📜فرازی_از_وصیت_شهید:
دخترم حجاب را سرلوحه زندگی خود قرار بده، اميداورم كارهای دينی و مذهبی را به خوبی انجام بدهی چون همه اين حركت ها و جاده ها ، در راه خدا ، برای پياده كردن احكام اسلامی است و همه شهيدان خون داده اند تا ظالمی نباشد، ستمكاری نباشد، فاسدی نباشد كه در كره زمين فساد كند، بی بندوباری را از خود دور كنيد، دروغ گفتن را از خود دور كنيد حرف هايی كه می زنيد رضايت خداوند را در نظر بگيريد آن گونه كه همه كارها و برنامه هايتان با احكام الهی تطبيق كند زيرا شما هستيد كه می توانيد آينده را در وضعيتی قرار دهيد كه واقعيت بيشتری را در خود داشته باشد.
#شهید_حاج_حسین_بصیر🌷
#وصیت_نامه
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهاده_فی_سبیلک
#شهداعنایتی_به_دل_خسته_کنید
#ذکرصلوات_به_نیت_شهدا
#یــازیــنــب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایتگری_شهدایی2107
ماجرای گریه های یک خبرنگار و مصاحبه با حاج قاسم سلیمانی در حادثه سیل خوزستان
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهاده_فی_سبیلک
#شهداعنایتی_به_دل_خسته_کنید
#ذکرصلوات_به_نیت_شهدا
#یــازیــنــب
🌤
۴اردیبهشت
مصادف با سالروز: شهادت مدافعان حرم
🌹شهید #محرم_علیپور
🌹 شهید #صادق_عدالت_اکبری
وصیت صادق به همسرش
صادق وصیت کرده بود که بعد از شهادتش و در مراسم تشییع سیاه نپوشم و سفید به تن کنم. می گفت برای تشییع کننده هایش که بسیار هم عظیم حضور داشتند لبخند بزنم و قوت قلب شان باشم. در مراسماتش به تأکید می گفت: «به جای خرما شیرینی پخش کنید و سر تشییع کنندگانم نقل بپاشید.» از من خواستند در جمع گریه نکنم و زینب وار بایستم. خواست تا ادامه دهنده راهش باشم. خواست تا عاشق ولایت فقیه باشم و بر ارادت و عشقش بر امام خامنه ای تأکید داشت. صادق همیشه این شعر را می خواند که: «کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود/ سّر نِی در نینوا می ماند اگر زینب نبود» صادق می گفت سختی های اصلی را شما همسران شهدا می کشید.»(بدون کمک و همراهی مادر شهید این کارها شدنی نبود.)
هرگز از خط ولایت خارج نشوید، بسیار مواظب باشید که فتنه گران گاه به نام ولایت در پی خواهند بود که شما را در مقابل ولایت قرار دهند. هرگز فکر نکنید که نسبت به سایر مردم، حق بیشتری نسبت به انقلاب دارید، هر چه بوده، وظیفه بوده است.
بخشی ازوصیتنامه شهیدمحرم علیپور
به فرزندانم بگو که عاشق سیدعلی بودم. بگو که اگر شادی روح بابا را می طلبند، سرباز ولایت سیدعلی باشید، صحبت های حضرت آقا را خوب بشنوید و به جان دل بگیرید که چراغ هدایت شما خواهد بود،
#سالروز_شهادت
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهاده_فی_سبیلک
#شهداعنایتی_به_دل_خسته_کنید
#ذکرصلوات_به_نیت_شهدا
#یــازیــنــب
جانا ز فراق تو این محنت جان تا کی
دل در غم عشق تو رسوای جهان تا کی ...
┄┅═══✼سه شنبه های جمکران ✼═══┅┄
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
🍁__________🍁_________🍁
...اندر فراق خوبان باید کاری کرد.
نمیشود بنشینم و بگویم آقایم بیاید.
باید گامی برداشت.
از آن گامهایی که #شهدا برداشتند.
باید #شهید شد تا ظهور اتفاق افتد!!!
یعنی باید تمامِ من بشود #شهید تا ارباب ظهور کند.
