eitaa logo
دانلود
این خانومی خیلی کیوتچه به حالم اهمیت میده.
اینقدر که نشستم دارم شیمی میخونم
امشب>>
عجب .
دارم ضربان قلبمو تو دهنم احساس میکنم
پارسال این موقع من آدم چلوسیده تری از امسال این موقع بودم. (با اینکه امسال کنکور دارم)
عجب .
اگه سبزه هام تا عید در نیان خودمو میکشم
امسال اصن تلاشی برای سبزه سبز کردن نکردم
عجب .
با امید آدم بودن دارم میرم بخوابم
هنوزم شبا به این امید که بعد از سحر بیدار میمونم میخوابم (امید واهی دارم)
خیلی رندوم یادم اومد که وقتی بچه بودم یه بار خونه مامان بزرگم اینا مونده بودم و ظهر که شد دلم نمی‌خواست بخوابم. به داییم گفتم تا کی باید بخوابیم و گفتش که تا ساعت فلان عقربه روی فلان عدد. و من اینجوری بودم که اوووه تا ابد طول می‌کشه. و گفتش که نه ، اگه بخوابی ساعت زود تر میگذره و انگار که الان ناخودآگاه، دلم میخواد همین کارو با زندگیم بکنم.
عجب .
و دارم به اصطلاح برنامه ریزی میکنم برای درسام
این دوره از زندگی من خیلی عجیب غریبه، یکهو یه سری چیزای مهم زندگیم تصمیم گرفتن دیگه نباشن و اینجا جاییه که یکهو لیلا تصمیم میگیره خودشو نجات بده. و یکهو سعی می‌کنه اجتماعی ترین حالت ممکن باشه و فقط ، آخر شبا به خودش اجازه بده که گریه کنه . یک دفعه لیلایی رو شاهد هستیم که شروع می‌کنه پشت هم کتاب خوندن . تل قارچی داره و لباس گلگلی ای که در بهترین حالت یه ماه طول می‌کشه رو تو سه روز می‌بافه. چرا؟ چون نمی‌خواد به خودش اجازه بده فکر کنه.
عجب .
این دوره از زندگی من خیلی عجیب غریبه، یکهو یه سری چیزای مهم زندگیم تصمیم گرفتن دیگه نباشن و اینجا جا
و با همه ی اینا ، وقتی به این دوره از زندگیم فک میکنم همه چیز خاکستریه-
سال خوبی داشته باشین همتون بچه ها✨