پدرم ، قالی ؛ می بافت خوش اخلاق ؛ مردم دار اما یک مردِ عادی بود مثله همه ی باباها !! چون که ما بعد از مرگ از مُرده طوری سخن می‌گوییم که انگار از آسمان نازِل شد ! وسعتِ روحش را دوست داشتم وَ نمازَش ؛ بویِ فهمیدن داشت ؛ هر چند سوادَش کم بود مرامَش لوتی مَسلَک بود ، اما بی آزار هایده وُ گلپا گوش میکرد وُ کُتَش میداد ، بویِ سیگار ! نه شیخ بود ، نه روشنفکر قالیِ جفت می بافت که زبانزَد بود بینِ اهلِ مَحله ، بسیار وسطِ ساحلِ نوجوانی بازی میکردَم وُ شووووت !! ناگهان طوفانی ؛ در ساحِل شد پدرم ، مُرد 💔 در دالانه خشتیِ ما ، یه دوچرخه ی ۲۸ ، بی صاحِب شد پدرم وقتی مُرد ؛ مادرم دیگر ؛ حوصله ی بافت نداشت نیمه کاره ؛ قالی مان ماند نیمه کاره ؛ خانه نیمه کاره دلِ من گذشت گذشت.. تا که از عشق ؛ عَقدِ من با تنهایی ، باطِل شد دخترم ؛ وقتی آمد ؛ قصدِ قالی کردیم دخترم ؛ یک روز ؛ گفت : بابا قالیِ نیمه کاره ی من ، پایین آمد ! تازه ؛ آن روز ؛ قالی شد ؛ تازه آن روز ، کامِل شد واژه ی غریبانه ی بابا با لبِ کوچکِ دخترکَم 🥰 از غربت ؛ اُفتاد قالیِ من هم ؛ رنگی برداشت ریشه ریشه ؛ یاد گرفت ؛ شانه شانه ، رَچ به رَچ ؛ عاقِل شد 👈 هیچکس مثله پدر وُ مادر نیست 👉 وَ یتیم تا خودِ مرگ ، یتیم می ماند حتی وقتی ، خودش پدر وُ مادر شد ، خودش بالِغ شد !! اما ؛ نور داد ؛ لبخندِ دخترکَم ، چشمَم را بند زد ؛ بابا ؛ بابا گفتنِ او ، قلبَم را دلِ من ؛ شاید ؛ بعد از سالهایِ سال ، دوباره دل شد . . #قالی_بافی #آران_و_بیدگل گرامیداشت مقام #پدر ❤️ شعر و عکس #رشید_خموشی 📸📝

دل آرام دارید بَر ، چار چیز کزو خوبی و سودمندیست نیز یکی بیم و آزرم و شرمِ خدای که باشد تُو را یاور و رَهنمای دگر داد دادن ، تنِ خویش را نگه داشتن دامن خویش را سه دیگر که پیدا کنی راستی بدور اَفگنی کژی و کاستی بُوَد همزبانی ، سخن را نشان که از ، رازِ پنهان گُشاید زبان چهارم جهاندارِ هر دو جهان شناسَنده‌ ی آشکار و نهان دلت بسته داری به پیمان اوی روان را نپیچی ز فرمان اوی میاز وُ مناز وُ متاز وُ مرنج چه تازی به کین وُ چه نازی به گنج که بهر تو اینست زین تیره‌ گوی هنر جوی و رازِ جهان را مجوی چنین است کردارِ این چرخِ تیر چه با مردِ بُرنا ، چه با مردِ پیر بیا تا جهان را به بد نسپریم به کوشش همه دست نیکی بریم نباشد همی نیک و بد پایدار همان بِه که نیکی بُوَد ، یادگار . . #بهمنگان 🎊 زادروز #فردوسی_بزرگ 🕊️ حکیم سخنِ #زبان_فارسی حماسه سرایِ #ایران_دوستی پیروِ #آیین_جوانمردی وُ #راستی عکس ها #رشید_خموشی 📸 ملایر. مشهد . زورخانه ی توده آران و بیدگل و نوش‌آباد