ساده بگویم...گناه نکنیم...چشمانمان، زبانمان، قوای شنوایی و حسیِ مان، نفس اماره و هر آنچه که مانع ظهور است را تارک شویم.
تارک همه میشویم تا به وصال تو دست یابیم.
و... این یعنی همان ظهور.
🌘🕊#شبتون_مهدوی🕊🌘
🖼هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنیم:
📖حدیث امروز :
🔅امام صادق (علیه السلام):
🔸 پنج چيز است كه هر كس آنها را دارا نباشد خيرى در او نيست: عقل، ادب، دين، بخشش و حسن خلق.
📚 وسائل الشیعة (باب الجهاد النفس)
جلد ۱۵ صفحه ۲۰۸
🪧تقویم امروز:
📌۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ هجری شمسی
🌙 ۱۵ شوال ۱۴۴۵ هجری قمری
🎄 24 آوریل 2024 میلادی
مناسبت امروز: 🔹شکست حمله نظامی آمریکا به ایران در طبس
🔸شهادت حضرت حمزه علیه السلام
🔹وفات حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگه: حتیاگرمیدونیکربلات
جورنمیشهبازمتمامِتلاشتوبکن !
یدفعهدیدیوسطاینهمهتلاش
دل ارباب رو بردی ( :🥲❤️🩹
صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚
🍃رو به شش گوشهترین
قبلهی عالم
هر صبح بردن نام
حسیـــن بن علی میچسبد:
چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست
اَبــاعَبـــــدالله...
هرکسی داد سَلامی به تو
و اَشکَش ریخت ،،،
او نَظـَرکَــردهی زَهــراست...
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
وعَلی العباس الحسُیْن...
ارباب بيکفن ســــــــلام...
#صبحم_بنامتان_اربابم
سلام امام زمانم✋🌸
دلتنگم و با هیچ کسم میل سخن نیست
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست...
دلتنگ توام یابنالحسن
میدانم توهم دلتنگ مایی
اما تو همهے مارا میبینی!
نمیشود من هم فقط تورا ببینم...؟
چشمانم فقط براے دیدن روی شماست که نور دارند... مخواه که این نور اندک، بدون دیدن رویت خاموش شود..
🌷اللهمعجللولیکالفرج🌷
✨﷽✨
✍من و شما اگر به گناهانی که شیوع پیدا کرده است راضی باشیم، همان آثار گناه را برای ما هم مينویسند، ولو آن گناهان را انجام نداده باشيم.
جشنهايي که برای عقد و عروسیها گرفته ميشود، و فسادهایی در آن انجام ميشود. حالا عده ای هستند اهلش هستند، آنها ضررش را ميبينند و ما فعلاً با آنها کاری نداریم؛ ولي یک عدهای ظاهر الصلاح هم مينشينند و ميگویند: «اگر بخواهیم بلند بشويم و از این مجلس برویم، بد ميشود و صاحب مجلس ناراحت می شود». عزیز من! بد ميشود؟ برای کی بد ميشود؟ تو که اینجا نشستی، خدا راضی نیست. امام زمان علیه السلام راضی نیست. ائمه علیهم السلام راضی نیستند. قرآن از تو شکایت ميکند. اينها همه از بودن تو اینجا ناراضیاند.
