eitaa logo
🌸 آخرین خورشید ولایت 🌸
201 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
33 فایل
🔸بی اذن توهرگز عددی صد نشود بر هرکه نظر کنی دگر بد نشود 🔹زهرا، تو دعا کن که بیاید مهدی زیرا تو اگر دعا کنی، رد نشود اَلَّلهُم‌عجِّل‌‌لِوَلیِڪَ‌‌الفرَج کانال شهدایی ما: @shohaday_110 خادم کانال: @abasaleh_almahdi313 تبادلات : @La_15h
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6025968025436423596.mp3
9.58M
تـا حالا دلـتنگ امام زمـان شدیم؟ گـنـاه و غـفلت مـا رو نـابود کـرده..😔 . ✔️داسـتان شـنیدنی تـشرف بـه محـضر امـام زمـان و دیـدن حضـرت.. حاج آقا 🔹 🔹 @Akharinkhorshid
🔹 آن روز بعد از رفتن مریم و پراکنده شدن اعضای خانواده، مصطفی و محمد بصورت جدی مشغول بررسی مشکلات به وجود آمده شدند و درصدد حل آن‌ها برآمدند؛ محمد جان، بابا، باید با هم یه برنامه ریزی کنیم و به وضع زندگیمون سر و سامونی بدیم. خواهرت نیاز به آرامش داره، امروز قبل از اومدن شماها داشتم با یکی از دوستان قدیمم تو شیراز صحبت میکردم. اگه خدا بخواد تصمیم دارم مادر و خواهرت رو ببرم اون جا ولی اول باید یه خونه تهیه کنیم. - بابا جون، خونه من متعلق به شماست، چرا میخواهید راه به این دوری برید، همسرم هم از بودن با شما خوشحال میشه. - می‌دونم پسرم ولی آدم خودش باید یه سری ملاحظات رو به جا بیاره تا هیچ وقت موجب دلخوری نشه. شما باید استقلالتون رو در زندگی حفظ کنید تا بچه های خوبی تربیت کنید و تحویل جامعه بدید. خدا رو شکر منم که اینقدر پول دارم تا از پس هزینه های زندگیمون بر بیام. در ضمن میدونی که دکتر گفته هوای تهران برای من مثل سمّه. - آخه شیراز خیلی دوره، در ضمن آب ‌و هوای خیلی گرمی داره اون جا! ممکنه اذیت بشید. ۶۰ @Akharinkhorshid
#دعای_هر_روز_رمضان روز بیست و هشتم @Akharinkhorshid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 💢 روزای آخر رمضان ، و...... همه جا یک سؤال شنیده میشه ؛ عیدِ فطر ، چه روزیه ؟ www.aparat.com/v/IkBU2 ❌ حالا ...راستی واقعاً عید فطر، چه روزیه؟ @Akharinkhorshid
#دعای_هر_روز_رمضان روز بیست و نهم @Akharinkhorshid
4_6030426746950518391.mp3
5M
🔊 📝 «الزامات کار تشکیلاتی مهدوی» 👤 علیرضا 📌 کار تشکیلاتی بلدی؟ @Akharinkhorshid
🌺 این کشور و آن کشور و سی روز مهم نیست 🌺هر جا که تو رویت بشوی، عید همان جاست 🌙 عید سعید فطر مبارک @Akharinkhorshid
💐عید فطر آمد و ماه رمضان گشت تمام 💐بر شما همسفران سفر روزه سلام 💐روزه‌هاتان همه در نزد خداوند قبول 💐روزگار خوشتان، مظهرِ توفیقِ مُدام 🌺عید سعید فطر مبارک ، طاعات و عباداتتان قبول. @Akharinkhorshid
عید ما دیدن رخسار مه توست بیا عالمی چشم به راه سپه توست بیا ای که یک گوشه نگاهت غم عالم ببرد این دلم منتظرِ «یک نگه» توست بیا العجل یا مولای @Akharinkhorshid
