بخشچهاردهم سلسلهگفتمان:
#مباحثاتدینیاجتماعی 385
🕌 آوایملکوتیمسجد 95
(سلسلهمقالاتتخصصیمسجد)
♨️زیباترینوقدیمیترین
مساجد دنیا /21
✅26.اولین مسجد جهان اسلام(1)
🔷صدای «الله اکبر» از مأذنه عشق و خانه توحید مردم را به کرنش در مقابل حق مطلق فرا میخواند.
🔶فریاد اجتماع از بلندای خانه مردم و پایگاه سیاست، انسانها را به قیام در مقابل همه ستمها و باطلها دعوت میکند. ندای فراخوان علم و عالم از فراز جایگاه خِرَد و دانش افراد را به دانش پژوهی و خردپروری میخواند.
🔷زمزمه محبت از مرکز جمعیت و اجتماع و مسکن مردم، همگان را به صفوف وحدت آفرین و نشستهای محبتزا و نفاق زدا و گردهماییهای یاد و ذکر و صفا و عشق و محبت میطلبد.
🌷بدینسان مسجد چونان قلبی پرتپش در کالبد جامعه اسلامی به رابطه مردم با حق، ارتباطشان با خلق و تداوم دانش پژوهی و خرد پروری و استحکام پایههای وحدت ومحبت سامان میبخشد.
🔶حوادث مهم تاریخی اسلام به گونهای در مسجد ریشه دارد. یا از مسجد آغاز شده، یا در مسجد بالیده و پرورش یافته و یا در مسجد به ثمر نشسته است و گاه همه این مراحل را در مسجد پیموده است.
🔷بنابراین، تاریخنگاری مساجد بیان ویژگیهای ساختمانی سرد و خاموش و بیروح نیست، بازخوانی سنگ قبرها به شمار نمیآید، بلکه بازنگری پیشینه عبادی، سیاسی،فرهنگی و اجتماعی یک امت است و زنده کردن همه حماسهها و شورها و شعورها وشعارها و حادثهها و حادثهسازها.
✅با این مقدمه، تاریخ #اولین_مسجد اسلامی را مرور می کنیم.
🔶مسجد «قبا» که اکنون در کنار شهر مدینه قامت زیبا و رسای گلدسته هایش سر برآسمان لاجوردی میساید و هر لحظه بویژه در ایام حج پذیرای هزاران مسلمان عاشقی است که در آن حضور می یابند و یاد و یادگار و عطر پیامبر اکرم(ص) رامی جویند، اولین مسجدی است که در اسلام ساخته شده. مهندس این مسجد جبرئیل امین ، معمار آن خاتم النبیین پیامبر خدا(ص) و کارگران آن افرادی چون علی(ع) و سلمان و مقداد بوده اند.
✅آغاز هجرت
🔵پیامبر اکرم(ص) دوران اولیه زندگی خویش و بخش اول روزگار بعثت را در مکه گذارند.
🔴در آخرین روزهای این دوران، از طرفی با مرگ ابوطالب و خدیجه"س"، ماندن در مکه را نامناسب تشخیص داد و از سویی با پیشرفت اسلام در مدینه، زمینه حضور در آن دیار را مناسب ارزیابی فرمود. پس در نیمه شبی غوغا خیز و هراس آفرین، علی(ع) را در بستر خویش خوابانید و خود در راه هجرتی تاریخی گام نهاد.
🔵مردم مدینه در انتظار طلوع خورشید نبوت، هر پگاه عاشقانه به استقبال نور میرفتند، پاسی از روز در انتظار میماندند و چون هرم آفتاب داغ و توانسوز حجاز از ورود هر مسافری نومیدشان میساخت، به خانه باز میگشتند. در گرمای نیمروز یک روز سپید و سپیده آفرین، از بلندی یک خانه فریادی برخواست: "ای مردم مدینه، این شما و این آرزوی دیرینتان هان! طلوع خورشید نبوت."
🔴پیامبر(ص) در میان فریادهای شادی و شور و شوق بسیار مردم روستای کوچک قبا وارد شد، (روز دوشنبه ١٢ ربیع الاول) در خانه یکی از سران روستا (کلثوم بن هدم) منزل گزید و خانه یکی دیگر از سران روستا(سعد بن خیثمه) را محل ملاقات خویش قرار داد.
🔵مردم مدینه، با اصرار فراوان از او خواستند به شهر مدینه، که تا آنزمان «یثرب » نامیده میشد، گام نهد، ولی او پاسخ داد: "من در انتظار علی(ع) هستم و تا آمدن وی در اینجا می مانم"، کم کم توقف پیامبر به طول انجامید و برخی، خسته از بلاتکلیفی و انتظار، به رسول خدا(ص) گفتند: به مدینه برویم، رسول خدا(ص) دیگر بار همان پاسخ را تکرار کرد. آنان گفتند: شاید علی یک ماه دیگر نیز نیاید !! پیامبر(ص) فرمود: "نه بزودی می آید، ان شاء الله."
🔴سرانجام این انتظار به پایان رسید و علی(ع) پس از پرداخت قرض ها و بازگرداندن امانات رسول خدا(ص) همراه خانواده رسول اکرم(ص) و برخی از زنان مسلمان وارد قبا شد. رنج سفر او را آزرده و پاهایش را سخت مجروح ساخته بود.
🔵رسولخدا(ص) وی را در آغوش گرفت و آب دهان مبارکش را به پای وی مالید بدینسان علی (ع) تا هنگام شهادت هرگز گرفتار درد پا نشد و...
#ادامهدر پستبعدی
سلامتیوجودنازنینِ
رهبریعزیزمون_صلوات
الثِّقَةُبِاللهِثَمَنٌلِکٌلِّغالٍ
و سُلَّمٌ اِلى کُلِّ عال
صفحهتخصصیمباحثاتِ
دینیسیاسیاجتماعی
کانالِلاحِق در ایتا:🔻
https://eitaa.com/lahegh