به لبخند تو بستیم کجایی ای مرد؟! صف اول که به لبخند تو زیبا می‌شد شعر هم مثل همه محو تماشا می‌شد انتقام تو که کابوس شب آمریکاست ای یل معرکه! والله که بر ذمّه‌ی ماست این نه عهدی‌ست که یک‌آن هم از آن برگردیم جان سالم ببرد قاتل تو، نامردیم شیرمردا! ز تو این روبهکان می‌ترسند آری از اسم تو هم مثل اذان، می‌ترسند تو در این ظلمت شب، سرخ‌ترین فریادی بردن نام تو ممنوع شد ای آزادی! مرد باید، که به هنگام خطر یل باشد روز میدان و شب واقعه اول باشد * * ای نشسته صف اول! به عدالت برخیز مالک راه علی شو، به شجاعت برخیز چشم‌ها را بنگر، تشنه‌ی عدل است وطن هم‌قدم با صف مردم، به صف ظلم بزن با زر و زور، علی‌وار و دمادم بستیز صف‌شکن باش و در این خط مقدم بستیز «تازه آغاز جهاد است» بر این طبل بکوب «وقت اعدام فساد است» بر این طبل بکوب * * صبر کردیم و کنون موسم پیروزی ماست شک نکن بر اثر صبر، ظفر روزی ماست دارد اقرار کنون دشمن دیرین به شکست مفتضح گشته و خود نیز به این معترف است رفت آن هیبت پوشالی‌ دشمن بر باد نرود حیله‌ی دجالی‌اش اما از یاد چون که در معرکه‌ی جنگ سرش خورده به سنگ فکر نیرنگ کند باز و شود رنگ به رنگ * * گره کار وطن، غیرت ما می‌طلبد عقل و عشق و جگری چون شهدا می‌طلبد خندق است آی ببینید که احزاب آمد از صف ما برود، هرکه پی خواب آمد عشق می‌بارد و سرها به تماشا مستند دل بریدند ز خود تا به خدا پیوستند عطر عشق است که در شام و یمن پیچیده‌ست نور یارست به روی شهدا تابیده‌ست ره چراغان شده! جامانده مبادا باشیم می‌رود قافله! وامانده مبادا باشیم * * قدس ای قبله‌ی اول! خط پایانی تو مقصد قافله‌ی هند و خراسانی تو! هر که دارد سر همراهی سر، بسم الله هر که دارد جگر خوف و خطر، بسم الله! ✍ شاعران: ▫️ ▫️ ▫️ https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
بسم الله الرحمن الرحیم یا موسی ابن جعفر علیه السلام دریا شکست کوه شکست آسمان شکست ای وایِ من که حرمت این آستان شکست ای وایِ من که ساقه‌ی پایی نحیف و سرخ از ضربه‌های چکمه‌ی یک پاسبان شکست در زیرِ این عبا به گمانش کسی نبود سَندی که پا گذاشت ،شنید استخوان شکست از بس که تنگ بود و نمور و سیاه و سرد از بس به سنگ خورد سری ناتوان شکست باب‌الحوائجِ همه بود و کسی نداشت روزی دِهِ همه بی آب و نان شکست امسال هم گذشت ولی روز را ندید دور از بهار قامتِ این باغبان شکست امسال هم گذشت و رضا را ندید؛ آه بِینِ سیاه‌چال دلش ناگهان شکست معصومه را نشد که عروسش کند - گریست امشب که بغضِ دخترِ او بی امان شکست از زهر تشنه بود و همین بابِ روضه شد با داغهای کرببلا با همان شکست لب‌تشنه بود و حرمله را با سه‌شعبه دید طوری کمان کشید گمانم کمان شکست وقتی صدایِ تیر به زینب رسید گفت : قلب رُباب پشتِ پدر توأمان شکست می‌خواست خنده‌ای بکند که گلوش ریخت می‌خواست بوسه‌ای زندش که دهان... حسن لطفی https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴 دلـم درد و دلـم درد و دلـم درد دلـم یـاد غـریب کـاظمیـن کـرد فلـک زد شعله بـر جـان پیمـبر فتاده از نفس موسی بن جعفر بیـا شیعـه بیـا کـه در بکـوبیم بیــا بــا دیـدگـان تــر بکـوبیم بیـا تا بـا رضاجان پشت این در بگـرییم از غم موسی بن جعفر بگوییم تسلیت معصومه جان را رضـا جـان آن رئــوف مهربـان را امام بی گناه و جُـرم و تقصیر چهارده سال شد در غُـل و زنجیر زجسمش مانده پوست واستخوانی نمــانـده بــر تنـش جـز نــاتـوانی تنـش را ظلـم هــارون آب کــرده فلـک را غصـه اش بی تاب کرده شنیده ناسزا هر روز تا شب شده ذکر لبش خَلِّصنی یا رب تن پاکش به حَمّالان سپردند بـه روی نـردبان کهنه بـردند عزیزی که غریبی اش عیان است ببینیـد این امـام شیعیان است سـزا بـاشد بـر این آقـا بگرییم چنـان معصومه و رضـا بگرییم بـه جـرم عشق بـه زهرا و حیدر چنین کـردندبـاموسی بن جعفر اگـر کشتند عــزیـز مصطفـی را بـه غـم آغشته بودند مرتضی را خـدا را شکر شد تشییع جنـازه تـن او لِــه نشـد بــا نعـل تـازه خـدا را شـکر معصـومه نـدیده بـــه روی نیــزه ای رأس بـریده اگـرچـه بـا شقـاوت کُشت او را نَبُـرّیـده کسی انگشــت او را خدا را شکر که موسی بن جعفر تنـش زخمی نشد ازتیغ و خنجر بخوان«مداح»امان از دل زینـب مصیبت ها شـده حاصـل زینب https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
اولان  گُل تک  خزان  ای  تازه  داماد    سن ئولدون منده  اولدوم خانه برباد اَلینده  گورمدیم   من  طوی  حناوی جوان  عمرینده  من  گئیدیم  قراوی نه گوردین بخت ئووین نه طوی حناسین نه گوردین طویدا  ائللر  اویناماسین نجه  دوزسون   فراقینده  سنون  گل ئولر   گُل    اولماسا   گر   شیدا  بلبل فراقینده   سنون  دل   داغلیام   من چکوب حسرت  اورکدن آغلارام  من گوزل عکسین  گورَن  هنگامه  یاننام گلوب   قبر  اوسته   آواره   دولاننام به جای  بخت  ئووین  قبرین   مبارک باغیشلا    ایتمیشوک   خرما    تدارک اورگیم   گلمدی    شیرنی   آلام    من بو   تازه   منزلن  بیر  کف  چالام  من طویی  قاره   اولان   داماده   لایلای ورق   بختی   دونن   ناشاده   لایلای اورگینده   قالان    احساسه    لایلای دونن خوش گونلری تز  یاسه  لایلای طویونی    ویرمیّن    اتمامه   لایلای جوانلیقدا    چاتان     ناکامه   لایلای آداخلیخدا    ئولن    داماده    لایلای گئین   بیر  آق کفن   داماده    لایلای https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
⭕️ چه کسانی به مرگ طبیعی میمیرند؟ مرگ طبیعی بر خلاف نامش مرگی است که تنها در زندگی برخی از افراد اتفاق می افتد! و اکثر مردم به" مرگ اخترامی" می میرند! ✳️مرگ اخترامی: در این حالت بدن بر اساس اختلالاتی نظیر مرض و یا تصادف و مانند آن شایستگی خود را برای همراهی با روح از دست می دهد، در این حالت، روح دیگر نمی تواند بدن را به کار گیرد. بدن معیوب می شود و نفس نمی تواند در آن بماند به همین دلیل روح  از آن خارج می شود. ✳️مرگ طبیعی: اما در مرگ طبیعی روح به تکامل خود می رسد و کمالاتش به نهایت می رسد از این رو بدن دیگر نمی تواند روح را همراهی کند پس میان روح و جسم جدایی می افتد و مرگ تحقق می یابد، مثل یک میوه رسیده که با یک دست زدن از شاخه جدا می شود. ♻️در واقع بایستی مرگ به صورت طبیعی برای همگان رخ دهد امّا در اکثر موارد پیش از آنکه روح به تکامل نهایی برسد این جسم است که دیگر نمی تواند او را همراهی کند و به علت ضعف و عیب، روح و جسم از هم جدا شده و مرگ تحقق می یابد که دیگر مرگ طبیعی نیست. ▪️اجل های معلّق! در لوح محفوظ الهی میزان عمر و زمان مرگ دقیقاً مشخص شده است ولی قبل از فرا رسیدن آن اجل حتمی ،اکثر مردم در اثر اجل های معلّق می میرند! ✳️اجل معلّق : اجلی است که زمان مرگ را به تأخیر می اندازد و یا آن را جلو می اندازد. 🌺 براساس روایات معصومین (علیهم السلام) اکثر مردم در اثر گناهان و نیز ترک صله ی رحم ، اجل های معلّق را برای خودشان می آورند و به مرگ های زودتری از اجل حتمی خویش می میرند. مراقب اعمالمان باشیم تا اجل های معلّق به سراغ ما نیایند. 📚 منابع و مآخذ: پانزده گفتار- شهید مطهری،فلسفه ی ما- شهید صدر،تاریخ فلسفه- دکتر نصر عدل الهی- شهید مطهری https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
🧠هر کی بهت گفت ایران همه چی داغونه، آلمان همه چی فراوونیه، آمریکا مردم در رفاهن، فرانسه که مهد آزادیه، کانادا همه چی ارزونه، ترکیه رو که دیگه نگو، 📲این کانال رو بهش معرفی کن صد در صد نظرش عوض میشه https://eitaa.com/joinchat/3760194082C3a891f0a8a 👈 🌃اونور آب از تبلیغات تا واقعیت[ بدون روتوش]