(گفتم : رفیقی کن با من که منم خویشَت ) گفتا : که اگر خوانَد ، دشمن ، نمی رانَم گفتم که این جانَست ، زین مَهلکه ٔ اَفسون گفتا که بِرَقص در خون من مَهلکه گَردانَم گفتم که مرا مِی از ، آن باده ی پنهان دِه گفتا که منم ساقی ، خود ظاهر و پنهانَم گفتم که هِجران کرد ، انگشت نمایِ خلق گفتا به وِصال اَندیش ، من مقصدِ هجرانَم گفتم که دلها خون ، اشکَیم بر این دیده گفت من شهِ آزادان ، در دیده ی گِریانَم گفتم که نه آن شد تا ، زینَت به درَت باشم گفت بندگیِ حق کن ، من زینتِ ایشانَم گفتم طمعِ دنیا، صِید ، کفترِچاهی🕊️ کرد گفت دانه وُ صیادَم ، میدانم وُ میخوانم . . شاد باشِ اعیادِ رجب و شعبان 🎊💐 🌺عشقِ محمد بس است و آل محمد🌺 شعر و عکس : #رشید_خموشی 📝📸 شعر قطعه تضمین از ( #مولوی ) #آران_و_بیدگل ❄️☃️ محور تاریخی #فخارخانه

ما که ، از عطرِ آسمانیِ عشق ، مَدهوشیم آینه اَم پیشِ چشمانِ همچو خورشیدَت همچون خنده ی ناهیدی ، پیشِ سیاه چاله هایِ طعنه زیرِ نورِ ماهِ تقدیر ، می خوابیم طعمِ اختیارِ خوشه ی پروین را می نوشیم ما فقط ، بهره یک بوسه ی دیگر ، می کوشیم چه کسی می فهمد ، دل بریدن را این زمین گیران ؛ بندِ پیله اَند تنیدن را چه کسی باور می کنَد دیشب در اتوبانِ کهکشانِ راهِ شیری ، دور دور کردیم چه کسی باور خواهد کرد ، گر بگوییم ما خدا را ، بینِ گَرد وُ غبارِ حلقه ی زحل می جوییم من ، میانِ خاک ، با جَسدها می‌پوسَم ! تو میانِ رنگِ رگهایِ بالِ یک پروانه ، می رقصی ! خوابِ کوتاهِ عُمر وُ سفری انسانی است ما که هر دَم ازخاکسترِ سیمرغ ها می جوشیم همه ی اجرامِ جهانی ، تو سِرِ راز هایِ پیدا وُ نهانَم ، من ما میانِ مَردُم وُ مَردم نیستیم ! من که ، آدم حوّا ، هم تو دلِمان آسمانی وُ مُستاجرِ زمین ، اما بی اسارت به سیب وُ گندم ، هَم ، آغوشیم ما فقط بهره یک بوسه ی دیگر ، می کوشیم . . گرامیداشت #جشن_سپندارمذگان 💝 یا همان شبِ اسفندی در قدیمِ #آران_و_بیدگل #روز_عشق و گرامی داشتن مقام زن و مادر در #ایران_باستان شعر و عکس ها #رشید_خموشی 📸

قرارِمان پایِ گُل های مَلمَلوسی وقتی گوشه کنارِ دشت هایِ سیَلک وُ ویگُل می رویَند یادَت نروَد قرارمان با دخترانِ شهر وقتی می چیدَند گُل ها را برایِ تخم مرغ هایِ رنگیِ سفره ی هفت سینِ نوروز قرارمان ، پایِ شعر هایِ نگفته ی شاعرانِ عاشق وقتی با چشمه ی شعر ، فقط برایِ معشوق ، می جوشَند بویِ دیگ هایِ سمنو پزونِ اسفند ماه که در شهر آمد یعنی بهارِ وصال ، نزدیک است قرارمان ، پایِ دعایِ مادرانی که از عطرِ سَمنو وُ آتشِ هیزم خوشبختی را ، برای همه جوانان این خاک ، می جویَند هنوز می شود عشق را ، باران کرد هنوز می شود چَترِ خودخواهی را بَست هنوز ، چشم ها ، چیزه دیگری است در صورت ها گر چه ، بعضی ها ، گم شده ای ، در خمِ اَبرویَند یادَت نروَد ، که همه ی رنگ ها ، دین ها وُ رسم ها یادَت نروَد ، همه ی شعرها ، کتاب ها وُ قصه ها یادَت نروَد ، همه ستاره ها ، برگ ها وُ فصل ها همه وُ همه از عشق ، از آدمیت ، از قرارِ ما ، می گویَند . . شعر و عکس #رشید_خموشی 📸📝 #گل_ململوسی 🌱 #سمنو_پزی #کاشان #آران_و_بیدگل رسیدنِ #نوروز #آیین_مهرورزی 🕊️

