eitaa logo
امامت و امارت
201 دنبال‌کننده
90.4هزار عکس
51.9هزار ویدیو
4.6هزار فایل
گزارش شخصی امامت وامارت پردیسان
مشاهده در ایتا
دانلود
خیلی وقت بود خانه امان نیامده بودی. اون روز با اصرار فراوان مامان قبول کردی که ناهار را با ما بخوری. خیلی خوشحال بودم. نشستن برات سخت بود. برای همین تختی برات آماده کردیم و تو را روی تخت خواباندیم. پایه های تخت خوب به هم وصل نشده بود. تخت از هم وا شد و افتادی روی زمین. ما همه دست پاچه شدیم.ناراحتی از سر و روی بابا و مامان می بارید. دائم منو سرزنش می کردند. مثل کوه صبر کردی و به آرامی گفتی: "تقصیر تخت نیست. من سنگین شده ام! تخت نتونست تحمل کنه!" *به رسم شمشاد، ص 77. @zendagibazendagishohada