آن وقت تو ميگويي اگر بلند بشوم، صاحب خانه بدش ميآید؟ خدا ناراضی، پیغمبر ناراضی، انبیا ناراضی، اولیا ناراضی، قرآن ناراضی، اينها را تحمل ميكنی تا فاميل راضی باشد؟ برای این که فلانی از تو خوشش بیاید؟ آن وقت تو مؤمن هم هستی؟ اسم خودت را مؤمن ميگذاری؟
🎤برگرفته از سخنراني آيت الله ناصري
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥محو کننده گناهان
👤 حجتالاسلام رفیعی
😥😥😥 رسم گریه بر حضرت حمزه علیه السلام بعد از شهادت آن بزرگوار
بعد از شهادت حضرت حمزه، هند، مادر معاویة از بغض و عداوتی که با حمزه داشت، جگر حمزه را طلبید و در دهان گذاشت، اما جگر او در دهانش به قدرت خدا سخت شد و از دهان بیرون انداخت، و از این جهت او را «آکلة الاکباد» گفتند. پس به بالین حمزه آمد، و گوش و بینی و اعضای آن جناب را مُثله کرد. قتل حضرت حمزه در رسول خدا صلّی الله علیه و آله سخت تأثیر کرد و وقتی به مدینه تشریف آورد، کمتر خانهای بود که از آن، بانگِ گریه و سوگواری به واسطه شهدای خود بلند نباشد لهذا رسول خدا صلّی الله علیه و آله اشک در چشمانش جمع شد و فرمود: «لَکنَّ حَمْزَةَ لَا بَوَاکی لَه»، یعنی حمزه در این روز گریه کن ندارد. انصار، وقتی این سخن را شنیدند، به خانههای خود رفتند و به زنان خود گفتند: بر کشتگان خویش گریه نکنید، و اوّل به خانه حمزه بروید و بر او بگریید، و سپس بر کشتگان خود، نوحه نمایید. بدین جهت پیامبر صلّی الله علیه و آله در حقّ آنها دعا کرد، و این رسم در میان زنان مدینه باقی ماند که در هر مصیبتی که روی میداد، نخست بر حضرت حمزه علیه السلام گریه میکردند و سپس برای مصیبت وارده بر خود عزاداری میکردند.
شهادت حضرت حمزه سيد الشهدا عليه السلام و وفات شهادت گونه ي حضرت عبدالعظيم حسني عليه السلام تسليت باد🤲🏻🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بالا رفتن پرچم ایران عزیز در کانادا در تجمع ضداسرائیلی و فشار خوردن زن طرفدار زن هرزگی آزادی 😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نامهای ماندگار از رضا شاه!!!
فرق داره چه کسی مملکت رو اداره کنه!
#حجت_الاسلام_راجی
⭕️ دقت کردید شنیدن این خبر ها چقدر برامون عادی شده؟ 🧐
🔹رئیس جمهور طبق برنامه ی هر هفته خود برای بار دوم به استان #سمنان سفر کرد ✈️
🔸نزدیک به صد در صد 💯 اعتبارات و مصوبات سفر اول به سمنان محقق شد.
🔺بازگشایی ۲۰۱ واحد تولیدی در سمنان که در سال های قبل تعطیل شده بود👷🏻♂
🔹افتتاح نیروگاه ۳۳ مگاواتی برق تجدید پذیر خورشیدی ☀️⚡️
🔸افتتاح دو واحد نیروگاه گازی 🏭
🔺افتتاح ۲ هزار واحد نهضت ملی مسکن و واگذاری بیش از هزار زمین طرح جوانی جمعیت به خانواده ها🏡
🔹بهره برداری از طرح آبرسانی به گرمسار با بیش از ۴۰ کیلومتر لوله گذاری🚰
🔸و...
🔰اینها تنها بخشی از #اخبار_خوب، یکی از استان های ایران بود
📲 رسانه باشیم و به مردم برسانیم
بگذار معاندان هرچه می خواهند بگویند
آقای رئیسی درعین پروپاگاندای دشمنانش ،بدون حاشیه کارش راانجام می دهد
🌠 ☫﷽☫ 🌠
🌷 ما افسانه نیستیم 🙂 ✌️
دخترم در کلاسهای تابستانی شهرک محل سکونت ما یعنی شهرک ارتش تهران شرکت میکرد.
یک روز یک گلسینه هدیه گرفت که عکس شهیدی روی آن بود.
آخر شب، گل سینه روی زمین افتاده بود. پایم رفت روی سوزن آن و حسابی خون آمد.
بعد از پانسمان، گلسینه را برداشتم و باعصبانیت انداختم توی سطل زباله.
آخر شب طبق روال هرشب سریال ترکیهای را دیدم و خوابیدم.
من اگر هر کار اشتباهی انجام دهم اما نمازم را سر وقت میخوانم.
