ساسی و مربیان تربیتی!
غلامعلی حدادعادل در بارهٔ حاشیههای آهنگ سخیف تازهٔ ساسی مانکن گفته است: "زمانی که معاونت پرورشی را منحل کردند، زمینهساز چنین مشکلاتی شدیم. باید ارزشهای تربیتی و فرهنگی را به مدارس بازگردانیم."
به نظرم آقای حدادعادل معادله را معکوس میبیند.
این در واقع بسیاری از مربیان تربیتی مدارس بودند که با نوع نگاه خرافی و سطحی خود، بچههای ما را بیدین و دینگریز کردند و زمینهساز گرایش به آثار کسانی چون تتلو و ساسیمانکن شدند.
کار بسیاری از این مربیان، ایجاد ترس و وحشت از دنیای پس از مرگ بین بچههای بیگناه این مملکت و ایجاد مشکلات روانی برای آنها بود.
بخش زیادی از وقت خود من، صرف زدودن خرافات و ترسهای موهوم از خداوند در ذهن بچههایم شد، یعنی همهٔ آنچه مربیان تربیتی مدارسشان با انواع ترفندهای وحشتآفرین به آنها القا کرده بودند.
بنابراین، بسیاری از مربیان تربیتی سهمی بزرگ در بیاعتبار کردن آموزشهای اخلاقی و فرهنگی اصیل برای چند نسل این کشور به خود اختصاص دادهاند و نتیجهٔ کارشان رواج آثاری در حد ساسی و تتلو در بین بخشی از جامعه است.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
اصلاح یا انقلاب
پارت اول مناظره مهدی نصیری و احمد زیدآبادی
https://youtu.be/bKjc0eZOH7c
اتفاق مبارک
در میان اوضاع آشفتهٔ منطقه و تنگی بیسابقهٔ وضعیت معیشت مردم، خبر رفع حصر شیخ مهدی کروبی، اتفاق مبارک و خوشایندی است که امید است با رفع حصر از میرحسین و خانم رهنورد و آزادی یکایک زندانیان سیاسی و عقیدتی، دایرهٔ رهایی کشورمان از پدیدهٔ شوم حصر و زندانِ سیاسی تکمیل و راه تازهای پیش روی ایران گشوده شود.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
اقتدا به ملا هبتالله؟
برخی از این تندروهایی که بر سر لایحهٔ حجاب همه را به چالش کشیدهاند، ظاهراً هیچ توجه یا آشنایی یا پایبندی به اصلیترین آموزهٔ سیاسی آیتالله خمینی در بارهٔ تسبت اجرای احکام شرع با مصلحت جامعه ندارند.
در تمام این سالها آیا از روی ریاکاری خود را پیرو آیتالله معرفی میکردند؟
در واقع نگاه سیاسی و مذهبی این طیف به ملامحمد عمر و ملا هبتالله آخوندزاده بسیار نزدیکتر است تا به مرحوم آقای خمینی، بنابراین بهتر است ریا را کنار بگذارند و به همان کسی که اقتدا کردهاند، استناد کنند!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
از دل کوه تا توفان!
از دل چناح شرقی سلسله جبال البرز گذر کردم و اکنون در حاشیهٔ کویر مرکزی ایران به سمت جنوب شرقی کشور میروم و از خبرهای دنیا اطلاع محدودی دارم.
همان اطلاعات محدود اما نشان میدهد که شرایط توفانی است.
به نظر میرسد آمریکا و اسرائیل از قبل نقشهای را برای اجرای آن در ایام عید و تعطیلی ایرانیان طراحی کردهاند.
خطر یک درگیری نظامی بیش از هر زمانی است و چه بسا مصالحهای غیرمنتظره!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
در بارهٔ کمپین نه به تصادف!
گویا نرخ تصادفات جادهای در ایران 20 برابر میانگین تصادفات در سطح جهان است که سالانه 28 هزار کشته و 300 هزار معلول و مصدوم به جا میگذارد.
این میزان تلفات، بیش از تلفاتِ جنگ ایران و عراق است. در طول 8 سال جنگ، 190هزار ایرانی شهید و 672 هزا تن معلول و مجروح شدند.
