eitaa logo
امامت و امارت
183 دنبال‌کننده
84.5هزار عکس
47.2هزار ویدیو
4.1هزار فایل
گزارش شخصی امامت وامارت پردیسان
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴آیا اختیارات و پاسخگویی رهبری همخوانی دارد؟ 🔹🔸 از موضوعاتی ست که گرچه پاسخ مشخصی دارد، اما بسیار مورد مناقشه و شبهه افکنی قرار می گیرد و البته خیلی اوقات هم فقط حربه ای برای مخفی کردن خطاها و کم کاری های افراد پشت این شبهه افکنی ها و اتهام زنی هاست؛ که مثلا رهبری و نهادهای زیر مجموعه اش پاسخگو نیستند؛ یا حیطه دخالت رهبری در امور گاهی فراتر از قانون اساسی است یا اینکه مقام دارای اختیارات متعدد و گسترده ای طبق شرع و قانون اساسی است که با میزان پاسخگویی یا احساس مسئولیت ایشان همتراز و قابل قیاس نیست. ♦️اخیرا نیز که به جای پاسخگویی و دفاع شرافتمندانه از عملکرد ۱۲ ساله خود در جایگاه نمایندگی مجلس، تمام توانش را روی تخریب رهبری، و مجمع تشخیص گذاشته، در سخنانی اتهامات بیشماری از جمله این موارد ذکر شده را به رهبری وارد کرده تا به خیال خود نقش خودش و مجلس دهم را در شرایط فعلی کشور تطهیر کند و بگوید اختیارات دست دیگران بوده و ما اختیاری نداشتیم. ♦️در باب خطاهای بزرگ سخن زیاد گفته شده و در اینجا قصد بازگویی آن را ندارم. اما در این یادداشت می خواهم به شبهه همترازی یا ناهمترازی اختیارات و پاسخگویی رهبری پاسخ دهم. 1️⃣ رهبر انقلاب، به شدت بر دو خط قرمز در مسائل سیاسی باور دارند. این دو خط قرمز عبارتند از: مردم و قانون. ♦️مشی در اغلب مسائل کلان سیاسی، درست همانند سیره و ائمه اطهار(ع) مطالبه مردمی و رسیدن جامعه به بلوغ و پختگی است. چنانکه امام(ره) با و مخالف بودند ولی تا زمانیکه افکار عمومی به مرحله بلوغ و مطالبه نرسید، برکنار نشدند. پذیرش همینطور؛ آنگاه که رهبر انقلاب خود شخصا مخالف مذاکره و توافق با آمریکا بودند ولی به رای مردم به نامزدی که مدعی «مذاکره به عنوان کلید اداره کشور» بود احترام گذاشتند و آن را تجربه ای ماندگار برای مردم خواندند. نکته: در دیدگاه رهبر انقلاب خط قرمز "مردم" صرفا در مسائل سیاسی یا اجتماعی رعایت میشود نه در مسائل اعتقادی و شرعی. چنانکه ایشان علیرغم جوسازی های گسترده رسانه ای موضوع را وظیفه حکومت اسلامی دانسته و دیدگاه عده ای که با توجه به وجود جو بی حجابی در برخی اقشار، نظام را به عبور از قانون رعایت حجاب الزامی فرا می خواندند، نکوهش نمودند. ♦️اما قانون! سیره رهبران انقلاب همواره احترام به جایگاه سایر نهادهای نظام اسلامی است. اگر قرار بود یک نفر به شکل و همه کاره کشور باشد پس چه نیازی به ساختارسازی و نهادمندی! مثلا مجلس اختیار دارد را به رای بگذارد و تا جاییکه از اصول یا منافع کشور فرا نرفته، ایشان ممانعتی نمیکنند. تشخیص این موضوع هم نه تحت تاثیر تبلیغات سیاسی یا جناحی بلکه با نظر خود ایشان است. چنانکه ایشان در موضوع در مجلس ششم، خود را ملزم به کنش دیدند و در موضوع CFT یا پالرمو آن را به مجلس و شورای نگهبان و سایر دستگاهها سپردند. و چنانکه حضرت امام(ره) در موضوعی مثل الگو قرار دادن در یک برنامه رادیویی دست به واکنش زدند ولی در موضوعی مثل تعیین به نظر مجلس خبرگان علیرغم باور شخصی خویش تمکین کردند. 