eitaa logo
اخبار مه ولات
1هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
233 ویدیو
13 فایل
✔️ نظرات، انتقادات، پیشنهادات و اخبار خود را از طریق آیدی زیر ارسال کنید 👇👇👇 🆔 @mahvelat_akhbar
مشاهده در ایتا
دانلود
؛ فرصت‌ها اتفاق نمی‌افتند، ما خالق آنها هستیم!!! ❇️ ارئه گزارشی خودمانی از روند برگزاری مراسم جشن بزرگ لبخند، تقدیم به افرادی که بی‌تفاوت نیستند... ⏮ به نام خدایی که به ما داد که طعم شیرین، لذت‌بخش و در یک کلمه کن را تجربه کنیم. ساعت ۲۳:۵۵ دقیقه پنج‌شنبه ۲۶ ‌آبان ماه ۱۴۰۱ است، خسته‌ام شاید بهتر است بگویم بشدت خسته‌ام اما این خستگی باعث نمی‌شود به عنوان یک مسئول کوچک از ارائه به هم‌ولایتی‌های عزیزم که عاشقانه دوستشان دارم، صرف نظر کنم. ⏪ و اما روایت ماجرای امروز که اصل اصلش اگر اشتباه نکنم حدود یک ماه قبل شروع شد، اجازه بدهید ابتدا امروز را روایت کنم بعد اگر فرصتی شد گذشته را مرور می‌کنیم. ساعت حدود ۹ صبح از خانه بیرون می‌‌روم تا کارهای خرده ریزه را انجام دهم، از گرفتن میکروفن و بادکنک تا بقیه کارها، اجازه بدید از همینجا چون یادم نرود از افرادی که به هر اندازه بی‌تفاوت نبودند تشکر کنم. از آقای و (( استدیو خسروی )) بابت دراختیار گذاشتن میکفرون ‌بیسیم برای این برنامه تشکر می‌کنم. چقدر زود زمان می‌گذرد، گوشی‌ام ساعت ۱۰ را نشان می‌دهد و طبق قرار قبلی باید برای تهیه صندلی به تربت‌حیدریه بروم (( داخل پرانتز باید بگویم واقعا که در این به اصطلاح شهرستانمان صندلی پیدا نمی‌شود و مجبور می‌شوم ۸۰۰ هزار تومان ناقابل را فقط برای کرایه اوردن صندلی بدهم!)) البته به دور از است که طبق رسم همیشگی‌ (( به رسم بی‌تفاوت نبودن)) از آقای راننده سایپا و خانواده محترم (( مادر و فرزند )) که کرایه‌چی لوازم هستند، تشکر کنم. بگذریم، باورتان نمی‌شود ساعت نزدیک ۲ ظهر شد تا صندلی‌ها را گرفتیم و بار زدیم و آوردیم و در سالن خالی کردیم، جا دارد از سرکار خانم و دوستان عزیز در هلال‌احمر عبدل‌آباد که در آماده کردن سالن و تبلیغ این برنامه همکاری داشتند تشکر کنم. واقعا امروز سرعت گذر زمان را به خوبی تجربه کردم، نزدیک غروب آفتاب است و بعد اینکه صوت توسط دوست و همکلاسی عزیزم آقای نصب شد (( واقعا از او بخاطر همراهی‌اش در تمامی برنامه‌ها ویژه تشکر می‌کنم)) سرکار خانم (( مسئول کانون بنت‌النبوه عبدل‌آباد )) و همکارنشان که متاسفانه اسامی آنان را نمی‌دانم اما از آنان تشکر می‌کنم با تزئین سالن ورزشی عبدل‌آباد همه چیز را مهیای کردند. آخ آخ داشت یادم می‌رفت! لازم است حتما از سرکار خانم رئیس اداره ورزش و جوانان مه‌ولات، آقای و آقای که سالن را در اختیار ما قرار دادند تشکر کنم. ⬅️ لحظه‌ای که برای آن حدود زحمت کشیده بودم فرا رسید. سرکار خانم (( بانویی واقعا هنرمند، مهربان و دلسوز)) و بقیه همکارانشان سنگ تمام گذاشتند و به