بنابراین، فقط در جادههای ایران، به اندازهٔ یک جنگ خونین و مرگبار افراد کشته و زخمی و معلول میشوند، حالا بماند که در قتل و اعدام و خودکشی و مرگ و میر ناشی از بیماریهای لاعلاج بخصوص سرطان هم ایران یا رکوردار و یا در بالای جدول جهانی است!
با این حساب، مشغول جنگ علیه خود یا دیگرانیم. زندگی نداریم. سوگواریها بیپایان و ذائقهها تلخ است. دلهرهها دائمی و ترسآور است.
در این میان، هر کمپینی مثل نه به تصادف، نه به قتل، نه به اعدام، نه به خودکشی، در هر حال بهتر از هیچ است و حدقل مصداق کوشش بیهوده به از خفتگی است!
در بارهٔ دلیل آمار بالای تصادفات و تلفات جانی و مالی ناشی از آن در ایران بحث بسیار است. بیاعصابی، خشمگینی، ناهنجاری رفتاری، کیفیت پایین خودروهای تولیدی و وضعیت جادهها در این باره مؤثر است. کنترل برخی از این عوامل، برنامهٔ همه جانبه و بلندمدت میطلبد که فعلاً گویی از دستور کار سیاست کشور خارج است! اما برخی دیگر بخصوص بهبود وضعیت جادههای کشور امری به نسبت کمهزینه و ساده و در کوتاه مدت ممکن است، با این حال، حتی دریغ از همین!
به نظر من جادههای هر کشور شاخصترین معیار و بلکه آینهٔ تمامنمای سطح توسعه و رفاه یک کشور و میزان لیاقت و شایستگی مسئولان آن است.
با در نظر داشتن این معیار و ملاک، کافی است در جادههای کشور سفر کنیم تا سطح توسعه و رفاه مردم از یک طرف و میزان صلاحیت صاحبمنصبان از طرف دیگر به دست آید!
در بهترین حالت، اکنون وضعیت اغلب جادههای ایران، وحشتناک است! در مسافت بین دو شهر معمولاً بعد از چند کیلومتر آسفالت معمولی، خودرو ناگهان گویی وارد سنگلاخی مهیب میشود! چنان لرزه و تکانی به جان خودرو و سرنشینانش میافتد که هفت جد خود را یاد میکنند! خودروهای فرسوده و بیکیفیت در چنین سنگلاخی، ساختارشان از هم فرومیپاشد. خراب میشوند و به خرج میافتند و در راه میمانند و راننده و خانوادهاش را به چنان مرحلهای از خشم و استیصال میرسانند که با خود میگویند؛ اگر تصادف کنیم و بمیریم از این اعصابخردی بهتر است! آخر اسم این بدبختی هم شد زندگی؟
حکومتی که به هر دلیلی قادر نباشد سالانه چندهزار تن آسفالت را تهیه و روی کف جادهها و خیابان شهرها بکشد، دیگر با چه ابزاری میتواند در چشم شهروندان به عنوان حکومتی لایق وشایسته مورد احترام و اعتماد قرار گیرد؟ نه، واقعاً چطور میتواند؟
آن شرکتی که عوارض اتوبان قم-اصفهان را دریافت میکند، چطور وضعیت افتضاح این جاده را نمیبیند؟ و اگر میبیند چطور توان مرمت آن را ندارد؟ و اگر توان آن را دارد چطور تا این اندازه بیتفاوت است؟ حقا که عوارض دریافتی حرامش باشد!....
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
اصلاح یا انقلاب
پارت دوم مناظره مهدی نصیری و احمد زیدآبادی
https://m.youtube.com/watch?v=WyLuGVCgpvE
همهپرسی راه نجات از این مخمصه است
در دو ماه آینده از ورود کشور به جنگ یا توافق گریزی نیست. به ناچار باید بین یکی از این دو انتخاب کرد.
تصمیمگیران کشور آمادگی انتخاب هیچکدام از این دو گزینه را ندارند. توافق را ذلت و جنگ را ویرانگر میدانند. بلاتکلیفی، بیتصمیمی، تعلیق و تعلل آشکارا خود را نشان میدهد. شاید برخی از آنها به راه سومی میاندیشند، اما چنین راهی نه تعریف و تبیین شده و نه واقعبینانه به نظر میرسد.
بلاتکلیفی بدترین وضعيت است چون نهایتاً خوردن چوب و پیاز را توأمان با دنبال دارد.