2️⃣برخلاف ادعا یا تصور برخی که اختیارات ولایت فقیه را شاهانه و بی حد و مرز ترسیم میکنند؛ مقام رهبری نه مقام شاهنشاهی و است و نه حتی دارای برخی اختیارات سایر رهبران دنیا. بعنوان نمونه، طبق قانون اساسی، رهبری حق انحلال و تعطیلی مجلس را ندارد؛ حال آنکه بسیاری از روسای جمهور از جمله در آمریکا و فرانسه و آلمان و ملکه انگلستان و حتی شاه مشروطه از چنین اختیاری برخوردارند. حتی در موضوع عزل رئیس جمهور، رهبر پس از حکمِ دیوانعالی کشور یا رأی مجلس قادر به عزل اوست. نه یک شبه و ناگهانی. در آمریکا اما رئیس جمهور حتی اختیاراتی در عرصه قانونگذاری هم دارد. مثلا حق وتوی مصوبات کنگره! ♦️نتیجه طبیعی این تصور غلط یعنی «همه کاره بودن رهبر» تصور غلط دیگر «تنها جوابگو بودن رهبر» است. که مطابق آن، این رهبر است که باید هزینه ناکارآمدی سایر مسئولان را بپردازد. این برخلاف انگیزه تاسیس است که رهبر بجای همه تصمیم بگیرد، بجای همه عمل کند و بجای همه بازخواست شود. نظام سیاسی ایران بر اساس رای قاطبه مردم، است و رهبر بعنوان رکن رکین آن، وظیفه منحرف نشدن آن از اصول کلان انقلاب اسلامی را دارد، نه دخالت در جزئیات امور یا هر رخداد سیاسی کوچک و بزرگ. ✍️ 🆔 @amarha
علامه مصباح و مخالفانش از نهضت آزادی و سازمان مجاهدین و باند مهدی هاشمی تا شریعتی و فرقان! اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹جریان در تاریخ معاصر ایران، همواره با در ستیز بوده‌اند؛ چه اینکه وقتی جنس اصل در بازار اندیشه و سیاست وجود داشته باشد، مردم بصیر ایران سراغ نمی روند. ریشه بسیاری از دشمنی‌های دیروز و امروز با اندیشه و شخصیت آیت‌الله مصباح را در همین مسئله باید جست. 🔹نهضت آزادی که بعد از افول جبهه ملی در اردیبهشت ۴۰ با اعلام وفاداری به آرمانهای ملیگراها و مصدق، تاسیس شد، در سالهای بعد همواره به عنوان آلترناتیو یا جنس بدلی دو جریان در کشور شناخته میشد؛ ۱. جریان مذهبی وابسته به روحانیت اصیل. ۲.جریان ملی گرایی که مورد اعتماد آمریکایی‌ها بود و خود آلترناتیو هیئت حاکمه تلقی میشد و درباره همواره از آنان به همین جهت هراس داشت. 🔹نهضتی ها در یک انشعاب متصل با جبهه ملی تشکیل شدند؛ اما با ظاهری مذهبی و ژست مبارزه با دربار! صدالبته تحرکات سیاسی آنان در دهه چهل را نمی‌توان نادیده گرفت اما این اقدامات تماما در چارچوب مبارزات پارلمانتاریستی بود؛ یعنی تلاش برای رفرم های سیاسی، در چارچوب حفظ اصل نظام فاسد پهلوی. 🔹نهضتی ها از ابتدای دهه چهل تلاش داشتند در صفوف روحانیت کنند؛ در بدو تاسیس تلاش کردند با امام خمینی (که بعد از ارتحال آیت‌الله بروجردی در زمره مراجع طراز اول قم شناخته می شد) دیدار داشته باشند؛ امام به احزاب سیاسی بود آنان را نپذیرفت؛ آقای خسروشاهی را واسطه کردند اما بی نتیجه ماند. بار دیگر به علامه طباطبایی متوسل شدند اما بازهم نتیجه مطلوب را نگرفتند. 🔹از دل نهضت از حدود ۴۴ تا ۴۹ سازمان مجاهدین خلق درآمد؛ بازهم با انشعاب متصل! بنیانگذاران اولیه سازمان، شاخه دانشجویی نهضت بودند. مجاهدینی ها مرید فکری بودند اما مشی سیاسی نهضت را برای مبارزه نمی پسندیدند و به مرام مسلحانه روی آوردند. روشی که امام از ابتدای نهضت مخالف آن بود؛ چه از سوی جریانهای اصیل مانند موتلفه باشد، یا از سوی تشکلهای التقاطی مانند مجاهدین. 