eitaa logo
کانال اشعار و فعالیت‌های ادبی احمد شهریار
227 دنبال‌کننده
94 عکس
24 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تقدیم به مردِ مجاهد شهید یحیی سنوار . . تو آمدی تاکه عمری بر فرقِ ظالم بکوبی یک روز با تکه‌سنگی، یک روز با تکه‌چوبی . آتش شدی بهرِ دشمن مثلِ طلوعی مطنطن هرچند از هجرِ یاران دلتتگ‌تر از غروبی . با دوست پاک و زلالی، انگار بادِ شمالی با دوست گرم و صمیمی، انگارِ اهلِ جنوبی . مبهوت کردی جهان را، آیینه‌ای مردمان را با دشمنان در ستیزی، با دوستانت چه خوبی . یحیی ببین در نهایت شد تکه‌چوبی عصایت موسی شدی تاکه بر نیل فرعونیان را بکوبی . احمد شهریار https://eitaa.com/ahmedshehryar1
در مدح و مرثیه مادرم زهرا سلام الله علیها به امید نگاهی به فرزندش . خوشا زهرا که سیمای محمد بود قرآنش حسین اشکش، حسن صبرش، علی تنها علی جانش . خوشا زهرا که والا مادری مثلِ خدیجه داشت و زینب بود تصویرِ حیایش، شکلِ ایمانش . کنیزش فضه بود، آیات قرآن بر لبش جاری به تعبیرِ نبی "سلمان منا" بود سلمانش . کنیزی داشت اما باز کم‌تر زحمتش می‌داد کنیزی داشت اما پینه می‌بستند دستانش . چه بانویی که می‌چرخاند وقتی آسیابش را فلک انگار می‌چرخید دورِ گندمِ نانش . چه عطری داشت نانِ خانه‌ی زهرا که از بالا به شکلِ آدمی هر دم ملک می‌گشت مهمانش . یتیمی می‌رسید از راه، اسیری، گاه مسکینی که باشد تا ابد شرمنده‌ی ایثار و احسانش . به‌جز زهرای مرضیه مگر داریم در عالم که مثلِ "انما" از حق بیاید وحی در شانش؟ . در این عالم به‌جز زهرا مگر هم بوده بانویی که از خیلِ ملک باشند در انصار و اعوانش؟ . نبوده هیچکس مانند زهرا ورنه در دنیا هزاران بار می‌آمد اگر می‌رفت امکانش . محیطِ خانه‌اش مانندِ باغی بود، باغی که فقط حمدِ خدا می‌گفت هر برگِ درختانش . محیط خانه‌اش مانند ابری بود، ابری که صدف بود و پر از در نجف می‌گشت دامانش . و با او ذوالفقارِ حضرتِ مولا سخن می‌گفت که تیغ انگار هدهد می‌شد و زهرا سلیمانش . نه تنها ذوالفقارِ حضرتِ مولا که جبرائیل به زهرا حرف‌هایی از خدا می‌گفت و فرمانش . پر است از اتفاقاتی که در آینده می‌افتد عجائب‌نامه‌ای که "مصحفِ زهرا"ست عنوانش . کتابی که پر از احوالِ شاهان است در عالم و هر وقتی که لازم بود، می‌خواندند امامانش . کتابی که فقط قرآن از آن بالاتر است و بس کتابِ دیگری هرگز نشد هم سنگ و میزانش . اگر در داستانِ خود ببیند شخصِ زهرا را بیابد بهتر از صد آسیه موسیِ عمرانش . چرا از آه و از نفرینِ زهرا سخت ترسیدند اگر که بهتر از مریم ندیدند اهلِ نجرانش . اگرچه هجده سالش بود اما حضرتِ زهرا به عصرِ قبلِ حوا می‌رسید آغازِ دورانش . اگرچه هجده سالش بود اما حضرت آدم نبود و هم نخواهد بود جز طفلِ دبستانش . سرِ خوانِ عمل یا علم تا روز ابد باشند تمامِ عالمانِ با عمل از ریزه‌خوارانش . به مسجد می‌رود تا پس بگیرد حقِ حیدر را و می‌گوید خلافت را به مولایم بگردانش . به هنگامِ جدل با منطقِ آیاتِ قرآنی نباشد کس حریفِ ذوالفقارِ تیزِ برهانش . به هنگامِ جدل با حضرتِ زهرا حریفِ او چنان خس می‌شود هر دم سبک‌تر پیشِ توفانش . چنان می‌خواند از آیاتِ آن انگار قرآن را برای نصرت زهرا فرستاده‌ست یزدانش . فدک را غصب کرد آن فرد از انسیه حورا وگرنه در غضب هرگز نمی‌دیدند این سانش . فدک را پس گرفت از پیرمرد آن روز مرضیه ولی این قصه تلخ و تلخ‌تر گردید پایانش . که هنگامی که بر می‌گشت سوی خانه‌اش زهرا رسید از راه آن کودک‌کشِ معروفِ دورانش . سند را پاره کرد و روزگاران دید با حیرت که بی‌رحمانه سیلی می‌زند آن نامسلمانش . و سیلی صورتِ چون برگِ گل را می‌کند مجروح و مروارید اشکی می‌نشیند روی مژگانش . نمی‌بارد دگر ابری پس از این بر سرِ دنیا مگر رخصت بگیرد از دو چشمِ خیس و گریانش . به چشمِ دل تماشا کن زمین و آسمان سرخ است خداوندا! مگر خون می‌چکد از هر دو چشمانش . هزاران بار ابر آمد، هزاران بار سیل آمد فراموشِ زمین هرگز نشد اشکی چو بارانش . احمد شهریار https://eitaa.com/ahmedshehryar1
هنوز موسمِ روییدنِ دعای تو نیست سکوتِ شب اگر ای دوست، هم‌صدای تو نیست . اگر به تیر، اگر تور، اگر به تار، بیا بیا که گوشه‌ی تاریکِ عمر، جای تو نیست . و آن پلی که تو را می‌برد سوی معشوق صدای قلب شکسته‌ست، ربنای تو نیست . دلا، مترس ز نفرینِ ناحقِ دشمن مگر خدای حریفانِ تو خدای تو نیست؟! . مَلک به مُلکِ مَلِک گریه کرد و مِلکِ مَلِک که آنچه را به کف آورده‌ای، برای تو نیست . بمیرد آن دلِ غمگین که غافل است از تو بسوزد آن کفِ خاکی که در هوای تو نیست . در این زمانه کسی شهریار نیست اگر غلام و بنده و دل‌داده و گدای تو نیست . احمد شهریار https://eitaa.com/ahmedshehryar1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬نماهنگ زخمی‌چنار دوزبانه(فارسی -اردو ) 🚩تقدیم شده به شیعیان مظلوم پاکستان که غریب وطن خویش‌ند. ▫️کاری از : گروه سرود پیام اسلام پاکستان ▫️شاعر بخش فارسی: محمد توکلی ▪️شاعر بخش اردو: احمد شهریار ▫️تنظیم کننده: حسن دینا ▪️کارگردان: سید هادی طباطبایی ▫️تهیه کننده: هادی بادینلو ◼️تهیه شده در موسسه فرهنگی هنری ماه نو ✳️تشکل فرهنگی پیام اسلام ۔ https://eitaa.com/ahmedshehryar1