#حکایت
شمارۀ۹۱
🔵پـا یا کفـش؟!
کفش هایش انگشت نما شده بود و جیبش خالی!
یک روز دل انگیز بهاری از کنار فروشگاهی می گذشت؛ مأیوسانه به کفش ها نگاه می کرد و غصۀ نداشتن بر همۀ و جودش چنگ انداخته بود.
ناگاه! جوانی کنارش ایستاد،سلام کرد و با خنده گفت:چه روز قشنگی!
مرد به خود آمد، نگاهی به جوان انداخت و از تعجب دهانش باز ماند!
جوان خوش سیما و خنده بر لب،پاهایش از زانو قطع بود و با عصا ایستاده بود!!
#سبک_زندگی_اسلامی #مهارت_های_زندگی #مشاور #مشاوره #شکرگذاری #خودشناسی #خودسازی
👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7