گلبن به سرش دارد ، دارد به سرش گلبن بر سر زوشی مَعجر ، مَعجر زوشی بر سر سوسن به طرب برزد ، برزد به طرب سوسن زیور ز خط گل گل ، گل گل ز خط زیور ژاله همه شب بارد ، بارد همه شب ژاله بی مر به جهان لولو ، لولو به جهان بی مر بلبل به فغان آمد ، آمد به فغان بلبل از بَر شده بین نالَش ، نالَش شده بین از بَر رفته به سفر یارم ، یارم به سفر رفته ای در چه کنم تنها ؟ تنها چه کنم ای در؟ دلبر صنمی شیرین ، شیرین صنمی دلبر آذر به دلم برزد ، برزد به دلم آذر بستد دل ودین ازمن،از من دل ودین بستد کافرنکند چندین ، چندین نکند کافر او رخ چو قمر دارد ، دارد چو قمر او رخ عنبر ز قمر رسته ، رسته ز قمر عنبر دلبر صنمی شیرین ، شیرین صنمی دلبر آذر به دلم برزد ، برزد به دلم آذر . . گرامیداشت روز #نظامی_گنجوی 📝 #محسن_چاوشی 🎤 در آستانه ی #نوروز 🌱 🌺اصفهان و شیراز زیبا 🌺 #رشید_خموشی 📸

اینکه خاک سیهش بالین است اختر چرخ ادب پروین است گرچه جز تلخی از ایام ندید هر چه خواهی سخنش شیرین است صاحب آنهمه گفتار امروز سائل فاتحه و یاسین است دوستان به که ز وی یاد کنند دل بی‌دوست دلی غمگین است خاک در دیده بسی جان فرساست سنگ بر سینه بسی سنگین است بیند این بستر و عبرت گیرد هر که را چشم حقیقت‌بین است هر که باشی و به هر جا برسی آخرین منزل هستی این است آدمی هر چه توانگر باشد چو بدین نقطه رسد مسکین است اندر آنجا که قضا حمله کند چاره تسلیم و ادب تمکین است زادن و کشتن و پنهان کردن دهر را رسم و ره دیرین است خرم آن کس 🕊️ که در این محنت‌گاه خاطری را سبب تسکین است . . گرامیداشت #پروین_اعتصامی 📝 آرامگاه ایشان در حرم معصومه سلام الله علیه 🌺 قم و جمکران 🌺 عکاسی: #رشید_خموشی 📸

من نمی دانم ، ترقّه از کجا آمد ؟! به میانِ چهارشنبه سوری ها من نمی دانم احترام به طبیعت چه شد ؟! در میانِ سیزده بِدرِ پُر از معنا من نمی دانم دید وُ بازدید چرا سخت شد ؟! بین آجیل وُ شام وُ قیمت ها خاک ، آب ، آتش وُ باد هفت دانه کاشتن ، دیدنِ بزرگتر ها هفت سین وُ هفت شینِ باستانی ماهیِ قرمز مگر بوده ، در آن ها !! می شود ، هنوز نوروز کَرد روزگاران را گر به هم نزدیک تر شَوَد ، دلها آرمانی است وُ شعاری است ، اما مِهر راهِ نجاتی است برایِ انسان ها با شکوفه های نارنج ، سبز می شود ، بهار باغبانِ پیر وُ خسته ی تنها می شود دلِ شکسته ای را ، به دست آوَرد لحظه را دریافت ، بینِ گذشته وُ فردا هیچکس بهتر از خودَش به محضرِخود نیست خوش به حالِ سربلندانِ محضرِ خدا روزِ نوروز ، نمی رسد ، مگر به نو ، دیدن دل بریدن از قضاوت وُ تعصب ها مادرِ مهربانِ وطن ، همه را دوست می دارد کُرد وُ لُر وُ بلوچ وُ ترک وُ فارس ، عرب ها ما اگر ، وارثانِ کتیبه ی کوروش هستیم در پِیِ صلح وُ فرهنگ باشیم وُ صداقت ها میشود شعرِ نوروز گفت وُ یادِ حافظ نکرد : ( ثبت است ، بر جَریده ی عالم ، دوامِ ما ) . . گرامیداشت #چهارشنبه_سوری 🔥 #دروازه_کویر_مرکزی_ایران مرنجاب #آران_و_بیدگل 🌱 نوروز باستانی 🕊️ شعر و عکس #رشید_خموشی 📸📝

