eitaa logo
احوال ایّام🌫
22 دنبال‌کننده
22 عکس
5 ویدیو
0 فایل
چشمانت مهمان لحظاتم... ذوقی اگر بود مینویسم... قدمت سر چشم:)
مشاهده در ایتا
دانلود
داریم در وضعیت جنگی به سر میبریم🤧 نه برق هست نه آب مریض و تب دار مثل تیرخورده ها افتادیم یه گوشه خونه هم به لطف اسباب ‌بازی‌های پسرک میدون مینه🤦🏻 وسط این کارزار باید به امتحان نحوم برسم🤕 نیروی‌های کمکی کجاییییید😮‍💨 :)))
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاش اون دختره من بودم ...🥺🤍 |میفرمان: اون دختره انگشتر منو میخواد|♡
تا خون در رگم جاریست این روز رو فراموش نخواهم کرد و به پسرم خواهم گفت که ما زیر نور شمع درس خوندیم یاد بگییییر👩‍🦯 پ‌ن: کاش هیئت دولت عزیز دم دستم بودن نوازششون میکردم 😌☺️ پ‌ن۲: کانال دوستم حمایت شود لطفا🕯 پ‌ن۳: صلواتی روانه کنید برای بخیر گذشتن این امتحان و همه امتحانات زندگی😮‍💨
هدایت شده از ریحانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤ دیدار هزاران نفر از بانوان سراسر کشور با رهبر انقلاب آغاز شد 🔹️در ایام سالروز ولادت حضرت زهرا سلام‌الله علیها، دیدار جمعی از اقشار مختلف بانوان با رهبر انقلاب، هم‌اکنون با ورود حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به حسینیه امام خمینی آغاز شد. ۱۴۰۳/۹/۲۷ 💻 @khamenei_reyhaneh
رهبر انقلاب، صبح امروز در دیدار زنان و دختران: حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، الگوی جاودان زن مسلمان در عبادت، سیاست، تربیت و زندگی است. راستی چرا «تجارت» رو نگفتن؟ 😉 💉 @antibiootic
هدایت شده از اتاق کنجی من
شعله چیزی از اقای رییسی جا نگذاشت... تمامش را سوزاند ولی بعدش فروکش نکرد افتاد به جان ما. هرهفته، هرروز، هرساعت، هر اتفاق، هر خبر... میسوزیم اقای رییسی میسوزیم که قدرت را ندانستیم خیلی بی لیاقت بودیم. خیلی خیلی من هنوز هم برایت گریه میکنم حاج اقا نشسته م برای تو ستاره گریه میکنم
دل‌تنگم... برای اون لحظه‌ای که شهید گمناممون شناسایی شد... برای ذوق‌زدگی استقبال از پدر و مادر شهید... برای اون اضطراب راضی نشدن خانواده شهید از موندش تو دانشگاهمون... برای آب شدن کیلو کیلو قند تو دلمون ازینکه داداش‌ستار نگینِ فیروزه‌ایِ همیشگیِ دانشگاه‌مون شد... برای این لحظه که عکس مزار باصفاش سوژه دوربین اس‌تریم شد... و دلتنگ اون لحظه که ازش خواستم کربلایی بشم و اجابت شد ♡ مزار 📌لوکیشن: دانشگاه‌قم تاریخ‌به‌یادموندنی 28آذر 1394 :')
💛 میلادتان مبارک بهترین بانوی دو عالم سرور بانوان اهل بهشت حضرتِ مادر ♡ *_* ۱ ۱۰ ۰۳ 📌جامعة‌الزهرا امروزم به قشنگی همین گلای زرد گذشت :)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ مادری یعنی همین نشسته‌ای سر درس و فکرت مشغول به عشقی که خالقت هدیه داده است به تو مادری یعنی همین درس‌ یعنی اوقات‌فراغت در کنار موهبت‌های شیرین الهی‌ت مادری یعنی همین وقتی همه معادلات زندگی توسط این موجود دوست‌داشتنی بهم میخورد و ناگهان‌ دیدن معجزه‌ی برکت وقت ... مادری یعنی همین لمس محبت خدا در کنار فرشته‌های معصوم زندگی یعنی رشد باهمه‌ی سختی و شیرینی ♡ ‌برای‌این‌مادری پ‌ن:آخرین دوشنبه‌ی ترممون این شکلی گذشت...🥲 همینقد گوگولی و لطیف... خانوم .... :')
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از نُور~🇵🇸
سلطانِ شکار لحظه‌ها 😁 کِی اینو گرفتی؟! ذوق‌مرگ شدم که🤪💚
⏱📚 بلطف جناب مظفر ، به درجه ای از عرفان رسیدم که تو رگام به‌جای خون ، جریان داره... 🙇
احساس میکنم جلبک اگر مغز داشت کارامدتر از من بود...👩‍🦯
https://daigo.ir/secret/6809545847 هر چه می‌خواهد دل و مغزت بگو D:
مثلا ایتاتو باز کنی ببینی تو به‌یادت بودن ... 🤍 :')
روي هيچ كدوم از اعمالم #جز دوست داشتن شما حساب باز نكردم #یا‌ابانا #یاعلی_مدد یِکی مَرآ بِه نَجَف بِبَرَد ... . . . ♡
یه صلوات میفرسین به سمتم؟ 💟
احوال ایّام🌫
میدونی چرا میرم حرم سیمم وصل نمیشه؟ به روایت تصویر
وضعیت من در ایام امتحانات به روایت تصویر وقتی هم میخوام به زندگی برسم هم به بچه هم به درس هم به خودم هم به.... به همین راحتی و خوشمزگی 🙃 ولی میارزه🤓 پ.ن : وی به گرانش زمین اعتقادی ندارد... 📌خانه‌بازی
هدایت شده از توییتر فارسی
+دخترا ۳بار کتابو برا امتحان مرور‌ کردم پسرا: @OfficialPersianTwitter
🖤 دیشبش مشغول امتحان فردا [صرف] بودم ذهنم درگیر بود و مشوش خوابیدم سحر تلخ و خابآلود بیدار شدم ایستادم به نماز ... الله اکبر... بابا طبق روال شبکه خبر را روشن کرد میخواندم : صراط الذین انعمت علیهم... به گوشم خورد...حاج قاسم سلیمانی می‌خواندم: ولاالضاین.... شهیدش کردند! شهید حاج قاسم سلیمانی... صدای اخبار در گوشم پیچ میخورد دیگر نفهمیدم چه خواندم چشمانم سیاهی رفت بابا گریه میکرد مامان غمبرک زده بود پشتم میلرزید... انگار ساعتها بر من گذشت این دورکعت ...تا سلام را دادم... ابر بودم ... حالا باریدم... در بهتی عمیق فرو رفته بودیم ... امتحان کنسل شد روی موتور بودیم همسرم می‌راند... باد سرد وجودم را شلاق میزد اشک هایم روی گونه‌هایم یخ می‌زدند آسمان هم بغضش ترکید... قطره های ریز و تند باران مداوم روی سرمان میبارید رفتیم اجتماعی در حرم یا دورشهر... رفتیم تا کمی این حجم از خشم و بهت و بغض را فریاد کنیم! حالا... هر سحر از خواب بیدار میشوم... به باوری که در اعماق چشم اوست قسم هنوز رفتن او را نمی‌کنم باور.... #۱:۲۰ ۱۳ ۱۰ ۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا