#کرامتی_از_ایت_الله_مرندی
🔆آقا محمد تقی که حالات #عرفانی داشت و در روستای محبوب آباد مرند زندگی میکرد، به هنگام رحلت وصیت کرده بود که حتماً نمازم را آیت الله مرندی بخواند.
🔆 بعد از#فوت ایشان دو نفر از آن روستا خدمت آیت الله مرندی رسیدند و وصیت آقا محمد تقی را به#عرض ایشان رساندند.
آیت الله مرندی فرمودند: آن جا یکی #نمازش را می خواند ولی حالا چون وصیت کرده، من می ایم نماز میت برای ایشان میخوانم.
🔆 آن دو نفر عرض می کنند آقا! ما
#اسب آورده ایم لطف بفرمایید سوار شوید برویم.
🔆 ایت الله مرندی می فرماید :شما #تشریف ببرید من می آیم.
🔆 آنها هم چهار نعل سوی روستا می تازند تا #اهالی را از آمدن آیت الله مرندی باخبر سازند.
🔆 ولی وقتی می رسند با #تمام شگفتی متوجه میشوند ایشان آمده نماز را خوانده و رفته است.
🔆 ریشسفیدان #روستا میگویند که دنبال آیت الله مرندی بروید مبادا در جاده مشکلی پیش آید.
🔆 آنها دوباره با تمام #سرعت همان جاده را طی میکنند ولی ایشان را نمی بینند با نگرانی به منزل آیت الله مرندی میآیند و جویای حال آیت الله مرندی میشوند.
🔆 به آنها گفته میشود ایشان خیلی وقت است تشریف آورده و جای#نگرانی نیست.
اسوه ی سالکان ص143
https://eitaa.com/joinchat/2400124981Cc8b982030d
مادرم ميگفت : شنيدم پسر همسايه خيلى#مومن است...
#نمازش ترك نمى شود...
زيارت عاشورا ميخواند...
#روزه ميگيرد...
مسجد ميرود...
خيلى #پسر با #خداييست...
لحظه اى دلم گرفت.... در دلم فرياد زدم باور كنيد منم ايمان دارم...
دست هاى پينه بسته پدرم را دست هاى خدا ميبينم...
زيارت عاشورا نمى خوانم...
ولى گريه يتيمى در دلم #عاشورا به پا ميكند...
به صندوق صدقه پول نمى اندازم...
ولى هر روز از آن #دخترك #فال فروش...
فالى را ميخرم كه هيچ وقت نميخوانم...
مسجد من خانه مادر بزرگ پير و تنهايم است...
كه با ديدن من كلى دلش شاد ميشود...
براى من تولد هر نوزادى تولد خداست... مادرم...
خداى من و #خداى #همسايه يكيست...
فقط من جور ديگرى او را ميشناسم و به او #ايمان دارم...
خداى من دوست انسان# هاست نه پادشاه آن ها...
💕🧡💕