شب قدر هستم هوایی حیدر
هوایی ایوون طلایی حیدر
شب قدر و من همین آرزوم
ببینم ضریح علی روبروم
میخوام حاجتم رو از این در بگیرم
ایشالله که قران نجف سر بگیرم
دارم حس خوبی توی صحن آقام
میزارم سر انگار رو زانوی بابام
علی جان علی جان
به حالم نگاه کن اسیر گناهم
شبیه یتیما بده باز پناهم
به آه حسینت به اشکای زینب
خدا رو به اسمت قسم میدم امشب
آقا عشقتون تو دلم میدرخشه
بدیم و خدا به گل روت می بخشه
تموم امیدم تویی سرور من
بکش دست رحمت به روی سر من
علی جان علی جان
شب جمعه شد دل بازم شد هوایی
اجازه میدی که بشیم کربلایی
شنیدم حسینت غریب غریب
شب جمعه صحنش پر از عطر سیب
شنیدم ندیدن چشای ترش رو
ز دستش گرفتن علی اصغرش رو
شنیدم حرم رو به آتیش کشیدن
حسین تو رو از قفا سر بریدن
****
ای خدا خودت بهم گفتی بیام
میریزه اشکام و میلرزه صدام
دو شب از شبای قدر تو گذشت
یه شب دیگه فقط مونده برام
اومدم حالم و بهتر بکنی
رزقم و هزار برابر بکنی
بنویسی هر چی خیر واسه من
اربعینم و مقدر بکنی
مولای ما شده وقت رفتنش
دیگه رنگ و رو نمونده به تنش
با سر شکسته داره میره و
اومده پهلو شکسته دیدنش
داره پر میکشه از روی زمین
شب آخر وصیت هاش و ببین
میگیره دست حسین و میزاره
توی دست پسر ام بنین
با همین دستا باید یاری کنی
برای برادرت کاری کنی
کربلا هیچکی نداره غیر تو
پسرم باید علمداری کنی
کربلا تو خیمه اروم نداری
نکنه حسین و تنها بزاری
وقتی طفلای حرم تشنه میشن
تو باید بری یه کم اب بیاری
مثل من که تو دلم پر از غمه
میشکنه سرت کنار علقمه
لحظه ای که تیر تو چشمت میزنن
میرسه بالا سر تو فاطمه
جون من دیگه رسیده به لبم
من پیش شما همین یه امشبم
سایش و ندیده هیچکی تا حالا
پسرم دل نگرون زینبم
www.mohjat.blogfa.com
www.Mohjat.net
بکم فتح الله اباعبدالله الحسین بکم ختم الله اباعبدالله الحسین آغازم ایوان نجف پایانم بین الحرمین تسکینم ذکر یاعلی تلقینم ذکر یاحسین بکم فتح الله اباعبدالله الحسین بکم ختم الله اباعبدالله الحسین عشق با تو شروع میشه عشق با تموم میشه عمر نوح هم اگه باشه بی توبگذره حروم میشه از کجا شروع شدعاشقیم از کجا شروع شد زندگیم نوکر حسینم تا ابد چاکر حسینم از قدیم
از غــمـــت ذره ذره آب شـــــدم
گــل نــبــودم ولــی گــلاب شــدم
هر زمـانی کـــه آب نــوشــیـــدم
یادت افــتــادم و کــبـــاب شــــدم
هر کجا شـیــر خــواره ای دیــدم
بــی قــرار غـــم ربــــاب شـــدم
از غـمـت ســالـهـا گــریـســتــم و
در خُــم عـشــق تــو شــراب شدم
پشت پایی زدم به هر چه که هست
تا که از عـشـق تـــو خــراب شـدم
پــادشــاه زمـیــــن شــدم وقــتــی
بـــه غــلامــیــت انـتـخــاب شـدم
مــن دعـــای قــــــنــوت زهـــرایم
آن دعــــایــی کــه مســتـجاب شدم
هدایت شده از کربلایی امیرحسین توکلی
من اومدم دوا بشه دردم
آخه خوده تو خواستی برگردم
بازم میگم خدا غلط کردم، الهی العفو
تموم مشکلامو حل کردی
بدیمو به خوبی بدل کردی
حس میکنم منو بغل کردی، الهی العفو
رها نکن نزار که تنها شم
دست منو بگیر بزار پاشم
میخوام دیگه برای تو باشم الهی العفو
اغفرلنا ذنوبنا العفو
دنیا تا کی بدون نور باشه؟
تا کی قرار سوت و کور باشه
دعا کنی سال ظهور باشه کجایی آقا
شب فراق ما رو فردا کن
این شب وصل ما رو زیبا کن
دیگه ظهور و امشب امضا کن آقا کجایی
میای و ما بدون غم میشیم
همه فدایی علم میشیم
با تو مدافع حرم میشیم بیا عزیزم
خبر آمدنش را همه جا پخش کنید !