نحوی ما را که بخاطر تمامی کم‌ و کاستی‌هایی که داشت رسماً می‌کنم، تکمیل کردند و در یک جمله با اجرای خوبشان خستگی کار را از تنمان بیرون کردند. ↩️ و اما چند که حتما باید انجام دهم، ابتدا از خانواده عزیزم که همیشه کنارم هستند و باعث دلگرمی من می‌شوند تا بی‌تفاوت نباشم تشکر می‌کنم، از مادر عزیزم که درست است که اختلاف نظر و سلیقه داریم اما همیشه در تمامی برنامه‌های من حضور دارد تا با بودنش انرژی بگیرم و بی‌تفاوت نباشم، از خواهر مهربانم که همیشه، با افتخار تاکید می‌کنم همیشه حامی من در برنامه‌هایم است، از خواهرزاده‌های عزیزم آقا نیما و آیلین خانوم که حکم شارژر را برایم دارند و همچنین داماد عزیزمان آقا مرتضی که انصافاً امروز سنگ تمام گذاشت و وقتی دیدم از تمیز کردن سالن گرفته تا بار کردن صندلی‌ها کمکم کرد واقعا باعث خوشحالی من شد و ویژه از او و فامیل‌‌های عزیزمان که امروز کنارم بودند تشکر می‌کنم. بعد از خانواده که اولویت اول و اصلی است، لازم است از اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی مه‌ولات و آقای عزیز و سرکارخانم بزرگوار رئیس و کارمند این اداره که انصافاً به من دارند و اجازه می‌دهند با اجرای برنامه‌های فرهنگی و هنری به دیارم ادای دین کنم،  تشکر می‌کنم. سومین تشکر بسیار ویژه و بسیار مهم را باید از خدمات کشاورزی با مدیریت مهندس داشته باشم که اگر حمایت ایشان نبود قطعا این برنامه انجام نمیشد. تشکر بعدی را از دوست عزیزم آقای عزیز مدیریت محترم دارم که در یک جمله است و به معنای واقعی که .
⏮ به نام خدایی که به ما داد تا . حوالی ساعت ۷ صبح ۱۴۰۴ است، با نام و یاد خدا و برای پیگیری کارهای روزانه از خانه بیرون می‌روم. ساعت ۸ صبح به اولین مقصد خود که از قبل تعیین کرده‌ام، می‌رسم. کارگاه تولیدی لبنیاتی راه شیری، تنها واحد تولیدی در که دارای ویژند یا همان برند است که اکنون با پرداخت با اعتباری بالغ بر ۴ میلیارد و ۵۰۰ میلیون ریال توانسته است خط تولید خود را تقویت کند و در سالی که به دستور به عنوان نامگذاری شده است، سهمی ارزشمند در حوزه تولید داشته باشد. ⏪ ساعت ۹ صبح است و به مقصد دوم خودم در می‌رسم. جایی که بانویی پرتلاش به همراه همسرش بی‌تفاوت نبودند و با راه‌اندازی باشگاه ورزشی برای بیش از ۶۰ بانو در شور و نشاط ایجاد کرده‌اند و نیز به‌ رسم بی‌تفاوت نبودن حامی آنان بوده و با پرداخت تسهیلات اشتغالزایی به این باشگاه ورزشی سعی کرده است سهمی در مردم روستا داشته باشد. ⬅️ پس از طی مسافت حدود ۵۰ کلیومتر به مقصد سومم می‌رسم. جایی که دهیار و جمعی از مردم دم درب تنها مسجد کوچک روستا ایستاده‌اند و برق چشمانشان که حاکی از و البته کمی است، مرا بیش از پیش مصمم می‌کند تا بتوانم حسب خود به این عزیز که لیاقت بهترین‌ها را دارند، کمک کنم. دقایقی در مسجد منتظر و و همکاران محترمشان که از قبل برای حضور در