صبح حدود ساعت پنج بود. بعد از نماز صبح مشغول تسبیحات بودم که احساس کردم یک جوان روبروی من نشسته!!
نفهمیدم خوابم یا بیدار، اما آن جوان که صورتش پیدا نبود به من گفت:
❌ سریالهایی که میبینی افسانه است. اما ما افسانه نیستیم. ما با شما هستیم.
باتعجب گفتم: شما کی هستی؟
گفت: تصویر من روی گلسینه بود که انداختی توی سطل.
دویدم و رفتم داخل سطل را گشتم.
تصویر یک شهید بود که زیر آن نوشته بود: #شهید_ابراهیم_هادی
خیلی برایم عجیب بود. بهطور اتفاقی رفتم سر کمد کتابخانه.
دیدم کتابی به نام سلام بر ابراهیم لابهلای کتابها است. کتابی در مورد همین شهید. مشغول مطالعه شدم. خیلی جالب بود. شوهرم را صدا زدم و پرسیدم که این کتاب کجا بوده؟
گفت: چند روز پیش توی اداره به ما هدیه دادند.
هر دو جلد کتاب را آن روز خواندم. خیلی عالی بود.
صبح روز بعد؛ بعد از نماز به بهشت زهرا رفتیم. ساعتی را در کنار مزار یادبود او بودم.
🦋حالا او حقیقت زندگیم شده. دیگر سراغ افسانههای ماهواره نمیروم. #حجاب و نمازم نیز کاملاً تغییر کرده.
📙یاران ابراهیم. اثر گروه شهید هادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👓 شهریار هم این سید را دید از خود بیخود شد ما که دیگه هیچی!
❗️ یا رب این شاخه گل از شش جهتش دار نگاه
این دعا کردم و از شش جهت آمین آمد
✅ خدا به حق صاحب الزمان طول عمر با عزت به رهبرانقلاب عطا کن: آمین
۵اردببهشت سالگرد شهادت، محمد رضا تورجی زاده 🌷
💥روضه حضرت زهرا(س):👇
🌟 خط مقدم کارها گره خورده بود خیلی از بچه ها پرپر شده بودند خیلی مجروح شده بودند .حسین خرازی بی قرار بود اما به رو نمی آورد. خیلیها داشتند باور میکردند اینجا آخرشه یه وضعی شده بود عجیب تو این گیر و دار حاجی اومد بی سیم چی را صدا زد. حاجی گفت: هر جور شده با بی سیم، تورجی زاده را پیدا کن.. شهید تورجی زاده فرمانده گردان یا زهرا بودند و مداح با اخلاص و از عاشقان حضرت زهرا(س) بود. خلاصه تورجی را پیدا کردند. حاجی بی سیم را گرفت با حالت بغض و گریه از پشت بی سیم گفت: تورجی چند خط روضه حضرت زهرا (س) برام بخون. تورجی فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی از هوش رفت... صدا را روی تمام بی سیمها انداخته بودند. خدا میدونه نفهمیدیم چی شد وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگند. خط را گرفته بودند. عراقیها را تارو مار کردند. تورجی خونده بود:
در بین آن دیوار و در
زهــرا صدا می زد پدر
دنبال حیـدر می دوید
از پهلویش خون می چکید
زهرای من، زهرای من...
🌷محمد ارادت خاصی به حضرت زهرا (س) داشت . یکی از سادات گردان نقل می کرد: یک بار به سنگر فرماندهی رفتم . محمد به احترام من از جا بلند شد. گفتم: «یک مرخصی چند ساعته می خواهم تا به اهواز برم .» به دلایلی مخالفت کرد . اصرار کردم اما بی فایده بود در نهایت وقتی ناامید شدم گفتم :
باشه شکایت شما را می برم پیش مادرم. هنوز چند قدمی از چادر دور نشده بودم که پا برهنه به دنبالم دوید دستم را گرفت و گفت : این چه حرفی بود که زدی؟! بیا این برگه ی مرخصی سفید امضا کردم هر چه قدر میخواهی بنویس. تا به چهره اش نگاه کردم دیدم خیس از اشک است. گفتم: به خدا شوخی کردم منظوری نداشتم و... اما محمد همچنان اصرار داشت که من حرفم را پس بگیرم!