برای نخستین بار پس از انقلاب سیاست تراژیکترین چهرهٔ خود را به مسئولان جمهوری اسلامی نشان داده است. این وضعیت قابل پیشبینی و پیشگیری بود، اما گوش شنوایی برای شنیدن هشدارها پیدا نشد و به تقاص آن، سیاست با تمام وجود، بیرحمی خود را به نمایش گذشت! این هم بخشی از سرشت سیاست در همهٔ دورانهاست.
حال چه میتوان کرد؟ از سران کشور خواست که در مقابل سیاست "قلدرمآبانه" ترامپ کوتاه بیایند و به آنچه "ذلت" میدانند تن در دهند؟ یا اینکه آمادهٔ جنگ شوند و کشور را در معرض نابودی قرار دهند؟
در صورت بروز چنین معضلی در دموکراسیهای نهادینه شده، دولتها معمولاً با انحلال نهادهای قانونی، انتخابات زودهنگام برگزار میکنند تا گرایش عمومی مردم ظاهر شود و گزینهٔ مورد نظر آنان و حزبی که حامی آن گزینه است، زمام قدرت را به دست گیرد.
در جمهوری اسلامی چنین سازوکاری نه تعریف و پیشبینی شده و نه به آن تن داده میشود.
با این حال، در قانون اساسی اصلی وجود دارد که ظاهراً برای همین موقعیتهای بغرنج و تراژیک در نظر گرفته شده است. طبق اصل 59 قانون اساسی: "در مسائل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه مقننه از راه همهپرسی و مراجعه مستقیم به آراء مردم صورت گیرد. درخواست مراجعه به آراء عمومی باید به تصویب دو سوم مجموع نمایندگان مجلس برسد."
چرا این اصل در قانون اساسی گنجانده شده است؟ به قصد تفنن؟ یا برای استفاده به وقت ضرورت؟
مهمل بودن این اصل را نمیتوان پذیرفت هر چند که ظاهراً برخی نهادها و محافل آن را لغو و بیهوده میشمارند و حتی توصیه به اجرای آن را هم مستوجب توبیخ ميدانند!
به هر صورت، این اصل اکنون میتواند تصمیمگیران کشور را از بلاتکلیفی نجات دهد و بار انتخاب بین دو گزینهٔ دشوار را از دوششان بردارد.
در عین حال این حق مردم است در بارهٔ سیاستی که آیندهٔ کشور و سرنوشت تک تک آنان را رقم میزند، به طور مستقیم نظر دهند. مهمتر از انتخاب بین جنگ و توافق هم مگر مسئلهای وجود دارد؟
اینک زمان همهپرسی برای دریافت نظر عموم مردم در مورد انتخاب بین دو گزینهٔ سرنوشتساز است. راه نجات از مخمصهٔ کنونی همین است.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
باشد که نجات یابیم
پیام نوروزی دکتر مسعود پزشکیان خوشفرم و خوشمحتوا بود و سلیس و بلیغ نیز ارائه شد.
باشد که این پیام در سال نو مصداق عینی یابد و ایرانیان با گذر از رنجهای کنونی، راه عافیت و سلامت و شادکامی و بهروزی در پیش گیرند.
بهاری پربارش و لطیف و سالی سرشار از سلامتی و توفیق برای همهٔ هموطنان آرزو میکنم.
گر چه بسیاری از ما خدا را فراموش کردهایم و یا با ریاکاری و تظاهر، آیینش را به سخره گرفتهایم، اما خدا هنوز کشور ما را فراموش نکرده و درهای رحمتش را به رویمان نبسته است.
باشد که نجات یابیم. آمین!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
کمپینی برای بهسازی جادهها!
جادههای کشور جا به جا ویران و به شدت تصادفآفرین است. بهسازی جادهها نیاز به راهاندازی کمپین عمومی دارد.
ظاهراً مسئولان محلی و کشوری، ترددی در راههای زمینی کشور ندارند که این همه ویرانی را احساس نمیکنند!