این جلسات از آنان دعوت کرده بودم، می‌مانیم و پس از دقایقی ما شروع می‌شود. جلسه‌ای که راوی یک است و قرار است با همکاری مردم این روستا و به عنوان اولین روستا در شهرستان بتوانیم طرح تجمیعی پنل خورشیدی را راه‌اندازی کنیم. گپ و گفت حدود یک ساعته ما با حضور در محل زمین پیشنهادی اجرای این طرح به پایان می‌رسد و بعد از چند قول و قرار جهت پیگیری این طرح، همراه با بقیه مسئولان؛ راهی مقصد چهارم می‌شویم. ↩️ ساعت گوشی‌ام حوالی ساعت ۱۱:۲۰ دقیقه را نشان می‌دهد، کمی هوا گرم است اما این گرمای هوای مانع استقبال گرم مردم و مسئولین که در درب مسجد به استقبال ما آمده‌اند، نمی‌شود! وارد مسجد روستا می‌شویم، نگاه مردم روستا به ما، حاکی از آن است که گویا آمده‌اند تا با بتوانیم قدمی برای روستا برداریم. توضیحات و گزارش لازم بیان می‌شود اما در این روستا مشکلی وجود دارد که کمی ما را نگران می‌کند و پس از اینکه از محل پیشنهادی اجرای این طرح همراه با مردم بازدید می‌کنیم، در حالی راهی مقصد ششم می‌شوم که امیدوارم با همکاری مردم و همراهی مسئولین، گره مشکل این روستا که متاسفانه گرد و غبار محرومیت نیز آن را فرا گرفته است، باز شده؛ و در آینده‌ای نه‌چندان دور خبر از راه‌اندازی طرحی در روستا را بگویم که را بر لبان مردمان این روستا جاری کرده باشد. ◀️ اگر اشتباه نکنم ساعت حوالی ۱۳ بود که به « مقصد ششم و نهایی امروز » رسیدیم. آنجا مردی پرتلاش و البته بیل به دست در سر جاده منتظر ما بود. کسی که انصافاً دغدغه روستایشان را دارد. کوتاه و مختصر بگویم، ماجرا از این قرار بود که خاموشی چاه‌های کشاورزی برای او و کشاورزان روستا به یک‌ مهم تبدیل شده و آنان را تحت تاثیر قرار داده است و حالا می‌خواهد که روستای آنان با حمایت بنیاد برکت، باری دیگر؛ رنگ‌وبوی و به خود بگیرد. پس از بررسی‌های فنی و تبادل نظر، مقرر گردید بنیاد برکت حسب رسالت خود که بوده، هست و انشالله خواهد بود و این را نیز ثابت کرده است که بوده و با افتخار است، بتواند با حمایت از کشاورزان عزیز این منطقه، باری دیگر؛ در این دیار رنگ و بوی برکت را راه بیندازد. ✔️ ؛ ضمن تشکر از بخشدار محترم بخش شادمهر شهرستان مه‌ولات و مدیریت محترم برق مه‌ولات و همکاران و همراهان محترمشان که امروز در کنار من بودند تا طعم شیرین و لذت‌بخش را بچشیم، در پایان لازم می‌دانم به صورت ویژه از اعتماد ارزشمند بنیاد برکت به این حقیر تشکر کرده و همچنین از مجری پیگیر و پرتلاش جنوب خراسان‌رضوی که با رهنمودهای خود به اینجانب، حرکت در این مسیر ارزشمند را می‌دهند؛ قدردانی کنم. 🚨 ستاد اجرایی فرمان امام «ره» نسبت به مشکلات و چالش‌های مردم ! و به لطف خدا و با همکاری مردم و همراهی سایر مسئولان و با چاشنی همدلی با تمام توان تلاش می‌کند که به سهم خود به ادای دین کند. ✍ مهدی محدثی ـ بنیاد برکت در شهرستان استان خراسان‌رضوی