eitaa logo
کانال اشعار و فعالیت‌های ادبی احمد شهریار
224 دنبال‌کننده
93 عکس
23 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اثر جدید استاد بزرگوارم دکتر فولادی و نظر لطف ایشان نسبت به بنده و خط‌خطی‌هایم. قرار گرفتن اسم بنده در کنار بزرگان شعر حوزه افتخاری‌ست برایم.
تقدیم به امام خمینی (ره) . اصفهان و رشت و تبریز و خراسانِ امام شهریار الحق که زیبا هست ایرانِ امام . تا زمانیکه در ایرانم، به هر شهری که هست خانه‌ام باید که باشد در خیابانِ امام . از هوادارانِ شعرِ حافظِ شیرازی‌ام من تفال می‌زنم اما به دیوانِ امام . میهمانش می‌شوم در شهر قم، شهر خمین پای حرفش می‌نشینم در جمارانِ امام . سینه‌ام از نورِ روح الله روشن مانده است تا همیشه زندگی کرده در این خانه، امام . احمد شهریار https://eitaa.com/ahmedshehryar1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی در برنامه مجلس ایرانشهر بوشهر به مناسبت بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی . https://eitaa.com/ahmedshehryar1
❥... ❥... ❥... ❥... ❥... ❥... ❥ 🕊ابــــر مـــردان آســღمانے🕊 به مناسبت سالگرد ارتحال ملکوتی بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی(قدس سره) و شهید جمهور مرحوم آیت الله رئیسی(رحمة الله عليه) و همراهان شهیدش 📯به میزبانی معاونت فرهنگی تربیتی مجتمع آموزش عالی فقه و بنیاد علمی فرهنگی پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله 🔻با حضور و شعر خوانی شاعران گرانقدر، حجج اسلام و آقایان : حمید مبشر فاضل محجوب سید اعلا امیری احمد شهریار عزیز الله یزدانی اسلام الدین محمدامین سیدحسین فصیحی شریف عظیمی سید حیدر فاضلی 🎙: حجةالإسلام والمسلمین رضـــــــایـــــــی مدیر کل فرهنگی جامعة المصطفی : محب الاسلام محمدعمران عبادی 🗓شنبه: ۱۹خرداد ۱۴۰۳ ـ ساعت: ۹:۰۰ صبح الی ۱۱ 🕌مجتمع آموزش عالی فقه(مدرسه حجتیه)- سالن غدیر ┈•✾━⊱༼💠༽⊰━✾•┈ @Alrahman_20 https://eitaa.com/ahmedshehryar1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در باب سفر شهید رئیسی به کشور پاکستان و حضور بر مزار اقبال لاهوری شاعر ملی پاکستان، شبکه خبر https://eitaa.com/ahmedshehryar1
غزل . وهمِ ما می‌افکند در پای ما زنجیر را آتشِ تصویر، آتش می‌زند تصویر را . این که طفلی یا مسافر یا اسیر تشنگی بستگی دارد چه می‌بینی تو لفظِ شیر را . حرف‌ بسیار است اما پیشِ آن چشمِ سیاه خامشی در سرمه‌ می‌غلطاند این تقریر را . می‌رسد روزی که زیرِ خاک عشاقِ جوان جشن می‌گیرند مرگِ آسمانِ پیر را . ترسم از چشمم بی‌افتد جنت الفردوس تو پس نمی‌خواهم ببینم وادیِ کشمیر را . نخلِ بی‌باری ندارد جای در باغِ دلم کس نخواهد دید از من آهِ بی‌تأثیر را . شک ندارم دیده مجنونِ زمان را هر کسی در خیابان دیده شخصی با خودش درگیر را . دست اگر دستِ علی باشد و تیغش ذوالفقار حس نخواهد کرد مرحب ضربت شمشیر را . شهریاران می‌روند آخر به استقبال مرگ هر هدف یک روز می‌بوسد گلویِ تیر را . احمد شهریار https://eitaa.com/ahmedshehryar1
غزل . دید هر قافله‌ای در پیِ بانگِ جرس است گفت: بانگِ جرسِ قافله شورِ نفس است . در دلم شعله‌ور است آتش صد زخم و هنوز پیش این کاه‌کشان شعله‌ی خورشید، خس است . گریه‌ام مانعِ پروازِ تنم خواهد شد ذره‌ی خاکِ مرا، قطره‌ی باران قفس است . روز و شب در پیِ اسرار پس از مرگ مباش این که از دست تو آیینه‌ای افتاد، بس است . غرقِ افکارِ توام مثلِ کسی در تهِ آب غرش رعدِ فلک عینِ صدای مگس است . دوش از دشت شنیدیم که مجنون می‌گفت: عشق یک نکته‌ی عرفانی اهل هوس است . تو خودت خواستی آواره‌ی دنیا بشوی ورنه گنج تو همان است که در دسترس است . شهریار از چه بترسیم که در بزم شراب از قضا ساقی ما محتسب است و عسس است . احمد شهریار https://eitaa.com/ahmedshehryar1
