⭕️ افتتاحِ مصرف گرایی و سرمایه داری توسط حوزه علمیه ❗️❗️
🔺حوزه علمیه که باید مولّد، مروّج و مجری اقتصاد و اسلام ناب باشد، با تأسیس هایپر مارکت موجب نابودی بقالی ها و بنگاه های اقتصادی کوچک می شود و موجب تولید و تقویت سرمایه داری می شود. حوزه علمیه که باید ارزش های اسلامی خود را به عینیّت برساند، مصرف گرایی و محوریتِ شکم را به عینیّت می رساند.
به جای رمان قرمز، پارچه ی سیاه بزنید...
(تصاویر مربوط به برنامه ی افتتاحیه هایپر مارکت حوزه علمیه است.)
📌جهانِ پساکرونا
✍️سردار شهید که 19 اسفند 97 نشان ذوالفقار گرفت متولد 20 اسفند 1335 در روستای قنات ملک کرمان است گویا این نشان منحصر بفرد هدیه تولدش بوده است .
@qavami
✍️20اسفند11 مارس 513سال پیش مذهب شیعه اثنی عشری در ایران توسط شاه اسمعیل صفوی حین تاجگذاری او، به عنوان مذهب رسمی ایران اعلام شد. لذا بعضی تشیع صفوی را مقابل تشیع علوی قرار میدهند .در حالیکه همین اعلام رسمی باعث تقویت تشیع علوی و ظهور تدریجی انقلاب اسلامی شده است . هر چند این اعلام رسمی باعث ظهور افراطی گراییهایی هم شد که میتوان نام آن را تشیع انگلیسی گذاشت که هم اکنون نیز با تشیع علوی و انقلابی در تقابل است .
@qavami
✍️20 اسفند 1324 احمد کسروی بنیانگذار جنبشی سیاسی اجتماعی با هدف ساختن یک «هویت ایرانیِ سکولار» در جامعهٔ ایران، موسوم به جنبش «پاکدینی» بود که در دورهای از حکومت پهلوی شکل گرفت در 55 سالگی توسط جمعیت فداییان اسلام اعدام انقلابی شد. او طلبه بود و خود را خلع لباس کرد و یک روحانی به نام حکمی زاده تحت تاثیر نوشته های او ،در سال 1322کتاب اسرار هزار ساله نوشت به قصد اصلاح دین و سوالاتی از مراجع داشت که بی پاسخ ماند ولی شیخ محمد خالصی زاده کتابی به نام کشف الاستار و امام راحل کناب کشف الاسرار را در پاسخ او نوشت و اشاره کرد که این افکار سلفی ها است که او نوسازی کرده است . امثال خکمی زاده و کسروی الان هم هستند و مثلابه اصلاح دین مشغولند ولی نظام انقلابی آنها را منزوی کرده است والبته به قول امام خامنه ای در دیدار دیروز با خبرگان رهبری عده ای خواص هم دارند در دام سکولاریسم می افتند. والبته سکولاریسم پوسیده و فرسوده شده است و عینیت دیانت وسیاست به عنوان یک واقعیت در حال غلبه بر این اوهام است.لازم به ذکر است که در نظام انقلابی، "جهاد تبیین" جای اقدامات مسلحانه قبل از انقلاب امثال فداییان اسلام را گرفته است.