🔹 صبح جمعه یکی از روزهای بهاری سال ۲۰۱۵، منطقه وینچ فیلد از همیشه سرسبزتر به نظر میرسید. نسیم دل انگیزی وزیدن گرفته بود که روح تازه ای از زندگی را همراه با خود در طبیعت میگستراند. گل‌ها شادابی و نفس روح بخشی به زمین هدیه می‌کردند، گویی که جان دوباره‌ای در آن می‌دمید. 🔸 ادموند پنجره اتاق را بازکرده بود تا هوای تازه‌ای تنفس کند و به زیبایی‌های طبیعت بنگرد. غرق در افکار خودش، گاهی خاطرات بهار دو سال گذشته به ذهنش هجوم می‌آوردند؛ در آن موقع فکر می‌کرد خوشبختی هدیه شده به او همیشگی و جاویدان است و هیچ‌گاه تا لحظه مرگ پایانی برای آن نخواهد بود! گاهی هم آینده را برای خود ترسیم می‌کرد و قلبش به این امید زنده می‌شد. 🔺 در این چند ماه گذشته که مانند چند سال سپری ‌شده بود، او از همیشه کم‌حرف‌تر به نظر می‌رسید. اگر کسی برای اولین بار با او مواجه می‌شد، تصور می‌کرد او یکی از مغرورترین و متکبرترین انسانهایی است که تاکنون دیده است اما بعد از گذشت زمان کوتاهی متوجه می‌شد که در قضاوت دچار اشتباه و پیش‌داوری شده است زیرا او حاضر بود خود را برای کمک به دیگران تا جایی که در توان دارد وقف کند. مردم دهکده وینچ فیلد که با خانواده پارکر آشنایی داشتند، او را یکی از دوست‌داشتنی‌ترین و مهربان‌ترین انسان‌های این روزگار به‌حساب می‌آوردند. هرکدام از این مردم که به مشکلی برخورد می‌کرد چه مالی، چه حقوقی و یا حتی خانوادگی بدون تردید تنها کسی که می‌توانست بدون چشم‌داشتی به آن‌ها کمک کند و درعین‌حال رازدار باشد، ادموند بود. ۶۱ @Akharinkhorshid
4_6039388952127866403.mp3
3.33M
فایل صوتی نواهنگ زیبای شب جمعه کربلا منم و این حرم منو دوتا گنبد ... سید مجید بنی فاطمه @Akharinkhorshid
يـا صـاحب الـزمان... گـل نـرگس! چـه شـود بـوسه بـه پـايت بـزنـيم تـا بـه کـي، خـستـه دل از دور، صـدايـت بـزنيم گــــــــل نـرگس! نــکـنـد مـــهر زمــا بـــــرداري داغ ديــــدار رخــت بـــردلـمـان بـگــذاري #السلام_عليك_يا_عين_الله_في_خلقه @Akharinkhorshid
عصر غيبت در قنوت وتر جای ذکرها بر لب هر عاشق شب خيز شد :«آقا کجاست؟» بس که دم از او زدم، اين دل گرفته بوی او... سر درِ ويرانِ دل، آويز شد:«آقا کجاست؟» #اللهم_عجل_لولیک_الفرج @Akharinkhorshid
ديده در حسرت ديدار شما مانده هنوز... به تمناي نگاهت دل ما مانده هنوز فقرا پيش کريمان که معطل نشوند... منتظر بر سر راه تو گدا مانده هنوز در نبودت ز دلم صدق و صفا کم کم رفت... مهرت اما به دلم شکر خدا مانده هنوز @Akharinkhorshid
4_6041770193665918215.mp3
3.42M
🔊 ❤️ 📝 حال من بی تو 🔆 گاهی به خودم حق میدم که دلم بگیره؛ که بغض توی گلوم و اشک توی چشمام بشینه... @Akharinkhorshid