🔹اعضای سازمان مجاهدین در ایران اعتماد برخی از روحانیان مبارز موجه را به دست آوردند. حمایت مالی از وجوهات شرعیه و استفاده از اعتبار معنوی روحانیت، موجب شد در کوتاه مدت به قدرتی بزرگ تبدیل شوند. فقط یک مانع بر سر راه داشتند و آن شخص امام بود. آنان دوبار برای مذاکره با امام و جلب اعتماد و حمایت ایشان به نجف رفتند ولی هر دوبار دست خالی برگشتند. در نجف عضو سازمان شده بود و تمام تلاشش را کرد برای جلب نظر امام اما بی نتیجه ماند و در نهایت چندین ماه با امام قهر کرد! سازمانی ها تاییدیه مکتوب از آقای طالقانی داشتند، تاییدیه هاشمی هم به دست ساواک افتاد و همین موجب زندانی شدنش شد. منتظری هم سال ۵۱ در نامه به امام، سازمان را تایید کرد. امام اما به این نامه ها توجهی نکرد؛ چون انحراف سازمان برایش واضح بود. 🔹شریعتی اما ابتدا در دهه سی، جزو جنبش سوسیالیستهای خداپرست بود. بعد از سفر به اروپا، در کنار ابراهیم یزدی و محمد نخشب، جزو جمع پنج نفره شاخه دانشجویی نهضت آزادی بود. بعد از ورود به ایران، قرائتی سوسیالیستی از اسلام ارائه داد که برای محافل سیاسی و مبارزاتی بسیار جذاب بود؛ از جمله مشتری های ثابت شریعتی، اعضای سازمان مجاهدین بودند. 🔹خروجی و نتیجه آثار شریعتی بعدا منجر به تشکیل گروهک مسلح شد! آنان مرحوم آیت‌الله شهید قاسم اسلامی را صرفا بخاطر نقد آثار شریعتی ترور کردند! فرقانیسم اسلامی که این روزها اعتدالیها برچسبش را نثار طیفی از انقلابیها می‌کنند، از دل آثار بازرگان و شریعتی درآمده است! 🔹باند مخوف مهدی هاشمی با عنوان از نظر فکری به نحله های انحرافی مثل مرتبط بود که فرزندش هم اکنون نیز از طرفداران نهضت آزادی است. آنان برخی چهره های روحانی مثل آیت‌الله شمس آبادی را صرفا بخاطر مخالفت با کتاب ، به قتل رساندند. امام برخی روحانیان مبارز که قصد شرکت در تحصن کلیسای سن مری(در حمایت از مهدی هاشمی) داشتند را منع کرده و از تعبیر استفاده کرده بود. منتظری اما نه پیش از انقلاب که حتی هنگام محاکمه مهدی هاشمی، بازهم او را یک انقلابی درجه یک می دانست! ⭕️آیت‌الله مصباح از ابتدا با افکار التقاطی میانه ای نداشت؛ هرگز گروه های مبارز مسلحانه منحرف را تایید نکرد. از دهه۴۰ تا کنون همواره مورد غیض و غضب نحله های التقاطی بوده است. 🔻شبهات و شایعات و نارواگویی های بعد از ارتحال علامه مصباح را اگر ردیابی کنید، در اغلب موارد به همین کانون‌های فکری و سیاسی می رسید؛ از نهضتی ها و نوشریعتی ها تا نوفرقانی ها و وابستگان جریان منتظری. انقلابی نماها همواره آدرس غلط می دهند! مراقب باشیم... ✍روزنه @howzehenghelabi
علامه مصباح و مخالفانش از نهضت آزادی و سازمان مجاهدین و باند مهدی هاشمی تا شریعتی و فرقان! اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹جریان در تاریخ معاصر ایران، همواره با در ستیز بوده‌اند؛ چه اینکه وقتی جنس اصل در بازار اندیشه و سیاست وجود داشته باشد، مردم بصیر ایران سراغ نمی روند. ریشه بسیاری از دشمنی‌های دیروز و امروز با اندیشه و شخصیت آیت‌الله مصباح را در همین مسئله باید جست. 🔹نهضت آزادی که بعد از افول جبهه ملی در اردیبهشت ۴۰ با اعلام وفاداری به آرمانهای ملیگراها و مصدق، تاسیس شد، در سالهای بعد همواره به عنوان آلترناتیو یا جنس بدلی دو جریان در کشور شناخته میشد؛ ۱. جریان مذهبی وابسته به روحانیت اصیل. ۲.جریان ملی گرایی که مورد اعتماد آمریکایی‌ها بود و خود آلترناتیو هیئت حاکمه تلقی میشد و درباره همواره از آنان به همین جهت هراس داشت. 🔹نهضتی ها در یک انشعاب متصل با جبهه ملی تشکیل شدند؛ اما با ظاهری مذهبی و ژست مبارزه با دربار! صدالبته تحرکات سیاسی آنان در دهه چهل را نمی‌توان نادیده گرفت اما این اقدامات تماما در چارچوب مبارزات پارلمانتاریستی بود؛ یعنی تلاش برای رفرم های سیاسی، در چارچوب حفظ اصل نظام فاسد پهلوی. 🔹نهضتی ها از ابتدای دهه چهل تلاش داشتند در صفوف روحانیت کنند؛ در بدو تاسیس تلاش کردند با امام خمینی (که بعد از ارتحال آیت‌الله بروجردی در زمره مراجع طراز اول قم شناخته می شد) دیدار داشته باشند؛ امام به احزاب سیاسی بود آنان را نپذیرفت؛ آقای خسروشاهی را واسطه کردند اما بی نتیجه ماند. بار دیگر به علامه طباطبایی متوسل شدند اما بازهم نتیجه مطلوب را نگرفتند. 🔹از دل نهضت از حدود ۴۴ تا ۴۹ سازمان مجاهدین خلق درآمد؛ بازهم با انشعاب متصل! بنیانگذاران اولیه سازمان، شاخه دانشجویی نهضت بودند. مجاهدینی ها مرید فکری بودند اما مشی سیاسی نهضت را برای مبارزه نمی پسندیدند و به مرام مسلحانه روی آوردند. روشی که امام از ابتدای نهضت مخالف آن بود؛ چه از سوی جریانهای اصیل مانند موتلفه باشد، یا از سوی تشکلهای التقاطی مانند مجاهدین. 🔹اعضای سازمان مجاهدین در ایران اعتماد برخی از روحانیان مبارز موجه را به دست آوردند. حمایت مالی از وجوهات شرعیه و استفاده از اعتبار معنوی روحانیت، موجب شد در کوتاه مدت به قدرتی بزرگ تبدیل شوند. فقط یک مانع بر سر راه داشتند و آن شخص امام بود. آنان دوبار برای مذاکره با امام و جلب اعتماد و حمایت ایشان به نجف رفتند ولی هر دوبار دست خالی برگشتند. در نجف عضو سازمان شده بود و تمام تلاشش را کرد برای جلب نظر امام اما بی نتیجه ماند و در نهایت چندین ماه با امام قهر کرد! سازمانی ها تاییدیه مکتوب از آقای طالقانی داشتند، تاییدیه هاشمی هم به دست ساواک افتاد و همین موجب زندانی شدنش شد. منتظری هم سال ۵۱ در نامه به امام، سازمان را تایید کرد. امام اما به این نامه ها توجهی نکرد؛ چون انحراف سازمان برایش واضح بود. 🔹شریعتی اما ابتدا در دهه سی، جزو جنبش سوسیالیستهای خداپرست بود. بعد از سفر به اروپا، در کنار ابراهیم یزدی و محمد نخشب، جزو جمع پنج نفره شاخه دانشجویی نهضت آزادی بود. بعد از ورود به ایران، قرائتی سوسیالیستی از اسلام ارائه داد که برای محافل سیاسی و مبارزاتی بسیار جذاب بود؛ از جمله مشتری های ثابت شریعتی، اعضای سازمان مجاهدین بودند. 🔹خروجی و نتیجه آثار شریعتی بعدا منجر به تشکیل گروهک مسلح شد! آنان مرحوم آیت‌الله شهید قاسم اسلامی را صرفا بخاطر نقد آثار شریعتی ترور کردند! فرقانیسم اسلامی که این روزها اعتدالیها برچسبش را نثار طیفی از انقلابیها می‌کنند، از دل آثار بازرگان و شریعتی درآمده است! 🔹باند مخوف مهدی هاشمی با عنوان از نظر فکری به نحله های انحرافی مثل مرتبط بود که فرزندش هم اکنون نیز از طرفداران نهضت آزادی است. آنان برخی چهره های روحانی مثل آیت‌الله شمس آبادی را صرفا بخاطر مخالفت با کتاب ، به قتل رساندند. امام برخی روحانیان مبارز که قصد شرکت در تحصن کلیسای سن مری(در حمایت از مهدی هاشمی) داشتند را منع کرده و از تعبیر استفاده کرده بود. منتظری اما نه پیش از انقلاب که حتی هنگام محاکمه مهدی هاشمی، بازهم او را یک انقلابی درجه یک می دانست! ⭕️آیت‌الله مصباح از ابتدا با افکار التقاطی میانه ای نداشت؛ هرگز گروه های مبارز مسلحانه منحرف را تایید نکرد. از دهه۴۰ تا کنون همواره مورد غیض و غضب نحله های التقاطی بوده است. 🔻شبهات و شایعات و نارواگویی های بعد از ارتحال علامه مصباح را اگر ردیابی کنید، در اغلب موارد به همین کانون‌های فکری و سیاسی می رسید؛ از نهضتی ها و نوشریعتی ها تا نوفرقانی ها و وابستگان جریان منتظری. انقلابی نماها همواره آدرس غلط می دهند! مراقب باشیم... ✍روزنه @howzehenghelabi