@qavami
✍️#نجوای_جمعه
آقاجان سلام بر تو. میخواهم از سربازان تو باشم جدت امیر المومنین ع فرموده که سربازانت در زمین ناشناخته و در آسمان شناخته هستند (خطبه 102) یعنی دنبال نام و جاه نیستند دنبال شهرت نیستند نامشان در آسمان نامی است دوست دارند در لیست سربازان تو باشند تو آنها را بپذیری ولو دیگران آنها را نام نبرندمثل خودت که در زمین معروف نیستی تورا میبینند ولی نمی نشناسند (یرونه ولا یعرفونه) وتو در آسمان معروف هستی ملکوتیان و قدسیان تو را می شناسند خوب هم می شناسند . مهدی جان مرا کمک کن که مثل تو در زمین مجهول و شبیه تو در اسمان معروف باشم . به من یا د بده در این مسیر سعی کنم تا تو مرا گزینش کنی و در دفتر ت ثبتم کنی کمکم کن ادرکنی
@qavami
سلام و عرض ادب و تبریک اعیاد. مقالات فوق به قلم اینجانب در زمینه ی مطالعات تطبیقی مدیریت و سیاستگذاری اسلامی تنظیم شده است. ممنون میشوم در اختیار همکاران محترمتان قرار دهید و بررسی کنند و اگر مفید تشخیص دادید؛ برنامه ی مشترکی برای همکاری بین بنیاد فقهی مدیریت و دانشکده مدیریت دانشگاه بوعلی سینا تنظیم کنیم. ارادتمند شما؛ رهبر
سلام و عرض ادب و تبریک اعیاد. مقالات فوق به قلم اینجانب در زمینه ی مطالعات تطبیقی مدیریت و سیاستگذاری اسلامی تنظیم شده است. ممنون میشوم در اختیار همکاران محترمتان قرار دهید و بررسی کنند و اگر مفید تشخیص دادید؛ برنامه ی مشترکی برای همکاری بین بنیاد فقهی مدیریت و دانشکده مدیریت دانشگاه بوعلی سینا تنظیم کنیم. ارادتمند شما؛ رهبر
✍۲۰ اسفند نخستین سالگرد امامت جمعه پر خیر و برکت امام حامدی در پردیسان قم را گرامی میداریم خداوندسایه ایشان را برسر ما مستدام بدارد.(جمکران)
@qavami
✍دیروز وقتی قویترین شخصیت های انقلاب اسلامی رادیدم که به عنوان خبرگان، نائب امام زمان عج را چون نگینی در بر گرفته اند و حامی او هستند، به خود بالیدم که در چنین عصری زندگی میکنم.(جمکران )
@qavami
@golchinmofid
📚#حکایت_پندآموز
✍یک روزمردی از کار به خانه برگشت و از همسرش پرسید نمازت را خوانده ای؟
همسرش گفت: نه,شوهر اش پرسید: چرا؟
همسرگفت: خیلی خسته ام تازه از کار برگشتم و کمی استراحت کردم.
شوهر گفت: درست است خسته ای امانمازت رابخوان قبل از اینکه بخوابی!
فردای آن روز شوهر به قصد یک سفر بازرگانی شهر را ترک کرد، همسرش چند ساعت پس از پرواز با شوهر اش تماس گرفت تا احوال اش را جویا شود اما شوهر به تماس اش پاسخ نداد، چندین بار پی در پی زنگ زد اما شوهر گوشی را برنداشت، همسر آهسته آهسته نگران شد و هر باری که زنگ میزد پاسخ دریافت نمیکرد نگرانی اش افزون تر میشد، اندیشه ها و خیالات طولانی در ذهن اش بود که نکند اتفاقی برای او افتاده باشد، چون شوهر اش به هر سفر که میرفت همزمان با فرود آمدن اش به مقصد تماس میگرفت اما حالا چرا جواب نمیداد؟
خیلی ترسیده بود گوشی را برداشت ودوباره تماس گرفت به امید اینکه صدای شوهر اش را بشنود، اما این بارشوهر پاسخ داد و شوهر اش گوشی را برداشت.
همسر اش با صدای لرزان پرسید: رسیدی؟
شوهر اش جواب داد: بله الحمدلله به سلامت رسیدم.
همسر پرسید: چه وقت رسیدی؟ شوهر گفت: چهار ساعت قبل، همسر با عصابنیت گفت: چهار ساعت قبل رسیدی و به من یک زنگ هم نزدی؟
شوهر با خون سردی گفت: خیلی خسته بودم و کمی استراحت کردم، همسرگفت: مگر میمردی که چند دقیقه را صرف میکردی و جواب منو میدادی؟ مگه من برایت مهم نیستم؟
*شوهر گفت: چراکه نه عزیزم تو برایم مهم هستی. *
همسر گفت: مگر صدای زنگ را نمیشنیدی؟ شوهر گفت: میشنیدم. زن گفت: پس چرا پاسخ نمیدادی؟
*شوهر گفت: دیروز تو هم به زنگ پروردگار پاسخ ندادی، به یاد داری؟ که تماس پروردگار(اذان) را بی پاسخ گذاشتی؟ *
*چشمان همسر ازاشک حلقه زد و پس از کمی سکوت گفت: بله یادم است، ممنون که به این موضوع اشاره کردی......معذرت میخواهم عزیزم! *
شوهر گفت: نه عزیزم از من معذرت خواهی نکن، برو از پروردگار طلب آمرزش کن، من دیگر چیزی از این دنیا نمیخواهم، فقط میخواهم که در یکی از کاخ های بهشت در کنار هم زندگی حقیقی خویش را آغاز کنیم، آنجا بی تو چی کنم؟
پس از آن روز همسر هیچ وقت نماز را بی وقت نمیخواند و هیچ وقت یک نماز را ترک نمیگفت
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