eitaa logo
امامت و امارت
201 دنبال‌کننده
90.2هزار عکس
51.7هزار ویدیو
4.6هزار فایل
گزارش شخصی امامت وامارت پردیسان
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ در حاشیۀ نَقل‌های معنویِ آیت‌الله صدیقی: 🔴 دشمنی‌های بی‌پایان با علامه مصباح [1]. اشتباه نکنید! مسأله این نیست که چرا آیت‌الله صدیقی، فلان سخن را در تلویزیون گفته است، بلکه مسأله عبارت است از عمقِ «کینه» و «خصومتِ» جریانِ لیبرال با علامه مصباح! همین و بس! [2]. به‌واقع اگر آیت‌الله صدیقی در سخنانش، این چند نکتۀ معنوی را مطرح نمی‌کرد، امروزِ جریانِ لیبرال، «بهانه‌جویی» نمی‌کرد و دستاویزی برای حمله به علامه مصباح در اختیار نداشت؟! [3]. ما با یک «انقلابِ ملکوتی و قُدسی» روبرو هستیم که سرشار از جلوه‌ها و دلالت‌های «غیبی» و «معنوی» هست. اساسِ تحلیلِ شخصِ امام خمینی دربارۀ انقلاب، بر عللِ «ماورایی» و «غیرطبیعی» تکیه دارد، از قبیل «دستِ غیبی»، «هدیۀ الهی»، «تحفۀ غیبی»، «عنایاتِ خدای‌متعال»، و ... . این واقعیّتِ تاریخی و انسان‌های ملازم با آن، جنسِ «معنوی» دارند و زندگی‌شان سرشار از جنبه‌های «غیرمادّی» و «ملکوتی» هست. چه‌چیزی را انکار می‌کنیم؟! [4]. در طولِ همین هفته و به‌مناسبتِ سالگردِ شهادتِ حاج‌قاسم، نکته‌های بسیاری از این قبیل دربارۀ ایشان مطرح شد، امّا کسی از این نیروهای لیبرال، استدلال برای «انکار» و «نفی» اقامه نکرد! بسیار بیشتر از چیزی که آیت‌الله صدیقی دربارۀ علامه مصباح نقل کرده، دربارۀ «شهیدسلیمانی» نقل شده، امّا صدای مخالفتی برنخاست! چرا؟! [5]. کسانی‌که مدّعی هستند که «مردم» با این قبیل تعبیرها و توصیف‌ها، سرِ سازگاریِ ندارند، در حقیقت، حالِ باطنِ خودشان را بازگو می‌کنند، چون از قضا مردمِ ایران، معتقد به «تجربه‌های معنوی و ملکوتی» هستند و این امور را «خلافِ واقع» و «خرافه» و «موهوم» قلمداد نمی‌کنند، بلکه این‌چنین شواهدی را مشتاقانه و مؤمنانه دنبال می‌کنند. مردم حتّی این امور را دربارۀ برخی از اطرافیان یا نزدیکانِ خودشان هم مشاهده‌ کرده‌اند و با آنها بیگانه نیستند. پس به‌جای «مردمِ ایران»، سخن نگویند! [6]. از نظرِ «علمی» و «فلسفی»، این مطالب به اثبات هم رسیده است؛ چنان‌که هم در فلسفۀ اسلامی و هم در عرفانِ اسلامی، سازوکارِ تحقّقِ آنها بیان شده است. البتّه متأسّفانه نیروهای لیبرال، کمترین سواد و صلاحیّتی ندارند که بتوان در اینجا به منابع ارجاع داد و بحث کرد. ما با یک مُشتِ هجوگو و باطل‌نویس روبرو هستیم. دست‌کم کتابِ «داستان‌های شگفت»، اثرِ شهیدآیت‌الله دستغیب را بخوانید تا کمی با ایمانِ به غیب و ملکوت آشنا شوید! برای ما که با این قبیل کتاب‌ها، اسلام را شناختیم، شنیدن این مطالب، عادی‌ست. [7]. دربارۀ مرحوم علامه محمّدتقی جعفری هم فرزند ایشان نقل کرده‌ است که پس از رحلتِ ایشان، وقتی پارچۀ متبرک به حرمِ امام حسین - علیه‌السلام - را بر روی صورتِ ایشان قرار داد، ایشان چشم‌های خود را گشود! این واقعه در ابتدای کتابِ «امام حسین؛ شهید فرهنگِ پیشرو» اثرِ جنابِ علامه نقل شده است. نیروهای لیبرال در آن زمان که این واقعه نقل و درج و منتشر شده، لال بودند که به فرزندِ علامه جعفری اعتراض کنند؟! [8]. آری، آیت‌الله مصباح از زمانِ رحلتِ خود «خبر» داشت، امّا مگر در روایاتِ نیامده که «دعا»، قضای الهی را برمی‌گرداند؟! آن «اِخبار» با این «طلب»، تعارضی ندارد! عجبا که روشنفکرانِ سکولار از ابتدائیّاتِ فرهنگ و تفکّرِ دینی بی‌خبرند و این‌طور سطحی قضاوت می‌کنند! [9]. گشوده‌شدنِ چشمِ علامه مصباح در زمانِ غسل، به‌معنیِ حیاتِ ایشان نیست، بلکه ناشی از تصرّفِ روحِ ایشان در جسم است. این نیز مطلبِ بعید و بیگانه‌ای نیست و مصداق‌های قطعی و حتمیِ فراوانی دارد. [10]. خطاب به نیروهای لیبرال می‌گویم: بدبخت‌های وطن‌فروش! از غضب و حسادت و کینه بمیرید؛ چون‌که «رفتنِ مصباح»، به‌معنیِ تمام‌شدنِ «خطّ فکریِ» او نیست! ما هستیم و «فکر» و «کلام» و «قلمِ» ما که ریشه در خاکِ حاصلخیزِ «تفکّرِ مصباح» دارد، همچنان می‌تازد! شما زیرِ آتشِ سنگینِ ما هستید! مصباح به یک «جبهۀ متراکم» و «جریانِ قوی» و «خطّ ممتد» تبدیل شده است! 🇮🇷 کانال قرارگاه اساتید و طلاب انقلابی 🍂@gharar_a
🔻 از "کج‌روایت‌های عامدانه" تا "بدفهمی‌های سهوی": بازی‌سازیِ جریانِ تحریف برای قدرت‌نشینانِ بی‌قدرت 1⃣ آن‌چه که تاکنون از طرح صیانت به گوش مردم رسیده، "روایتِ جریانِ تحریف" از این طرح است، نه "خودِ طرح"! به‌جای ارجاع به آمار "موافقت و مخالفت مردم با این طرح"، میزانِ "مواجهۀ مستقیم مردم با این طرح" را بسنجید! آن‌گاه، "نتیجۀ معکوس" خواهید گرفت! 2⃣ جریانی که منافع سیاسیِ خویش را در مخاطره می‌دید، پیش‌دستی کرد و از طریق "روایت‌سازیِ آغشته به تحریف"، ذهنیّتِ مردم را "دست‌کاری" نمود! جریان تحریف، دستِ "سازوبرگ‌های دولتِ ایدئولوژیک" را از پشت بسته! هنوز تجربۀ شومِ "روزنامه‌های زنجیره‌ای" را در ذهنیّت‌پردازی‌های وارونه از یاد نبرده‌اند! می‌دانند چگونه می‌توان از جای "خائن" و "قهرمان" و "ارزش" و "ضدّارزش" را تغییر داد! 3⃣ اضافه کنم: پای "اقتصادِ سیاسی" نیز در میان است! پشت‌پرده، خبرهاست! آیت‌الله خامنه‌ای در سخنرانی اخیر خویش گفت: "حرام‌خوارسازیِ خواص"! درست است: گردش مالیِ حضرات، سر به فلک می‌کِشد! 4⃣ به‌جای منافعِ "جریانِ ما" می‌گویند "مردم"! در این بازی، همه‌چیز برساخته است: "روایت‌های برساخته"! "مردمِ برساخته"! "ذهنیّت‌های برساخته"! "استدلال‌های برساخته"! و ... . فقط یک چیز، واقعی است: "سیاست" و "اقتصادِ سیاسی"! یعنی "قدرت" و "ثروت"! و چه دستاویزی بهتر از "مردم" برای سنگ‌اندازی؟! می‌بینید معرکۀ "اعتباریّات" را؟! به تعبیر آن فیلسوف پُست‌مدرن، ما با "کپیِ کپیِ کپیِ واقعیّت" روبرو هستیم.... 5⃣ نه دولت و نه مجلس، بضاعت معرفتیِ و رسانه‌ای برای دگرگون‌کردن این "بازیِ روایی" را ندارند و با "سکوت" و "عقب‌نشینی" و "انفعال" و "وادادگیِ" خویش، در عمل نشان دادند که "مردِ میدانِ روایت" نیستند! قافیه را باخته‌ و از میدان گریخته‌اند. عُرضۀ اصول‌گرایی، بیش از این نیست. 6⃣ زین پس، "جریانِ تحریف" با جسارت بیشتری به میدانِ بازی وارد می‌شود و با "کج‌روایت‌های عامدانه"، مردم را گرفتار "بدفهمی‌های سهوی" خواهد کرد! به‌عبارت‌دیگر، برای تصمیم‌سازی، نیازی به "حضور" در دولت و مجلس نیست، بلکه کافی‌ست مسیر "بازی‌سازیِ روایی" در جایی بیرون از قدرتِ رسمی در پیش گرفته شود؛ آن‌گاه، "اصول‌گرایانِ منفعل"، همان خواهند کرد که "جریانِ تحریف" می‌خواهد! اینان، "قدرت‌نشینانِ بی‌قدرت" هستند.... ✍ تحلیل سیاسی و جنگ نرم @tahlile_siasi @tahlile_siasi
🔻بازی‌سازیِ هوشمندانه در برابر ضدّانقلاب: دفاع از «حربه‌های دشمن‌سوز» مهدی جمشیدی [1]. باید "ادلّۀ فقهی" را برای حل مسأله به میدان بحث آورد و از "هیجان‌های حقیقت‌ستیز" و "سلیقه‌های بی‌مبنا" دوری گُزید. داور اختلاف‌ها، "شرع" است، نه اکثریّت و نه قدرت‌نشینان. [2]. باید مسأله را در "چهارچوب بافتِ عینی" - که فتنه و انقلاب رنگی بود - فهم و تحلیل کرد، نه به‌صورت "انتزاعی"؛ چراکه "موضوع" بر "حکم" سایه می‌افکند. [3]. باید سازوکارِ "رخنه در سامانۀ جنگِ شناختیِ دشمن" و "ایجاد اختلالِ ساختاریِ معرفت‌بنیان" در آن را به کار گرفت. دنیای کنونی، دنیای "روایت‌ها" و "برساخته‌ها" و "تصویرها" است و "واقعیّت‌ها"، همچون جزیره‌های دورافتاده، متروک شده‌اند. دشمن نیز در پی ایجاد "اختلال در دستگاهِ محاسباتیِ ما" است تا ناخواسته و غافلانه، آن کنیم که او می‌خواهد. [4]. "جنگِ نرمِ هوشمندانه" یعنی به‌کارگیریِ حداکثرِ خدعه (مشروع) به‌جای "مواجهۀ مستقیمِ پُرهزینه یا کم‌بازده". خصوصیّت هوشمندی، یا به دلیل تکیه بر "استفاده از ظرفیّت‌های برتر و نامتقارنِ دشمن به نفع خود" است، یا "کنشگریِ در بستر ضعف‌های او". در طرّاحی هوشمندانه، ما نمی‌جنگیم، بلکه دشمن را اسیر ضعف‌های خودش می‌کنیم؛ و اگر بجنگیم، قوّت‌های او را به خدمتِ خویش می‌گماریم. [5]. این خدعه، معطوف به "نیروهای ضدّانقلابِ معارضِ اصلیِ فضای توئیتر" بوده است، نه "خودی‌ها" یا "مخالفانِ غیرمعارض". این همه قیودِ صریح، محدودکنندۀ "دامنۀ عملیّات" بوده‌اند، حال‌آن‌که کسانی این "استثناء" را تعمیم می‌دهند و چنین وانمود می‌کنند که "رویّۀ غالب و رایج"، این‌گونه بوده است. [6]. این منطق، از قبیل نوعی "رهزنیِ رمز از بی‌سیمِ دشمن" یا "تشبّه به دشمن برای نفوذ" و یا "تخریبِ روانیِ جبهۀ دشمن" است که در جنگ نظامی، مشروع و مجاز است. ضدّانقلاب، به‌واقع در حال "جنگ" با ماست و خدعه، "اصل" و "اساسِ" کنشگریِ رسانه‌ای است؛ چنان‌که "جریانِ تحریفِ داخلی" نیز بر همین مدار حرکت می‌کند. [7]. همراهی "شبه‌اصول‌گرایانِ عمل‌گرا" با منافقانِ قدیم (مجاهدین خلق) و جدید (جریان تحریف)، نشان از "وادادگیِ سیاسی" و "قدرت‌طلبیِ مشمئزکننده"‌شان دارد. همیشه در "موقع خطر"، این جماعتِ "حریصِ منصب و مقام"، خوش‌رقصی کرده‌اند و خنجری از پشت نشانده‌اند. اینان "شبه‌انقلابی‌های رسمی و مؤدب و عاقل" و "تشنۀ قدرت" و "طالب منزلت" هستند و ذلیلانه، "انشای قدرت" را روخوانی می‌کنند. [8]. به توصیۀ آیت‌الله بهجت، در آنجا که درمی‌مانم و معرفت قطعی برایم حاصل نمی‌شود، دست به استخاره می‍زنم. دربارۀ شخص آقای روح‌الله مؤمن‌نسب نیز که تنها ایشان را یکبار در برنامۀ گفتگوی خویش دیدم، چنین کردم. این آیات بر من عَرضه شدند: وَتَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا كَبِيرًا (انبیاء: 57-58)؛ و [ابرهیم به قوم خویش گفت:] سوگند به خدا كه پس از آن‌كه پشت كرديد و رفتيد، قطعاً در كار بتان‌تان تدبيرى خواهم كرد! پس آنها را جز بزرگ‌ترشان را ريز ريز كرد! مبارک است. خوب نواختید "ضدّانقلابِ خیانت‌پیشه" را. بیش باد این "حربه‌های دشمن‌سوز". ضدّانقلاب بداند که اگر "بزند، می‌خورد"؛ آن هم از جایی که چندین سال بعد خواهد فهمید. حال که فهمیده، از داغ سوزش است که نعره می‌زند. بگذار چاک دهانش را بدرد؛ کار از کار گذشته است. احسنت. ✍ تحلیل سیاسی و جنگ نرم @tahlile_siasi @tahlile_siasi