علامه مصباح و مخالفانش از نهضت آزادی و سازمان مجاهدین و باند مهدی هاشمی تا شریعتی و فرقان! اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹جریان در تاریخ معاصر ایران، همواره با در ستیز بوده‌اند؛ چه اینکه وقتی جنس اصل در بازار اندیشه و سیاست وجود داشته باشد، مردم بصیر ایران سراغ نمی روند. ریشه بسیاری از دشمنی‌های دیروز و امروز با اندیشه و شخصیت آیت‌الله مصباح را در همین مسئله باید جست. 🔹نهضت آزادی که بعد از افول جبهه ملی در اردیبهشت ۴۰ با اعلام وفاداری به آرمانهای ملیگراها و مصدق، تاسیس شد، در سالهای بعد همواره به عنوان آلترناتیو یا جنس بدلی دو جریان در کشور شناخته میشد؛ ۱. جریان مذهبی وابسته به روحانیت اصیل. ۲.جریان ملی گرایی که مورد اعتماد آمریکایی‌ها بود و خود آلترناتیو هیئت حاکمه تلقی میشد و درباره همواره از آنان به همین جهت هراس داشت. 🔹نهضتی ها در یک انشعاب متصل با جبهه ملی تشکیل شدند؛ اما با ظاهری مذهبی و ژست مبارزه با دربار! صدالبته تحرکات سیاسی آنان در دهه چهل را نمی‌توان نادیده گرفت اما این اقدامات تماما در چارچوب مبارزات پارلمانتاریستی بود؛ یعنی تلاش برای رفرم های سیاسی، در چارچوب حفظ اصل نظام فاسد پهلوی. 🔹نهضتی ها از ابتدای دهه چهل تلاش داشتند در صفوف روحانیت کنند؛ در بدو تاسیس تلاش کردند با امام خمینی (که بعد از ارتحال آیت‌الله بروجردی در زمره مراجع طراز اول قم شناخته می شد) دیدار داشته باشند؛ امام به احزاب سیاسی بود آنان را نپذیرفت؛ آقای خسروشاهی را واسطه کردند اما بی نتیجه ماند. بار دیگر به علامه طباطبایی متوسل شدند اما بازهم نتیجه مطلوب را نگرفتند. 🔹از دل نهضت از حدود ۴۴ تا ۴۹ سازمان مجاهدین خلق درآمد؛ بازهم با انشعاب متصل! بنیانگذاران اولیه سازمان، شاخه دانشجویی نهضت بودند. مجاهدینی ها مرید فکری بودند اما مشی سیاسی نهضت را برای مبارزه نمی پسندیدند و به مرام مسلحانه روی آوردند. روشی که امام از ابتدای نهضت مخالف آن بود؛ چه از سوی جریانهای اصیل مانند موتلفه باشد، یا از سوی تشکلهای التقاطی مانند مجاهدین. 🔹اعضای سازمان مجاهدین در ایران اعتماد برخی از روحانیان مبارز موجه را به دست آوردند. حمایت مالی از وجوهات شرعیه و استفاده از اعتبار معنوی روحانیت، موجب شد در کوتاه مدت به قدرتی بزرگ تبدیل شوند. فقط یک مانع بر سر راه داشتند و آن شخص امام بود. آنان دوبار برای مذاکره با امام و جلب اعتماد و حمایت ایشان به نجف رفتند ولی هر دوبار دست خالی برگشتند. در نجف عضو سازمان شده بود و تمام تلاشش را کرد برای جلب نظر امام اما بی نتیجه ماند و در نهایت چندین ماه با امام قهر کرد! سازمانی ها تاییدیه مکتوب از آقای طالقانی داشتند، تاییدیه هاشمی هم به دست ساواک افتاد و همین موجب زندانی شدنش شد. منتظری هم سال ۵۱ در نامه به امام، سازمان را تایید کرد. امام اما به این نامه ها توجهی نکرد؛ چون انحراف سازمان برایش واضح بود. 🔹شریعتی اما ابتدا در دهه سی، جزو جنبش سوسیالیستهای خداپرست بود. بعد از سفر به اروپا، در کنار ابراهیم یزدی و محمد نخشب، جزو جمع پنج نفره شاخه دانشجویی نهضت آزادی بود. بعد از ورود به ایران، قرائتی سوسیالیستی از اسلام ارائه داد که برای محافل سیاسی و مبارزاتی بسیار جذاب بود؛ از جمله مشتری های ثابت شریعتی، اعضای سازمان مجاهدین بودند. 🔹خروجی و نتیجه آثار شریعتی بعدا منجر به تشکیل گروهک مسلح شد! آنان مرحوم آیت‌الله شهید قاسم اسلامی را صرفا بخاطر نقد آثار شریعتی ترور کردند! فرقانیسم اسلامی که این روزها اعتدالیها برچسبش را نثار طیفی از انقلابیها می‌کنند، از دل آثار بازرگان و شریعتی درآمده است! 