🔴 #داستان_عروسک_وحشتناک😰😱 ✍🏻 به اصرار یه دختر ۷ ساله و مخالفت فروشنده مغازه عروسک، یه عروسک دلقک وحشتناک براش میخرنن...😰 دخترک تمام روز مشغول بازی با اون عروسک بود... بالاخره شب شد و وقتی دخترک خوابید، مادرش عروسک رو توو اتاق خواب گذاشت و از اتاق بیرون رفت. ✍🏻 صبح رفت دخترش رو بیدار کنه هر چی صدا زد، دختر جواب نداد..😥 با عجله و اضطراب شدید درو باز کرد... و وقتی دید چه خبر شده، اونجا بود که فهمید چرا مغازه دار با فروش این عروسک مخالفت میکرد ولی کار از کار گذشته بود..😱😰 ادامه ماجرا باز بشه ادامه ماجرا باز بشه خدا هیچ مادری این صحنه رو نبینه😭🤲

🔴 #داستان_عروسک_وحشتناک😰😱 ✍🏻 به اصرار یه دختر ۷ ساله و مخالفت فروشنده، یه عروسک وحشتناک براش میخرن...😰 روز باهاش بازی کرد، شب که دخترک خوابید، مادرش عروسک رو توی اتاق خوابش گذاشت. ✍🏻 صبح رفت دخترش رو بیدار کنه هر چی صدا زد، دختر جواب نداد..😥 با اضطراب درو باز کرد... اینجا بود که وقتی دید چه خبر شده، فهمید چرا مغازه دار با فروشش مخالفت میکرد ولی خیلی دیر شده بود.😰 ادامه ماجرای ترسناک با کلیک باز میشه الهی هیچ مادری این صحنه رو نبینه😭🤲

🔴 #داستان_عروسک_وحشتناک😰😱 ✍🏻 به اصرار یه دختر ۷ ساله و مخالفت فروشنده، یه عروسک وحشتناک براش میخرن...😰 روز باهاش بازی کرد، شب که دخترک خوابید، مادرش عروسک رو توی اتاق خوابش گذاشت. ✍🏻 صبح رفت دخترش رو بیدار کنه هر چی صدا زد، دختر جواب نداد..😥 با اضطراب درو باز کرد... اینجا بود که وقتی دید چه خبر شده، فهمید چرا مغازه دار با فروشش مخالفت میکرد ولی خیلی دیر شده بود.😰 ادامه ماجرای ترسناک با کلیک باز میشه الهی هیچ مادری این صحنه رو نبینه😭🤲

🔴 #داستان_عروسک_وحشتناک😰😱 ✍🏻 به اصرار یه دختر ۷ ساله و مخالفت فروشنده، یه عروسک وحشتناک براش میخرن...😰 روز باهاش بازی کرد، شب که دخترک خوابید، مادرش عروسک رو توی اتاق خوابش گذاشت. ✍🏻 صبح رفت دخترش رو بیدار کنه هر چی صدا زد، دختر جواب نداد..😥 با اضطراب درو باز کرد... اینجا بود که وقتی دید چه خبر شده، فهمید چرا مغازه دار با فروشش مخالفت میکرد ولی خیلی دیر شده بود.😰 ادامه ماجرای ترسناک با کلیک باز میشه الهی هیچ مادری این صحنه رو نبینه😭🤲

🔴 #داستان_عروسک_وحشتناک😰😱 ✍🏻 به اصرار یه دختر ۷ ساله و مخالفت فروشنده، یه عروسک وحشتناک براش میخرن...😰 روز باهاش بازی کرد، شب که دخترک خوابید، مادرش عروسک رو توی اتاق خوابش گذاشت. ✍🏻 صبح رفت دخترش رو بیدار کنه هر چی صدا زد، دختر جواب نداد..😥 با اضطراب درو باز کرد... اینجا بود که وقتی دید چه خبر شده، فهمید چرا مغازه دار با فروشش مخالفت میکرد ولی خیلی دیر شده بود.😰 ادامه ماجرای ترسناک با کلیک باز میشه الهی هیچ مادری این صحنه رو نبینه😭🤲