در ازل گفتیم: یا مولا امیرالمؤمنین تا ابد هستیم با مولا امیرالمؤمنین . دستِ او تا عرش بالا رفت در دستِ رسول شد علیِ مرتضی مولا امیرالمؤمنین . مرکز آنان خلافت، محورِ ایشان رسول پس کجا آنان، کجا مولا امیرالمؤمنین . آن‌که را روزی ملائک سجده می‌کردند، آن شخص آدم بود یا مولا امیرالمؤمنین . جای بسم الله گفتم یا علی، آری یکی‌ست بای بسم الله با مولا امیرالمؤمنین . مشکلی باید که نامت بر لبم جاری شود یا علی مشکل‌گشا مولا امیرالمؤمنین . دشمن‌تان نیز می‌داند که در وصفِ شماست انما و هل اتی مولا امیرالمؤمنین . منزل اهل ولایت چیست؟ صحرای غدیر باز هم رفتیم تا مولا امیرالمؤمنین . هرچه آید از شما انگشتری یا نانِ خشک ما گداییم و شما مولا امیرالمؤمنین . تو همای رحمتی در شعرِ سبزِ شهریار سایه‌ات بر جانِ ما مولا امیرالمؤمنین . سید احمد حسینی (شهریار) . . پ.ن: عید غدیر بر همه شما مبارک https://eitaa.com/ahmedshehryar1
آنچه را خورشید می‌پنداشتم، دیدم سر است سر ولی در نورش از خورشید هم حتی سر است . دست‌های غرقِ خونش را ببین، این دست‌ها رحل قرآنند، قرآنی که نامش اصغر است . تیر در دستش نشست و نیزه‌ای در سینه‌اش سینه‌ای که زخمیِ داغِ علی‌ِ اکبر است . رودی از خونِ حسین جاری‌ست بر روی زمین در کنارش برکه‌ای از اشک‌های خواهر است . درمیان شعله‌ها اینجا علی بن الحسین هست بیماری که هر آهش مسیحاپرور است . این طرف ایمان مطلق، آن طرفِ کفرِ تمام یک طرف تنها حسین و یک طرف صد لشکر است . چشم چشمی را نمی‌بیند در این گرد و غبار گرچه نامش ظهرِ عاشوراست، روزِ محشر است . نازم آن صدپاره پیکر را که حتی روی خاک یک سروگردن ز قدِ نیزه‌ها بالا‌تر است . حال یا در مسجد و یا در زمینِ کربلا دست اربابِ کرم همواره بی‌انگشتر است . در مصاف حق و باطل هرکه تنهایش گذاشت شک نکن رزقش پشیمانی و زخمِ بستر است . جای ماندن نیست دنیا بعد مولامان حسین این شعارِ سبزِ توابین همیشه خوش‌تر است . قتل‌گاه است و زنی می‌گرید و مولا حسین می‌شناسد این صدا را، این صدای مادر است . احمد شهریار . https://eitaa.com/ahmedshehryar1
برای شهید اسماعیل هنیه . آنکه بهرِ سربلندی آفرید این ایل را بعدِ ابراهیم عزت داد اسماعیل را . باز خواهد دید دشمن مثلِ فوجِ ابرهه بر سر خود ناگهان بارانی از سجیل را . ما ابابیلیم، ما را بیمی از کفتار نیست پیش از این از پا درآوردیم صدها فیل را . مرگِ هابیلی دوباره طاقتش را طاق کرد حق به مسلخ می‌کشد امروز این قابیل را . خوب می‌دانم به زودی این خبر خواهد رسید: آسمان با خاک یکسان کرد اسرائیل را . احمد شهریار
-812900605_-160000261.mp3
7.48M
شعر: احمد شهریار (پاکستان) خواننده و آهنگساز: میلاد ابراهیمی . . برای شهید اسماعیل هنیه . آنکه بهرِ سربلندی آفرید این ایل را بعدِ ابراهیم عزت داد اسماعیل را . باز خواهد دید دشمن مثلِ فوجِ ابرهه بر سر خود ناگهان بارانی از سجیل را . ما ابابیلیم، ما را بیمی از کفتار نیست پیش از این از پا درآوردیم صدها فیل را . مرگِ هابیلی دوباره طاقتش را طاق کرد حق به مسلخ می‌کشد امروز این قابیل را . خوب می‌دانم به زودی این خبر خواهد رسید: آسمان با خاک یکسان کرد اسرائیل را . احمد شهریار . https://eitaa.com/ahmedshehryar1
عازمم❤ حلالم کنید🙏🌹
شعرخوانی در کربلای معلی ان شاءالله
شعر خوانی در کربلای معلی ۱۴۰۳
بنری که در مسیر نجف و کربلا نصب شده بود با بیت اردوی بنده
غزل ۔ به سوی باغِ شما از خرابه‌‌ای که منم زیاد طول نخواهد کشید پر زدنم . به سرعت و سبکی، قابل مقایسه نیست به هیچ نور و به هیچ ابر، روحِ بی‌بدنم . در این زمانه که تغبییر، سخت دشوار است دچارِ مُردنم و در مسیرِ او شدنم . تو آفتابی و من کوهِ مانده در تهِ برف ز هُرمِ چهره‌ی تو آب می‌شود کفنم . در انتظارِ تو بودم، نیامدی به چمن کنون بیا که خودم خاکِ سبزهّ چمنم . احمد شهریار نهم شهریور ۱۴۰۳ ۔ https://eitaa.com/ahmedshehryar1