چند هفته پیش که آقای پزشکیان به سیرجان سفر کرده بود، آیا در مسیر رفتن به معدن گلگهر خودرو حامل وی از روی پل نزدیک کوه کویز عبور نکرد؟ و اگر کرد آیا متوجه ویرانی خطرخیز آسفالت روی پل نشد؟
واقعاً این چه وضع افتضاحی است؟ کمربندی سیرجان از بندرعباس به یزد، کارش از فضاحت هم گذشته است. کامیونهای عبوری از شدت تخریب جاده پنچر و خراب میشوند و ترجیحشان این است که از کمربندی قدیمیِ داخل شهر عبور کنند و حادثه بیافرینند.
سرعتگیرها هم در اغلب شهرها که قوز بالاقوزند. استاندارد لازم را ندارند و در تاریکی شب و حتی در روشنایی روز دیده نمیشوند.
انتظار میرود حداقل در هر ایستگاه پلیس راه ، ضوابط سرعتگیر رعایت شده باشد، اما در آنجاها وضع به مرتب وخیمتر است.
در دو روز گذشته تا از گرگان خود را به سیرجان رساندیم، جان به لب شدیم! کاپرای پیر به خِر خِر افتاده و از نفس هم افتاده است!
تقریباٍ هر عید در این باره نوشتهام. فایدهای نداشته و ندارد!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
وقتی پای "ناموس" وسط کشیده میشود!
حسامالدین آشنا در بارهٔ ارجحیت مذاکره قبل یا بعد از جنگ نظرخواهی کرده و سید محمود نبویان به او پاسخ داده است: "آقای آشنا! معنای جمله شما این است که آیا قبل از جنگ، ناموس ملت ایران و خاک این کشور را تحویل دشمنان بدهیم یا بعد از جنگ؟ ملت شجاع ایران، هیچوقت ناموس و عزت و خاک خودش را مورد معامله قرار نمیدهد."
اولاً در مسائل سیاسی پای "ناموس" را وسط کشیدن نشانهٔ آشکار ضعف منطق و استدلال است. معمولاً آدمهای سست رأی و ناتوان به چنین واژههایی متوسل میشوند.
ثانیاً هیچ طرفی بخشی از خاک ایران را طلب نکرده که لازم باشد نسبت به آن غیرت به خرج داده شود آن هم از طرف افرادی که اصولاً یا اصالتی برای خاک قائل نیستند و یا اگر هم ادعای آن را دارند، به لوازم و پیامدهای آن، پایبندی ندارند.
ثالثاً معنای دیگر سخن آقای نبویان این است که از نظر وی تحریم اقتصادی به صورت "ناموس" مردم ایران در آمده و هرگونه ابتکار و اقدام و تلاش برای لغو آن به منزلهٔ به باد دادن این باصطلاح ناموس است!
این چه ناموسی است که بنیهٔ اقتصاد کشور را سست کرده، بهانهٔ ثروتاندوزی نامشروع و فساد مالی یک عده شده، مردم را به فقر و فلاکت رسانده، بخشی از جامعه را به دلیل فقر به دزدی و فحشا کشانده و دهها عارصهٔ مخرب و بنیانسوز دیگر برای جامعه به همراه داشته است؟
رابعاً اگر مردم ما واقعاً در چشم آقای نبویان "ملت شجاع ایران" هستند، چرا او و دوستانش اجازه نمیدهند که همین ملت شجاع طی یک رفراندوم عمومی، خودشان در بارهٔ مذاکره و توافق تصمیم بگیرند تا جای هیچ نوع انقلتی نسبت به نظر مردم باقی نماند؟
اکنون که اکثریت مجلس در اختیار طیف آنهاست و رفراندوم هم منوط به رأی اکثریت دو-سوم نمایندگان است، پس چرا راه برگزاری رفراندوم در این باره را نمیگشایند؟
پس از موضع به نسبت معقول آقای نبویان در مورد لایحهٔ حجاب و عفاف، همراهانش او را به شدت تحت فشار گذاشتند.
شاید واکنش او به حرف آقای آشنا، به منظور خنثیکردن آن فشارها و یا اقدامی در جهت کم کردن روی دوستانش باشد با این پیام که من همچنان از همهٔ شما تندترم!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
https://youtu.be/QiaOTd2x3Os?si=l9D-wkd0mKDrC7JS
وزارت کشور در بسیاری از حوادث مقصر است
نشست سرنوشت وفاق
زیدآبادی: بیخودی به من لقب شرف اهل قلم داده اید که حالا پیش میگیرید