می رسد لحظه میعاد، به امّید خدا !
منتقم میرسد و روز ظهور ش، حتماً ،
می شود فاطمه دلشاد، به امّید خدا !
حرم خاکی خورشید و قمرهای بقیع ،
عاقبت می شود آباد، به امّید خدا !
مثل مشهد، وسط صحن بقیع نصب کنیم ،
دو سه تا پنجره فولاد، به امّید خدا !
لذتی دارد عجب، گر که به ما، او گوید :
آفرین! دست مریزاد! به امّید خدا!
این چنین بر دلم افتاد به امّید خدا غم نخور می رسد امداد به امّید خدا چه قدَر عقده در این سینه ی ما جمع شده عقده ها می شود آزاد به امّید خدا دل ما که به خدا تنگ شده ، منتظریم تا که از ما بکند یاد به امّید خدا با دعای «فرج» و «ندبه» ی او مأنوسیم کِی اثر می کند «اوراد» به امّید خدا ؟ باید از گندم بد بوی گنه دور شوم تا شوم یار قلمداد به امّید خدا گِره از کار گِره خورده ی ما باز شود فرصتی می شود ایجاد به امّید خدا که به دست پسر فاطمه بوسه بزنیم یک به یک با همه اولاد به امّید خدا خبر آمدنش را همه جا پخش کنید می رسد لحظه ی میعاد به امّید خدا منتقم می رسد و روز ظهورش حتماً می شود فاطمه دلشاد به امّید خدا حرم خاکی خورشید و قمرهای بقیع عاقبت می شود آباد به امّید خدا مثل مشهد وسط صحن بقیع نصب کنیم دو سه تا پنجره فولاد به امّید خدا لذتی دارد عجب تا که به ما می گوید: آفرین! دست مریزاد! به امّید خدا وعده ی بعدی ما «شارع بین الحرمین» دم بگیریم همه با «لک لبّیک حسین»
ای یگانه کودک یکتا پرست
وی به طفلی مستِ صهبای الست
گرچه شیر مادرت خشکیده است
شیر رحمت از لبت جوشیده است
غم مخور ای آخرین سرباز من
غم مخور ای بهترین هم راز من
غم مخور ای کودک خاموش من
قتلگاهت میشود آغوش من
غم مخور ای کودک دُردی کِشم
من خودم تیر از گلویت میکشم
در حرم زاری نکن از بهر آب
چون خجالت میکشم من از رباب
میبرم تا آنکه سیرابت کنم
از خدنگ حرمله خوابت کنم
مخفی از چشم زنان دلپریش
میکَنم قبر تورا با دست خویش
صورتت را میگذارم روی خاک
تا ز خاک آید ندای عشق پاک
وای اگر خامنهای حکم جهادم دهد
الویل لکم إن أعطانی السید الخامنئی حکم الجهاد
از خشم ز هر چشم روان چشمهی آب است
عیون الجمیع ینابیع تفیض منها دموع جاریة
گل نیست ولی شهر پر از عطر گلاب است
فالوردة قطفت لکن عبیرها لازال خالدا فی کل الأرجاء
سوزانده اگر حادثه پروانهی ما را
نیران ذلک المصاب قد أحرقت أجنحتنا
لرزانده اگر بار غمی شانهی ما را
و ثقله قد أحنی ظهورنا
در فطرت یاران علی علیه السلام دوست بدی نیست
ما من خصلة خبیثة فی فطرة أصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام
جز خون شجاعانهی حجر بن عدی نیست
و لا یجری فی عروقنا إلا شجاعة حجر بن عدی
از مرگ چه باکی است در این راه حسینی
أی خشیة من الموت هذه و نحن علی الدرب الحسینی
از مرگ نترسیم که فرمود خمینی رحمة الله علیه
لا نهاب الموت کما قال الامام خمینی رحمة الله علیه
ما را بکشید ای دلتان زارتر از پیش