✋سلام دوستان ان شاالله از امروز با مجموعه جدید و زیبایی از به نام مهندسی فکر در خدمت شما هستیم عزیزان سعی کنید حتما این مجموعه ها رو با دقت گوش کنید چون خیلی روی نگرش و تفکر و رفتار تاثیرگزاره از دستش ندید👌 🔗قسمت اول این مجموعه تقدیم به شما خوبان👇
فکر 1_.mp3
9.06M
۱ یک ساعت تفکر، از هفتاد سال عبادت بالاتر است ... پس چرا ما عادت کردیم به عبادت ، نه تفکـــر❓ @ostad_shojae @Akharinkhorshid
يابن الحسن.... خـدا کنـد کـه مـرا با خـدا کنـي آقـا ز قيد و بند معـاصي جـدا کنــي آقـا دعاي ما به در بسته مي خورد، اي کاش خودت براي ظهورت دعا کني آقا #اللهم_عجل_لولیک_الفرج @Akharinkhorshid
مهندسی فکر_2.mp3
8.87M
۲ آخه بلاهایِ ناگهانی ، یا مصیبت هایی که تعادل زندگی ما رو بهم میزنند، چه خیری دارند، که بخوایم بشینیم درموردشون تفکر هم بکنیم؟ 🤔 @ostad_shojae @Akharinkhorshid
🔹 آرتور که خوشحالی خاصی در نگاهش موج میزد، وارد خانه شد و با ذوق زدگی فراوان به سمت ادموند آمد، دستش را به‌طرف او دراز کرد و گفت: سلام دوست خوبم، از دیدنت خیلی خوشحالم! 🔸 ادموند لبخند دوستانه ای زد و گفت: سلام آرتور عزیز، بهتره اینقدر شیرین زبونی نکنی، تو از دیدن من واقعاً این‌قدر خوشحالی؟!؛ و هر دو بلند خندیدند. ویلیام و ماری به استقبال او آمده و نگاه معناداری بین آن‌ها رد و بدل شد که از چشمان تیزبین ادموند دور نماند اما مثل همیشه ترجیح داد وانمود کند که متوجه چیزی نشده است! 🔺 ویلیام گفت: بیا پسر، بیا بنشین و بگو چی شده که امروز صبح اول وقت سراغ ما اومدی؟ - خب راستش جناب ویلیام یه کم خسته بودم...؛ و باید در مورد موضوعی با ادموند حتماً صحبت می‌کردم، برای همین یکی دو روزی مرخصی گرفتم و خودم رو برای استراحت به منزل شما دعوت کردم. - کار خیلی خوبی کردی، تو دیگه جزئی از خانواده ما هستی و همیشه از دیدنت خوشحال خواهیم شد. 📝 ماری، النا را صدا زد و به او گفت که بساط چای را آماده کند. آرتور بی‌قراری مبهمی داشت تا با دوستش تنها شود و بتواند هر چه زودتر خبر مهمی را به او بدهد که به خاطرش تا وینچ فیلد سفرکرده بود. ۶۲ @Akharinkhorshid
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج ✍»از آیت الله بهجت ره پرسیدند برای زیاد شدن محبت نسبت به امام زمان عج چه کنیم؟ ✅»ایشان فرمودن: گناه نکنید و نماز اول وقت بخوانید. #باعلماء 💠 @Akharinkhorshid
هرگز بجز دو پای گریزان نداشتیم جز حرف و ادعای فراوان نداشتیم . این یک حقیقت است چرا مخفیش کنیم ما بهر انتظار شما جان نداشتیم @Akharinkhorshid
مهندسی فکر_3.mp3
8.21M
۳ آدمایی که عادت می کنند، در خلقتِ خدا ریز بشن، فکر کنند و زیباییهای خلقت رو، خصوصاً زیباییهای وجود خودشون رو ببینند ؛ ❣ آدمای شاکری میشن! آدمای شاکر هم، آرام ترند ... @ostad_shojae @Akharinkhorshid