🔹باند مخوف مهدی هاشمی با عنوان از نظر فکری به نحله های انحرافی مثل مرتبط بود که فرزندش هم اکنون نیز از طرفداران نهضت آزادی است. آنان برخی چهره های روحانی مثل آیت‌الله شمس آبادی را صرفا بخاطر مخالفت با کتاب ، به قتل رساندند. امام برخی روحانیان مبارز که قصد شرکت در تحصن کلیسای سن مری(در حمایت از مهدی هاشمی) داشتند را منع کرده و از تعبیر استفاده کرده بود. منتظری اما نه پیش از انقلاب که حتی هنگام محاکمه مهدی هاشمی، بازهم او را یک انقلابی درجه یک می دانست! ⭕️آیت‌الله مصباح از ابتدا با افکار التقاطی میانه ای نداشت؛ هرگز گروه های مبارز مسلحانه منحرف را تایید نکرد. از دهه۴۰ تا کنون همواره مورد غیض و غضب نحله های التقاطی بوده است. 🔻شبهات و شایعات و نارواگویی های بعد از ارتحال علامه مصباح را اگر ردیابی کنید، در اغلب موارد به همین کانون‌های فکری و سیاسی می رسید؛ از نهضتی ها و نوشریعتی ها تا نوفرقانی ها و وابستگان جریان منتظری. انقلابی نماها همواره آدرس غلط می دهند! مراقب باشیم... ✍روزنه @howzehenghelabi
ماجرای و و سخنی با آقای دوران استیکال از نام امام سرآمده است! 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹چندیست دقیقا در آستانه انتخابات۱۴۰۰، یهویی یاد امام افتاده‌اند و رگ گردن شان برای آرمان‌ها و اندیشه‌های آن رهبر کبیر و همیشه جاوید، باد کرده است! 🔹برای مردم از خطر می‌گويند و نگران نگاه کاریکاتوری به اندیشه ایشان شده‌اند و یاد وصیت‌نامه تاریخی ایشان افتاده‌اند! 🔹صد البته وظیفه ذاتی این جماعت سال‌هاست همین بوده و متأسفانه کارنامه سیاهی در ادای این وظيفه رقم زده‌اند! حال باید پرسید چه شده که در آستانه انتخابات، یک مرتبه یاد امام افتاده‌اند! 🔹حتما عدم یادکرد از امام در قطعنامه راهپیمایی۲۲بهمن و سالگرد انقلاب اسلامی، خطای راهبردی است اما... 🔹آقای مصطفوی! تحریف امام آن هنگام شروع شد که بعد از ارتحال حاج احمدآقای عزیز، انقلابی و ولایی، مؤسسه تنظیم و نشر را لانه کردید و امثال شیخ الشریعه و عباسعلی روحانی و نوری و باقی و بالانشین شدند و جایگاه تفسیر اندیشه امام را غصب کردند و حزب‌اللهی‌ها کنار زده شدند! ⭕️تحریف امام وقتی شروع شد که... 🔻 با نام و اعتبار ایشان و با پول بی زبان بیت‌المال، زمینه انتشار مواضع دگراندیشان و سکولارهای غربگرا را فراهم کردید که نه تنها نسبتی با اندیشه‌های امام نداشتند که کارنامه سیاه آنان در جهت تقابل با اسلام ناب و گرایش به غرب وحشی و شیطان بزرگ، پیش چشم همگان است. 🔻یک عنصر مرموز مثل زیباکلام در رسانه رسمی شما انقلاب اسلامی را حاملگی ناخواسته خواند! و بعد از اعتراض دلسوزانه برخی خط امامی های واقعی، یواشکی حذفش کردید! 🔻 جماران را به کانون اجتماع نحله های غربگرا تبدیل کردید و زمینه تفسیر یک طرفه و مصادره ناجوانمردانه امام را فراهم کردید. 🔻 بر مرقد مطهر ایشان، آن بنای مجلل با آن هزینه‌های سرسام آور و معماری بی ربط و اشرافی را ساختید و خون به دل محرومین و مستضعفان و اصحاب صدیق امام کردید 🔻 آن پیام‌های موهن را در ارتحال یاران واقعی امام آیات محمد یزدی و علامه مصباح دادید و آن پیام های بلند بالا را در فوت فیرحی(که نسبتی با اندیشه امام نداشت، اگر نگوییم نسبت عکس داشت) صادر کردید. 