4_5821167522153498094.mp3
4.8M
#مداحی
هرکس یہ شب جمعہ بینالحَرمین باشہ،
باید همہعمرشَم دلتنگ حـرمباشـہ...
#شبزیارتیارباب
🏴🏴🏴
@mahdisahebazman
🔥 #رمان_فرار_از_جهنم 🔥
قسمت یازدهم
چشم هاش دو دو می زد ... نگهبان اولی به ما رسید ... اون یکی با زاویه 60 درجه نسبت به این توی ساعت دهش ایستاده بود و از دور مواظب اوضاع بود ...
اومد جلو ... در حالی که زیرچشمی به من نگاه می کرد و مراقب حرکاتم بود ... رو به احد کرد و گفت ...
مشکلی پیش اومده؟ ... .
رنگ احد مثل گچ سفید شده بود ... اونقدر قلبش تند می زد که می تونستم با وجود بارونی خودم و کوله اون، حسش کنم ... تمام بدنش می لرزید ...
- نه ... مشکلی نیست ...
- مطمئنید؟
این آقا رو می شناسید؟ ...
- بله ... از دوست های قدیمی پدرمه ...
با خنده گفتم ... اگر بخواید می تونید به پدرش زنگ بزنید ... .
باور نکرد ... دوباره یه نگاهی به احد انداخت ... محکم توی چشم هام زل زد ... قربان، ترجیح میدم شما از این بچه فاصله بگیرید و الا مجبور میشم به زور متوسل بشم ...
یه نیم نگاهی بهش و اون یکی نگهبان کردم ... اگر بیشتر از این طول می کشید پای پلیس میومد وسط ... آروم زدم روی شونه احد ...
- نیازی نیست آقای هالورسون ... من این آقا رو می شناسم و مشکلی نیست ... قرار بود پدرم بیاد دنبالم ... ایشون که اومد فقط جا خوردم ...
سوار ماشین شدیم. گفت ... با من چی کار داری؟ ... من رو کجا می بری؟ ...
زیر چشمی حواسم بهش بود ... به زحمت صداش در می اومد ... تمام بدنش می لرزید ... اونقدر ترسیده بود که فقط امیدوار بودم ماشین رو به گند نکشه ... .
با پوزخند گفتم ... می خوام در حقت لطفی رو بکنم که پدرت از پسش برنمیاد ... چون، ذاتا آدم مزخرفیه ...
چشم هاش از وحشت می پرید ... .
چند بار دلم براش سوخت ...
اما بعد به خودم گفتم ولش کن...
بهتره از این خواب خرگوشی بیدار شه...
هنوز از مدرسه زیاد دور نشده بودیم که چشمم به چند تا جوون هجده، نوزده ساله خورد ... با همون نگاه اول فهمیدم واسطه مواد دبیرستانی هستن ...
زدم بغل و بهش گفتم پیاده شو ...
رفتیم جلو ...
- هی، شما جوجه مواد فروش ها ... .
با ژست خاصی اومدن جلو ...
جوجه مواد فروش؟
با ما بودی خوشگله؟
از بچه های جیسون هستید یا وانر ؟
یه تکانی به خودش داد ... با حالت خاصی سرش رو آورد جلو و گفت ...
به تو چه؟
جمله اش تمام نشده بود، لگدم رو بلند کردم و کوبیدم وسط سینه اش ... نقش زمین شد ...
دومی چاقو کشید ... منم اسلحه رو از سر کمرم کشیدم ...
- هی مرد ... هی ... آروم باش ... خودت رو کنترل کن ... ما از بچه های وانر هستیم ...
همین طور که از پشت، یقه احد محکم توی دستم بود ... کشیدمش جلو ... تازه متوجهش شدن ... به وانر بگید استنلی بوگان سلام رسوند ... گفت اگر ببینم یا بفهمم هر جای این شهر، هر کسی، حتی از یه گروه دیگه ... به این احمق مواد فروخته باشه ... من همون شب، اول از همه دخل تو رو میارم ...
مولای غریبم
میدونم که بالاخره یه روز
دعاهای بی اثر ما رو اثر میبخشی
و آن روز ، تازه آغاز زندگی ماست...
میدونم که ما رو نا اُمید نمیکنی
میدونم که حتما و قطعا و مطمئنا
یه روز میای به همین دعاهای دوستارانت...
دنیا اینجوری نمیمونه!!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
شبتون بخیرتمام زندگیم
1_488065818.mp3
3.68M
﷽
📲 فایل صوتے ۱۸۴۸
🎙واعظ: حاج آقا : #محرابیان
🔖
1_14676328.mp3
1.21M
#مولا_جان
صبح می رسد ....
وهمچنان
جای خالی تورا به رخ مان میکشد...
کجایی!؟عزیزدل زهرا (س)
امام غریبم !.....
امروز محکم تر #عهد سربازی و یاریم را تمدید میکنم.
🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤
🏴🏴
@mahdisahebazman
🌸 روز #جمعه روز #حضرت_صاحب_الزمان عليه السلام و به نام آن جناب است و همان روزى است كه در آن روز ظهور خواهد فرمود زيارت آن حضرت :
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجَاةِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ السَّلَامُ عَلَيْكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ السَّلَامُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللَّهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلَايَ أَنَا مَوْلَاكَ عَارِفٌ بِأُولَاكَ وَ أُخْرَاكَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِكَ وَ بِآلِ بَيْتِكَ وَ أَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى يَدَيْكَ وَ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ يَجْعَلَنِي مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ لَكَ وَ التَّابِعِينَ وَ النَّاصِرِينَ لَكَ عَلَى أَعْدَائِكَ وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْكَ فِي جُمْلَةِ أَوْلِيَائِكَ يَا مَوْلَايَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ هَذَا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ يَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فِيهِ ظُهُورُكَ وَ الْفَرَجُ فِيهِ لِلْمُؤْمِنِينَ عَلَى يَدَيْكَ وَ قَتْلُ الْكَافِرِينَ بِسَيْفِكَ وَ أَنَا يَا مَوْلَايَ فِيهِ ضَيْفُكَ وَ جَارُكَ وَ أَنْتَ يَا مَوْلَايَ كَرِيمٌ مِنْ أَوْلَادِ الْكِرَامِ وَ مَأْمُورٌ بِالضِّيَافَةِ وَ الْإِجَارَةِ فَأَضِفْنِي وَ أَجِرْنِي صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّاهِرِينَ.
4_6001048002414772713.mp3
3.25M
چه مانند عباس از آغاز همراه امام باشی، چه مانند وهب از میانه ی راه و یا مانند حُر در آخرین لحظات...
امام با آغوش باز تو را می پذیرد. مهم تا آخرین نفس پای امام ماندن است..
◾️ به عشق یاریت #دعای_ندبه میخوانیم
تعجيل در ظهور مولا ٥ #صلوات
#اجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
#دعای_ندبه
🎤 #محسن_فرهمند
🏴🏴🏴🏴
@mahdisahebazman
#السلام_علیک_یا_ابا_صالح_المهدی
سلام حضرت باران ، مهدی جان
مثل باغی افسرده در میانه ی پاییز ، مثل جویباری خشکیده در قلب کوهساران ، مثل درختی تنها در دشت تف زده ... تشنه ی زلال نگاه شما هستم ...
از ابر اجابت بر دست های خالی و منتظرم باران رحمت نثار کنید و انبوه ملال انگیز حیرت ها و گرفتاری ها را با گوشه ی چشم معجزه گرتان برطرف سازید ....
#صبحت_بخیر_اقا_جانم
🏴🏴🏴
@mahdisahebazman