محمد حسن شهسواری میگوید هیچ کتاب بیمحتوایی وجود ندارد.
و مِن باب اثبات همین، چندتا از معروفهای کارآگاهی را مثال میزند که فلان کتاب محتواش این است که: پلیس بر جانی پیروز میشود چون عاقلتر است.
یا فلان کتاب میگوید: پلیس بر جانی پیروز میشود چون خشنتر است.
خب این خیلی معنا و مفهوم کوچکی است. چه فرقی میکند که پلیس عاقلتر باشد یا خشنتر؟
من دارم به همین فکر میکنم.
به تاثیر کتابهای تفننی و کوچکی که خواندهام. به این که وقتی مینویسم، باید حتما نوشتهام یک معنای بزرگ داشته باشد یا نه؟
خب پاسخ مغز من این است که (البته اگر اصلا پاسخ مغز من مهم باشد) کتابهای تفننی و کوچک و به ظاهر بیمحتوا، هیچ کمتر از شاهکارهای ادبی نیستند.
برایخاطر این که فرق میکند آدم، توی ناخودآگاه ذهنش، پلیس را عاقل بداند یا خشن.
برای خاطر اینکه همین معناهای کوچکاند که باورهای آدم را میسازند.
آدم هم با همین باورهاش به جهان نگاه میکند...
#کمی_بلند_بلند_فکر_کردن
#کتابها_را_دست_کم_نگیریم