🔻 اعتبار و نام امام را دستمایه فشار بر شورای نگهبان برای تایید صلاحیت جهت کاندیداتوری خبرگان کرديد و بدون شرکت در امتحان خبرگان، انتظار داشتید اجتهاد تان برخلاف رویه، همینطوری تایید شود! 🔻 مراد سیاسی شما، آقای ، در تحریفی آشکار و نسبتی ناروا، مدعی موافقت امام با حذف شد! 🔻رییس جمهور محبوب شما و ، در حضور شما در حرم امام، سخنان گهربار و فرازمانی ایشان را مشتی کلمات بی روح نامید! 🔻 در (عموی همسر شما) به قلم قائم مقام موسسه تنطیم و نشر با دو نفر دیگر، و همچنین در دایره‌المعارف تشیع به قلم ، در تحریف امام به بار آوردند و شما دم نزدید! 🔻 در مجله ضاله ، مردم قهرمان ایران را به خاطر وفاداری به آرمان‌های امام و انقلاب، خسرالدنیا والآخره نامید و جز رهبری عزیز، کسی از مدعیان خط امام جوابش نداد. 🔻 همپالگی های سیاسی شما در عصر سیاه اصلاحات، همه شعارهای اصیل انقلاب و امام را به ورطه نابودی کشاندند و اگر مجاهدت رهبری و سربازان مخلص انقلاب و برخی بزرگان مثل نبود، تا هدم ارزشهای انقلاب پیش می رفتند! 🔻تحریف یعنی خاطره‌سازی های تحریف آمیز جریان سیاسی غربگرا از امام؛ از هاشمی تا دعایی و سایر دوستان و آشنایان تان! 🔻تحریف یعنی همراهی مدعیان خط امام با که قصدشان هدم نظام اسلامی بود که امام آن را از می‌دانست. 🔻تحریف یعنی آن نوشته جات پرغلط مجموعه‌های اقماری متکثر که با نام امام و برخلاف افکار و سیره ایشان منتشر شده و می‌شود. ⭕️مردم ایران امام را خوب می‌شناسند! چه اینکه با نام و یاد و افکار و محبت او بزرگ شده‌اند. مردم ایران و تحریف امام را هم خوب می‌شناسند!! چه اینکه هرگز شما را به عنوان میراث دار مکتب امام نپذیرفتند و با ملاحظه دقیق کارنامه غیرقابل قبول شما در دفاع از ، فریاد زدند؛ نواده روح‌الله، سیدحسن نصرالله! 🔶حزب‌اللهی‌ها همه زندگی شان را وقف امام کرده‌اند؛ هنوز هم هر وقت لازم باشد، برای دفاع از امام و نظام، جان و جوان می دهند. تهمت تحریف یا حذف امام به این امت انقلابی نمی‌چسبد! شما بهتر است فکری به حال خود کنید! 🔹حلقه جماران که امروز به سان یک نحله ، برخلاف سیره و رویه حاج احمدآقای عزیز، در پیروی از فرامین و اندیشه‌های ولی فقیه حاضر، کارنامه قابل قبولی ندارد، صلاحیت دم زدن از نام امام را ندارد. ۲۴بهمن ۹۹ @rozaneebefarda
علامه مصباح و مخالفانش از نهضت آزادی و سازمان مجاهدین و باند مهدی هاشمی تا شریعتی و فرقان! اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹جریان در تاریخ معاصر ایران، همواره با در ستیز بوده‌اند؛ چه اینکه وقتی جنس اصل در بازار اندیشه و سیاست وجود داشته باشد، مردم بصیر ایران سراغ نمی روند. ریشه بسیاری از دشمنی‌های دیروز و امروز با اندیشه و شخصیت آیت‌الله مصباح را در همین مسئله باید جست. 🔹نهضت آزادی که بعد از افول جبهه ملی در اردیبهشت ۴۰ با اعلام وفاداری به آرمانهای ملیگراها و مصدق، تاسیس شد، در سالهای بعد همواره به عنوان آلترناتیو یا جنس بدلی دو جریان در کشور شناخته میشد؛ ۱. جریان مذهبی وابسته به روحانیت اصیل. ۲.جریان ملی گرایی که مورد اعتماد آمریکایی‌ها بود و خود آلترناتیو هیئت حاکمه تلقی میشد و درباره همواره از آنان به همین جهت هراس داشت. 🔹نهضتی ها در یک انشعاب متصل با جبهه ملی تشکیل شدند؛ اما با ظاهری مذهبی و ژست مبارزه با دربار! صدالبته تحرکات سیاسی آنان در دهه چهل را نمی‌توان نادیده گرفت اما این اقدامات تماما در چارچوب مبارزات پارلمانتاریستی بود؛ یعنی تلاش برای رفرم های سیاسی، در چارچوب حفظ اصل نظام فاسد پهلوی. 