أقتلونا لنصبح قلوبکم أضعف فأضعف
بیدار شود ملت و بیدارتر از پیش
أقتلونا فأن شعبنا سبعی أکثر فأکثر
وای اگر خامنهای حکم جهادم دهد
الویل لکم إن أعطانی السید الخامنئی حکم الجهاد
ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد
فجیوش العالم بأسرة لن تستطیع الوقوف فی وجهی
باید که در این توطئه توبیخ شود خصم
یجب توبیخ العدو علی ما افترقت یداه
درسی بدهیم عبرت تاریخ شود خصم
یجب أن نلقنه درسا لیصبح عبرة للتاریخ
ای شب زدگان از صف خورشید بترسید
یا من غرقتم فی ظلمات الغی أخافوا من الشمس إن أستطعت أشعتها
از سایهی خود نیز بترسید بترسید
بل خافوا من خیالکم أیضاً
این راه که بیرهرو دگر نیست بدانید
إعلموا أن دربنا ملیء بالسالکین
دوران بزن در رو دگر نیست بدانید
إعلموا أن زمن (إضرب و إهرب ) ولی
در فکر پناهید به دنبال سرابید
إن فکرتم بملجإفأنتم تبحتون عن السراب
در کل جهان منطقهی امن نیابید
لن نقالوا مکانا آمنا فی کل العالم
هر گوشهی این خاک کنون حادثه خیز است
أحدق الخطر ببلادنا من کل حدب و صوب
چون از سوی ما هر چه گزینه روی میز است
ولکن سنواجه العدو بکل ما اوتینا من قوة و عزیمة
وای اگر خامنهای حکم جهادم دهد
الویل لکم إن أعطانی السید الخامنئی حکم الجهاد
ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد
فجیوش العالم بأسرة لن تستطیع الوقوف فی وجهی
چون لشکر مختار همه منتقمانیم
کجنود جیش المختار کلنا منتقمون
ایرانیه پر جاذبه مانند کیانیم
و کل ایرانی منا صندید و مقدام کأبی عمره الفارسی
برخیز و برو خصم که بغداد خراب است
إنهض أیها الشهید و واجه العدو فقد أضحت بغداد خرابا
چون لشکری از منتقمان پا به رکاب است
قم فهناک جیش منأهب من النائرین
تهدید شدی خصم برو از چه نشستی
أیها العدو إرحل فأنت مهدد الأمن
در راه سلیمانی ما نیست شکستی
فلا هزیمة فی درب سلیمانینا
حق داری اگر خصم از ما بهراسی
لدیک الحق إن خفت منا أیها العدو
در حملهی ما راه فراری نشناسی
و لدیک حق إن أضعت درب فرارک
امداد خدا طبق شواهد شده حتمی
فالشواهد تقول أن مدد الله تعالی مؤکد
پیروزی مردان مجاهد شده حتمی
و أن انتصار المجاهدین غداً مؤکداً
از خون سلیمانیه سردار به زودی
قریباً ببرکة دماء الشهید السلیمانی
برچیده شود دولت خونخوار سعودی
سنزول دولة آل سعود السفاحة
دیدیم اگرچه همه بیدینیشان را
رأینا کفرهم کله
بر خاک بمالیم همه بینیشان را
و سنمرغ أنوفهم بالتراب
وای اگر خامنهای حکم جهادم دهد
الویل لکم إن أعطانی السید الخامنئی حکم الجهاد
ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد
فجیوش العالم بأسرة لن تستطیع الوقوف فی وجهی
از دیدهی سردار گل صاعقه سر زد
بریق عین الحاج قاسم ینزل علیهم کصاعقة نبهنهم
یک لنگهی کفشی به سر خصم بیارزد
ذاک الذی حذاوه یساوی رأس العدو فیمه
هیهات که پیروز شود دشمن اسلام
هیهات أن ینتصر عدو الاسلام
در جبههی بحرین و عراق و یمن و شام