🌹یک سال بعد در عملیات کربلای ۱۰ گلوله ی خمپاره به درون سنگر اصابت کرد. خیلی عجیب بود ، سه ترکش به او اصابت کرده بود. یکی به پهلو یکی به بازو و دیگری به سر. یک باره به یاد حرف سال قبل محمد افتادم. او از شهادت خود این گونه گفته بود : من در عملیاتی شهید می شوم که با رمز یا زهرا باشد و من آن زمان فرمانده گردان یا "زهرا" باشم . مدتی بعد پیکر او تشیع شد و همان گونه که وصیت کرده بود سربند یا "زهرا (س)" به پیشانی او بستیم و در کنار دوستانش در گلستان شهدای اصفهان آرمید. راوی: محمود اسدی از لشکر امام حسین
راز سه شنبه شبــهـای شهید تورجــی زاده!
🌟محمد را صدا کردم و گفتم : باید مسئول گروهان بشی. رفت یکی از دوستان را واسطه کرد که من این کار را نکنم. گفتم : اگه مسئولیت نگیری باید از گردان بری! کمی فکر کرد و گفت : قبول می کنم ، اما با همان شرط قبلی! گفتم : صبــر کن ببینم. یعنی چی که تو باید شرط بذاری؟! اصلا بگو ببینم . بعضی هفته ها که نیستی کجا می ری؟ اصرار می کرد که نگوید. من هم اصرار می کردم که باید بگویی کجا می روی؟ بالأخره گفت. حاجی تا زنده هستم به کسی نگو، من سه شنبه ها از این جا میرم مسجد جمکــــران و تا عصر چهارشنبه بر می گردم. با تعجب نگاهش می کردم. چیزی نگفتم. بعد ها فهمیدم مسیر ۹۰۰ کیلومتری دارخــوئیــن تا جمکـــران را می رود و بعد از خواندن نماز امام زمـــان (عج) بر می گرد. بهم گفت: یکبــــار ۱۴ بار ماشین عوض کردم تا به جمکران رسیدم. بعد هم نماز را خواندم و سریع برگشتم
🌟آیت الله میردامادی نقل میکنه ، بعد از شهادت، خوابش را دیدم. ازش پرسیدن این همه از حضرت زهرا گفتی و خوندی، آخرش چه ثمری برات داشت!؟ جواب داد، همین که تو آغوش امام زمان (عج)، جان دادم برام کافیه. راوی: علی مسجدیان
🌷بعد از شهادت محمد تا چند روز در اردوگاه فقط نوارهای مداحی و مناجات های محمد را پخش می کردند، بیشتر مناجات ها و مداحی های محمد در مورد امام زمان بود؛ خیلی ناراحت بودم تا اینکه یک شب محمد را در خواب دیدم.... خوشحال بود و با نشاط، لباس فرم سپاه بر تنش بود، چهره اش خیلی نورانی تر شده بود؛ یاد مداحی های او افتادم. پرسیدم: محمد، این همه در دنیا از آقا خواندی، توانستی او را ببینی؟ محمد در حالی که می خندید گفت: من حتی آقا امام زمان را در آغوش گرفتم.راوی مادر شهید
💥 سر قبر تورجیزاده که رفتیم، دقایقی با این شهید آهسته درد و دل کرد و گفت: آمین بگو. من هم دستم را روی قبر شهید تورجی زاده گذاشتم و گفتم هر چه گفته را جدی نگیر. اما همسرم دوباره تاکید کرد تو که میدانی من چه میخواهم، پس دعا کن تا به خواستهام برسم..راوی: همسر شهید مدافع حرم مسلم خیزاب
🌷تندتر از امام و ولایت فقیه نروید
که پایتان خرد می شود... از امام هم عقب نمانید، که منحرف می شوید ...
#شهیدمحمدرضا_تورجی_زاده
#کتاب_شهدا_و_اهل_بیت
#ناصر_کاوه