🔹نهضتی ها از ابتدای دهه چهل تلاش داشتند در صفوف روحانیت کنند؛ در بدو تاسیس تلاش کردند با امام خمینی (که بعد از ارتحال آیت‌الله بروجردی در زمره مراجع طراز اول قم شناخته می شد) دیدار داشته باشند؛ امام به احزاب سیاسی بود آنان را نپذیرفت؛ آقای خسروشاهی را واسطه کردند اما بی نتیجه ماند. بار دیگر به علامه طباطبایی متوسل شدند اما بازهم نتیجه مطلوب را نگرفتند. 🔹از دل نهضت از حدود ۴۴ تا ۴۹ سازمان مجاهدین خلق درآمد؛ بازهم با انشعاب متصل! بنیانگذاران اولیه سازمان، شاخه دانشجویی نهضت بودند. مجاهدینی ها مرید فکری بودند اما مشی سیاسی نهضت را برای مبارزه نمی پسندیدند و به مرام مسلحانه روی آوردند. روشی که امام از ابتدای نهضت مخالف آن بود؛ چه از سوی جریانهای اصیل مانند موتلفه باشد، یا از سوی تشکلهای التقاطی مانند مجاهدین. 🔹اعضای سازمان مجاهدین در ایران اعتماد برخی از روحانیان مبارز موجه را به دست آوردند. حمایت مالی از وجوهات شرعیه و استفاده از اعتبار معنوی روحانیت، موجب شد در کوتاه مدت به قدرتی بزرگ تبدیل شوند. فقط یک مانع بر سر راه داشتند و آن شخص امام بود. آنان دوبار برای مذاکره با امام و جلب اعتماد و حمایت ایشان به نجف رفتند ولی هر دوبار دست خالی برگشتند. در نجف عضو سازمان شده بود و تمام تلاشش را کرد برای جلب نظر امام اما بی نتیجه ماند و در نهایت چندین ماه با امام قهر کرد! سازمانی ها تاییدیه مکتوب از آقای طالقانی داشتند، تاییدیه هاشمی هم به دست ساواک افتاد و همین موجب زندانی شدنش شد. منتظری هم سال ۵۱ در نامه به امام، سازمان را تایید کرد. امام اما به این نامه ها توجهی نکرد؛ چون انحراف سازمان برایش واضح بود. 🔹شریعتی اما ابتدا در دهه سی، جزو جنبش سوسیالیستهای خداپرست بود. بعد از سفر به اروپا، در کنار ابراهیم یزدی و محمد نخشب، جزو جمع پنج نفره شاخه دانشجویی نهضت آزادی بود. بعد از ورود به ایران، قرائتی سوسیالیستی از اسلام ارائه داد که برای محافل سیاسی و مبارزاتی بسیار جذاب بود؛ از جمله مشتری های ثابت شریعتی، اعضای سازمان مجاهدین بودند. 🔹خروجی و نتیجه آثار شریعتی بعدا منجر به تشکیل گروهک مسلح شد! آنان مرحوم آیت‌الله شهید قاسم اسلامی را صرفا بخاطر نقد آثار شریعتی ترور کردند! فرقانیسم اسلامی که این روزها اعتدالیها برچسبش را نثار طیفی از انقلابیها می‌کنند، از دل آثار بازرگان و شریعتی درآمده است! 🔹باند مخوف مهدی هاشمی با عنوان از نظر فکری به نحله های انحرافی مثل مرتبط بود که فرزندش هم اکنون نیز از طرفداران نهضت آزادی است. آنان برخی چهره های روحانی مثل آیت‌الله شمس آبادی را صرفا بخاطر مخالفت با کتاب ، به قتل رساندند. امام برخی روحانیان مبارز که قصد شرکت در تحصن کلیسای سن مری(در حمایت از مهدی هاشمی) داشتند را منع کرده و از تعبیر استفاده کرده بود. منتظری اما نه پیش از انقلاب که حتی هنگام محاکمه مهدی هاشمی، بازهم او را یک انقلابی درجه یک می دانست! ⭕️آیت‌الله مصباح از ابتدا با افکار التقاطی میانه ای نداشت؛ هرگز گروه های مبارز مسلحانه منحرف را تایید نکرد. از دهه۴۰ تا کنون همواره مورد غیض و غضب نحله های التقاطی بوده است. 🔻شبهات و شایعات و نارواگویی های بعد از ارتحال علامه مصباح را اگر ردیابی کنید، در اغلب موارد به همین کانون‌های فکری و سیاسی می رسید؛ از نهضتی ها و نوشریعتی ها تا نوفرقانی ها و وابستگان جریان منتظری. انقلابی نماها همواره آدرس غلط می دهند! مراقب باشیم... @rozaneebefarda