در دلِ سنگ ترین جایِ زمین ، نبضِ یک رویِش باش معجزه ، رویایی است که در داستان هاست تو خودت ، معجزه را پیدا کن در آیینه اَت همتی دار وُ هر ثانیه بر خویش ، پِیِ آموزش باش هیچکس ، هیچ جا نیست !! هیچ جا ، چیزی نیست !! همه چیز وُ همه کَس ، یا مُراد است یا مُرید زیرِ خورشیدِ آگاهی ، در مزرعه ی خدمت به خلق ، در کوشش باش وَ تعادل ، میخواهد اکنونِ هیجان وَ تعارف نیست ، در چرخِ بی رحمِ زمان دور از دریایِ شورِ افراط دور از بیابانِ خشکِ تفریط در رودِ زلالِ مِهر وُ خَرد وُ #انسان_بودن 🕊️در جوشش باش . . . #نوروزتان_پیروز 💐 #هرروزتان_نوروز 💐 شعر و عکس #رشید_خموشی 📸📝 #آران_و_بیدگل #آیین_مهرورزی #ایران_باستانی

#نوروزتان_پیروز 💐 #هرروزتان_نوروز 💐 در دلِ سنگ ترین جایِ زمین ، نبضِ یک رویِش باش معجزه ، رویایی است که در داستان هاست تو خودت ، معجزه را پیدا کن در آیینه اَت همتی دار وُ هر ثانیه بر خویش ، پِیِ آموزش باش هیچکس ، هیچ جا نیست !! هیچ جا ، چیزی نیست !! همه چیز وُ همه کَس ، یا مُراد است یا مُرید زیرِ خورشیدِ آگاهی ، در مزرعه ی خدمت به خلق ، در کوشش باش وَ تعادل ، میخواهد اکنونِ هیجان وَ تعارف نیست ، در چرخِ بی رحمِ زمان دور از دریایِ شورِ افراط دور از بیابانِ خشکِ تفریط در رودِ زلالِ مِهر وُ خَرد وُ #انسان_بودن 🕊️در جوشش باش . . . شعر و عکس #رشید_خموشی 📸📝 #همایون_شجریان 🎤 #آران_و_بیدگل ❄️🌱 #آیین_مهرورزی 👥 #ایران_باستانی 🕊️

پسرم ! يک بهار ، يک تابستان ، يک پاييز و يک زمستان را ديدي ! از اين پس همه چيزِ جهان تکراری است به جز مهرباني ! . . #سیزده_بدر یعنی احترام به #طبیعت 🌱 #نوروز یعنی #آیین_مهرورزی و #راستگویی 🕊️ #بهار یعنی #نو_شدن و #تغییر 🌸 وَ #ایران یعنی #عشق 💚🤍❤️ شعر : #نیمایوشیج 📝 عکس : #رشید_خموشی 📸

با آنکه حال وُ هوایِ حریمت امروزی شد اما ؛ هنوزِ هنوز ، مَلجاءِ شریفَت ؛  عشق  است با چشمِ دیده ؛ کربلا هم سنگ وُ طلاست با چشمِ دل ، راهِ حق وُ حقیقَت ؛ عشق است تو بابُ المرادی وُ عباسِ .ع. شهرِ ما هستی از آن قدیم ؛ آشِ نذری اَت ؛ عشق است گاهی دلم گرفت ؛ رقصِ پرچمت کافیست دو رَکعَت نماز ؛ پیشِ ضریحَت ؛ عشق است آلِ رسول همه آزاده بوده اند وُ مظلوم زین رو برایِ ایران ، جدِ  شهیدَت ؛ عشق است گویند پیروزیِ نورَست ؛ رازِ گنبد وُ خورشید جنگ با ظُلم وُ ظلمت ، گنبدِ خورشیدَت ؛ عشق است آری ؛ کَز چُنان پدری ؛ این پسر ؛ می آید هادی در قفسِ شیر ؛ قاسمی وُ دلِ شیرَت عشق است تک دانه یاقوتی در کویرِ آران بیدگل ماییم در رِکابِ شما وُ نقشِ نگینَت ؛ عشق است گم گَشته ایم ما ، در شَعائرِ دین وُ ظاهرِ تاریخ اما راستی وُ حق طلبی ؛ شُعورِ دینَت ، عشق است شعرم به نامِ شاهِ کربلا ؛ زینت می بخشم تا صبحِ قیامت ؛ این شاه وُ این زینَت عشق است با یادِ شارِعُ العباس ؛ کفترِ چاهی دلش شکست اشکی چکید وُ گفت:حسین ؛ چایِ اربعینَت عشق است شعر و عکس #رشید_خموشی 📝📸 میلاد امام هادی نقی علیه السلام و جشن ولایت مولا علی علیه السلام مبارک باد 💐💐 #آران_بیدگل حرم #امامزاده_قاسم باب المراد علیه السلام