هدایت شده از ♦️پیشنهاد ویژه♦️
💕پشت یک میز دونفره چوبی کوچک در گوشه ای از کافه نزدیک پنجره بزرگ آنجا نشسته بودم☕.
گویی از دنیای مردگان برگشته باشم. آرام در حال تماشا بودم.
صدای نازک زنگوله بالای در ورودی بلند شد.🛎
به سمت در چرخیدم. مردی که در اولین نگاه قامت بلندش جلب توجه میکرد از همان جایی که داخل شد به سمت من چرخید و با لبخندی که بنظر طرح لبخندی عاشقانه را داشت به سمت من آمد.🔥 صندلی چوبی روبروی من را عقب کشید و نشست......🔥
ادامه این داستان #عاشقانه و#جنایی و#رازآلود از اینجا دنبال کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/17039876Cfe9e24b2ca