هدایت شده از اشعار ناب آیینی
#امام_زمان #مناجات_امام_زمان
#آدینه
ازین همه فراق، دل کباب شد بیا دگر
زمانه بی تو بر سرم خراب شد بیا دگر
سکینه ی زمین و آسمان، امام مهربان
زمانه، سینه اش پُر اضطراب شد بیا دگر
مرا زیاد در گناه دیدی و دلت شکست
دلم شکست و از خجالت آب شد بیا دگر
خجالت آور است گفته ام، نمایِ شهرمان
چقدر بی حیا و بد حجاب شد بیا دگر
فقیرها به زیر پای اغنیا فدا شدند
دوباره از حقیقت اجتناب شد بیا دگر
هوا بدون بودنت، جهنم است بی گمان
نفس زدن برای ما عذاب شد بیا دگر
هزار و یک طریق خواندمت بیا، نیامدی
به هر دری زدم دلم جواب شد بیا دگر
هنوز می رسد نوا، حسین زیر دست و پا...
میان خون محاسنش خضاب شد بیا دگر
🔸شاعر:
#محمدجواد_شیرازی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#مناجات_با_خدا؛ #امیرالمومنین_ع_بستر_شهادت؛ #امیرالمومنین_ع_شهادت
بهایِ عُمْر، هدر دادهام به ارزانی
چه سود و منفعتی دارد این پشیمانی؟!
گناهکار قدیمی شدم به درگاهت
خودت مقصری از بس قدیم الاحسانی
بسست خیره سری کردنم، مرا یارب...
به خویش وا مگذارم به کمتر از "آنی"
مؤاخذه کن و دادی بزن ولی دیگر_
نگو که از من بی دست و پا گریزانی
بیا و بَخششِ آواره را عقب ننداز
ببخش زود که تنگ است وقت مهمانی
گناه، رزق نجف رفتن مرا سوزاند
گناه کردم و پس دادهام چه تاوانی
بهشت چیست؟ نشستن به گوشهای تنها
میان صحنِ نجف در هوای بارانی
دل شکسته بیا و بگو علی مددی
خیال کن که دوباره به زیر ایوانی
همیشه ملت ما هست پای کار علی
به عشق شیر حرم، قاسم سلیمانی
**
میان تختهی تابوت، جسم حیدر رفت
به سوی فاطمه بر شانههای لرزانی
نخوان رفیقِ خودت را که او سفر کرده
مگر که پیر خرابهنشین، نمیدانی؟!
دوباره زینب و یک بستری که خالی ماند
شده دومرتبه سهمِ دلش پریشانی
نه فاطمه دگر این خانه دارد و نه علی
عجب سرای غریبی، چه بیتُ الأحزانی
زمین کوفه و زینب، چه بر سرش آید
اگر به خاک ببیند ذبیح العطشانی
خبر دهید به شاه نجف، ابالایتام!
که گُم شدند از اهل حرم یتیمانی...
✍ #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
#امیرالمومنین_ع_شهادت
همین که گفتم الهی...، اجابتم کردی
سریع آمدی و غرق رحمتم کردی
کسی که دست منِ پر گناه را نگرفت
خودت همیشه رسیدی، حمایتم کردی
بزرگواری و اصلاً ندیدهای انگار
زمانِ معصیتم گرچه رؤیتم کردی
به پشتوانهی فضلت گناه کردم من
به پشتوانهی حِلمت رعایتم کردی
حیا نکردم و مُهلت به بندهات دادی
حیا به جای من و این وقاحتم کردی
به برکتِ نَفَس و رحمت امام زمان
محب فاطمه و اهل هیئتم کردی
همین که ناله زدم عائذٌ بِأسمائک
گدای دائمیِ آل عصتم کردی
**
صدا زدم مددی...، زود آمدی حیدر
به لطف بادهی کوثر طهارتم کردی
پناه میبرم امشب به زیر ایوانت
که زیر سایهی ایوان، شفاعتم کردی
اگرچه عبدِ بدم، باز مُنتسب به توأم
تویی همان که همیشه ضمانتم کردی
تو قدر بودی و قدر تو را ندانستند
خودت برای شب قدر، دعوتم کردی
چقدر ناله زدی بین چاه، مظلومم
چقدر گریه کنِ این مصیبتم کردی
فدای زخم عمیق سرت شوم آقا
پرت به خاک مکش، غرق غربتم کردی
صدا زدی به سوی قاتلت، ز دنیایی،
که فاطمه به برم نیست، راحتم کردی
✍ #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e