👌چند روایت خواندنی و اعجاز امیرالمومنین سلام الله علیه بمناسبت #شب_های_قدر و ایام شهادت مولی الموحدین امیرالمومنین سلام الله علیه #ماه_رمضان
🔰حدیث1⃣
🔢تقسیم 17 شتر زنده بین سه نفر!!!
💢روزی پدری وصیت نمود که هفده شترش را بین سه فرزندانش تقسیم شود، سهم آن سه نفر اینگونه بود:
- سهم برادر بزرگ: نصف شترها
- سهم برادر دوم: یک سوم شترها
- سهم برادر کوچک: یک نهم شترها
🖐آن ها به هر ترتیب که خواستند شترها را قسمت کنند که کسرى به عمل نیاید، امکان نداشت.
✅ نزد حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام رفتند... حضرت فرمود: مایل نیستید من یک شتر از مال خودم بر آنها افزوده و آن ها را بین شما تقسیم نمایم؟
-گفتند: حتما
پس حضرت یک شتر بر آن ها و افزود و هیجده شتر شد.
آنگاه نصف شترها را که 9 شتر میشود به برادر بزرگ دادند،
یک سوم را که 6 شتر میشود به برادر دوم دادند،
و یک نهم که 2 شتر میشود را به سومى دادند؛
و یک شتر باقیمانده خود را نیز برداشت
❇️👌فهمیدید چه زیرکانه حضرت تقسیم کرد!!!!!!!
✅ ذِکرُ عَلیُ عَبَادَه
یادآوری فضائل علی عبادت است.
احادیث را نشر دهیم.
👌چند روایت خواندنی و اعجاز امیرالمومنین سلام الله علیه بمناسبت #شب_های_قدر و ایام شهادت مولی الموحدین امیرالمومنین سلام الله علیه #ماه_رمضان
🔰حدیث2⃣
😳مولا و غلام مشتبه شدند!
🔹در زمان خلافت امیرالمومنین علیه السلام مردى کوهستانى با غلام خود به حج مى رفتند، در بین راه غلام مرتکب تقصیرى شده مولایش او را کتک زد. غلام بر آشفته، به مولاى خود گفت:
- تو مولاى من نیستى بلکه من مولا و تو غلام من مى باشى!
و پیوسته یکدیگر را تهدید نموده به هم مى گفتند:
- اى دشمن خدا! بر سخنت ثابت باش تا به کوفه رفته تو را به نزد امیرالمومنین علیه السلام ببرم.
🔹 چون به کوفه آمدند هر دو با هم نزد على رفتند و مولا (ضارب) گفت:
- این شخص ، غلام من است و مرتکب خلافى شده او را زده ام و بدین سبب از اطاعت من سر برتافته، مرا غلام خود مى خواند.
دیگرى گفت:
-به خدا سوگند دروغ مى گوید و او غلام من مى باشد و پدرم وى را به منظور راهنمایى و تعلیم مسائل حج با من فرستاده و او به مال من طمع کرده مرا غلام خود مى خواند تا از این راه اموالم را تصرف نماید.
🔹امیرالمومنین علیه السلام به آنان فرمود: بروید و امشب با هم صلح و سازش کنید و بامدادان به نزد من بیایید و خودتان حقیقت حال را بیان نمایید.
🔹چون صبح شد، امیرالمومنین علیه السلام به قنبر فرمود: دو سوراخ در دیوار آماده کن.
🔹 و آن حضرت علیه السلام عادت داشت همه روزه پس از اداى فریضه صبح به خواندن دعا و تعقیب مشغول مى شد تا خورشید به اندازه نیزه اى در افق بالا مى آمد. آن روز هنوز از تعقیب نماز صبح فارغ نشده بود که آن دو مرد آمدند و مردم نیز در اطرافشان ازدحام کرده مى گفتند:
- امروز مشکل تازه اى براى امیرالمومنین روى داده که از عهده حل آن بر نمى آید!
🔹تا اینکه امام علیه السلام پس از فراغ از عبادت به آن دو مرد رو کرده، فرمود: چه مى گویید؟
آنان شروع کردند به قسم خوردن که من مولا هستم و دیگرى غلام.
🔹حضرت امیرالمومنین على علیه السلام به آنان فرمود: برخیزید که مى دانم راست نمى گویید.
آنگاه به آنان فرمود: سرتان را در سوراخ داخل کنید، و به قنبر فرمود: زود باش شمشیر رسول خدا صلى الله علیه و آله را برایم بیاور تا گردن غلام را بزنم، غلام از شنیدن این سخن بر خود لرزید و بدون اختیار سر را بیرون کشید، و آن دیگر همچنان سرش را نگهداشت.
🔹امیرالمومنین سلام الله علیه به غلام رو کرده، فرمود: مگر تو ادعا نمى کردى من غلام نیستم؟
- آرى، و لیکن این مرد بر من ستم نمود و من مرتکب چنین خطایى شدم!
✔️پس آن حضرت علیه السلام از مولایش تعهد گرفت که دیگر او را آزار ندهد و غلام را به وى تسلیم نمود.
✅ ذِکرُ عَلیُ عَبَادَه
یادآوری فضائل علی عبادت است.
طبق اعلام برخی از علماء، برترین عمل #شب_قدر آشنایی به فضایل امیرالمومنین سلام الله علیه است.
احادیث را نشر دهیم.