eitaa logo
آخَراشِه
721 دنبال‌کننده
199 عکس
165 ویدیو
23 فایل
👈 در کانال #آخراشه قراره با کمک هم #روایتگر یه #ظلم_تاریخی باشیم. 💡 ⛔️ ظلمی که به روزهای پایانی‌اش نزدیک میشه. ⏳ همه‌ی ما قراره به اندازه توانمون توش سهیم باشیم. 📺 اگه آماده‌ای، بیا تا هم‌قدم بشیم... https://shad.ir/akharashe
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 | سگ خوب قصه‌ما در گوشه‌ای از خرابه های یک شهر بزرگ *سگ گری* که با خواهر و برادرهایش متفاوت بود زندگی می‌کرد. سگ گری که دوست داشت سگ گله شود اما هیچکس یک سگ گر را که سگ گله نمیکند مخصوصا اگر سگ گر باشد. رفت و رفت تا اینکه صدای زنگوله گوسفندان را در دشت شنید، گرگ به گله زده بود و سگ گر ما از هیبت گرگ ترسید که ناگهان آتش چوپان را دید...🔥🐺 🔸کتاب: سگ خوب قصه‌ما 🔹انتشارات: سوره مهر 🔸تعداد صفحات: ۳۲ 🔹نویسنده: محمدرضا سرشار ‌♡ ‌   ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲ ◉━━━━━━──── 🆔 @Akharashe
آخَراشِه
#کتابخانه‌ی_هفت_اکتبر 📚 | سگ خوب قصه‌ما در گوشه‌ای از خرابه های یک شهر بزرگ *سگ گری* که با خواهر و
بله!💡 برای رسیدن به اهدافت به این چیزها نیاز داری: استقامت، سرسختی، اراده، صبر، شجاعت و ...🖊 مثل اون سگِ گر قصه که بی‌خیال شبیه بودن با بقیه شد و *متفاوت بودن* رو انتخاب کرد. اونه که تونست از بقیه تمایز بگیره و به خواسته‌اش برسه. آیا با هم‌رنگ شدن با دیگران می‌توانی به خواسته‌هات برسی؟ ‌♡ ‌   ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲ ◉━━━━━━──── 🆔 @Akharashe
📚 | گرداب سکندر *عبدل پسری 16 ساله* که تنها مرد خانه است و برادرش از او خیلی کوچکتر است. و مادرش مخارج خانه را با پشم ریسی تامین می‌کند. یک روز خودش تور قلابگیری می‌بافد و به دریا می‌رود تا ماهی بگیرد. لب ساحل با یکی از اهالی که مرد دنیا دیده‌ای است دردودل می‌کند. مرد می‌گوید که نابینایی در شهر شاهپور، هر قیمتی‌را برای باغ تعیین می‌کند بقیه می‌خرند چون با اینکه کور است اما به اندازه گیری‌های او ایمان دارند و برایشان سود دارد. او همه این کارهارا با دست می‌کند. چند روز بعد یکی از ناخداها از سر دلسوزی عبدل را به عنوان جاشو (ملوان) قبول می‌کند. عبدل قبلا با پدرش بارها دریارا گشته بود. موقع طوفان دریایی به طور اتفاقی آب به دهانش می‌پرد و میفهمد که طعم این آب با آب‌های دیگر فرق می‌کند. می‌فهمد که دارند به گرداب نزدیک می‌شوند. کمی از آب‌را در قمقمه‌اش می‌ریزد و آن را بارها با آب بقیه دریا مقایسه می‌کند. تا اینکه در سفر بعدی ناخدا نمیتواند برود و کشتی به دست جاشوهای مکار می‌افتد. هر چه عبدل نظر می‌دهد، جاشوها قبول نمی‌کنند. کشتی به گرداب نزدیک و نزدیکتر میشود ناگهان نهنگی سرش‌را از آب بیرون...... 🔸کتاب: گرداب سکندر 🔹انتشارات: سوره مهر 🔸تعداد صفحات: 40 🔹نویسنده: محمدرضا سرشار ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲ ◉━━━━━━──── 🆔 @Akharashe
📚 | اگر بابا بمیرد داستان پسری به نام اسماعیل‌را روایت می‌کند که در روستایی با نام «شکور کندی» زندگی می‌کند. این داستان روزهای سرد زمستان را به تصویر می‌کشد که یک‌ریز برف می‌بارد و روستا تا کمرکش دیوارها در برف فرو رفته‌است؛ به شکلی که نه کسی می‌تواند به ده وارد شود و نه کسی خارج از ده شود. همه اهالی در خانه‌ها زیر کرسی مانده‌اند. در این روزهای سخت و طاقت فرسا پدر اسماعیل سینه پهلو می‌کند و در بستر بیماری می‌افتد. پزشک نسخه‌ای برایش می‌نویسد و چون بیماریش کهنه شده می‌گوید که به این زودی‌ها خوب نمی‌شود. پدر روز به روز حالش بدتر می‌شود، تب می‌کند و هذیان می‌گوید. مادر و خواهرهای اسماعیل نیز کارشان روز و شب گریه می‌شود و برادر پنج ساله‌‌اش گریه کنان می‌گوید: «داداش! اگر بابا بمیرد ما چه‌کار کنیم؟» اسماعیل که بزرگترین بچه خانواده است، مجبور می‌شود برای خرید دارو و درمان پدرش به شهر برود، اما هوا به شدت سرد و طوفانی است و برف شدیدی می بارد، راه‌ها بسته شده و صدای زوزه گرگ‌ها شنیده می‌شود. هیچ وسیله‌ای برای رفتن به شهر نیست. اسماعیل با همراهی دوستش برجعلی با گاری به سلامت به شهر می‌روند، اما هنگام بازگشت حوادث هولناکی برایشان اتفاق می‌افتد و... 🔸کتاب: اگر بابا بمیرد 🔹انتشارات: سوره مهر 🔸تعداد صفحات: 32 🔹نویسنده: محمدرضا سرشار ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲ ◉━━━━━━──── 🆔 @Akharashe
📚 | مردی که زبان کبوتر هارا می‌دانست احمد و زینب خواهر و برادری هستند که در شهر آمرلی عراق زندگی می‌کنند. این شهر زیبا مدتیست در محاصره‌ی داعش قرار دارد. اهالی آمرلی مقاومت می‌کنند اما باید هرچه زودتر نیروهای کمکی برسند. آمرلی منتظر دوستی است که بودنش دشمن را به وحشت می‌اندازد. اما چه‌طور می‌تواند بیاید؟ آیا بچه ها می‌توانند کاری بکنند؟ چه‌طور می‌شود اگر این وسط، سروکله‌ی یک کبوتر بازیگوش در شهر پیدا شود؟ برای فهمیدن همه‌ی این‌ها باید این داستان‌را بخوانی! 🔸کتاب: مردی که زبان کبوتر هارا می‌دانست 🔹انتشارات: راه‌یار 🔸تعداد صفحات: 24 🔹نویسنده: نازنین صابری بهداد 🔸رده سنی: 6 تا 10 سال ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲ ◉━━━━━━──── 🆔 @Akharashe
📚 | بزرگ شدن در سپیدان سوده آرزو دارد دونده‌ای باشد که قهرمان جهان می‌شود. برادرش سعید می‌خواهد پادشاه باشد. اما این روزها در شهر آن‌ها یعنی *فوعه* و *کفریا* جنگ است. جنگ سقف آرزوهایشان را کوتاه کرده... تا اینکه یک روز در زیر بمباران از راه یک صندوقچه‌ی اسرارآمیز سر از شهری عجیب در می‌آورند، با مردمانی عجیب‌تر! بچه ها فکر می کنند اینجا به آرزوهایشان می‌رسند اما...😧 *🔸کتاب:* بزرگ شدن در سپیدان *🔹انتشارات:* راه‌یار *🔸تعداد صفحات:* 136 *🔹نویسنده:* زینب ایمان‌طلب ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲ ◉━━━━━━──── 🆔 @Akharashe 📌 https://shad.ir/akharashe
* 📚 | برادرت را صدا کن* موضوع محوری داستان مبارزات قبل از انقلاب است. ماجرای اصلی از زبان *معصومه* روایت می‌شود. او در مبارزات قبل از انقلاب در شهرش جهرم یک روز فراموش نشدنی‌را تجربه می‌کند. روزی که با پدرش به *تظاهرات* می‌رود و پدرش به دست گاردی‌های شاه می‌افتد و زخمی و خونین توسط مردم غریبه نجات پیدا می‌کند. در آن روز مردم زیادی در جهرم کشته میشوند و مردم به خونخواهی آنها...🔪❗️ *🔸کتاب:* برادرت را صدا کن *🔹انتشارات:* سوره مهر *🔸تعداد صفحات:* 34 *🔹نویسنده:* نادر ابراهیمی ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲ ◉━━━━━━──── 🆔 @Akharashe 📌 https://shad.ir/akharashe
📚 | دختری که باغ را سرسبز کرد ماریا لوز و خانواده‌اش در تپه‌های هندوراس زندگی می‌کنند. آن‌ها کشاورز هستند. ماریا لوز به پدرش در مزرعه کمک می‌کند. روزی پدر برای بدست آوردن بذر به کوهستان سفر می‌کند. ماریا لوز تصمیم می‌گیرد برای تامین مخارج خانواده خودش کشاورزی کند و در این راه از معلمش کمک می‌گیرد. همه چیز خوب است تا اینکه سروکله‌ی خریداری طعمکار پیدا می‌شود اما ماریا لوز نمی‌خواهد محصولاتش را ارزان بفروشد... 🔸کتاب: دختری که باغ را سرسبز کرد 🔹انتشارات: ادامه 🔸تعداد صفحات: 32 🔹نویسنده: کیتی اسمیت میلوی 🔸مترجم: الهام خشه‌چی ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲ ◉━━━━━━──── 🆔 @Akharashe 📌 https://shad.ir/akharashe