🌺وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ ﴿٦﴾
یقیناً تو قرآن را از نزد حکیمی دانا فرا می گیری
💟 #سوره_نمل آیه ۶
لینک کانال عطر قرآنی 👇
https://eitaa.com/akhbarejahanbaghoran
🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺
4_516474296994892493.mp3
1.58M
💎#تفسیر صوتی
محسن قرائتی
💟 #سوره_نمل آیه ۶
لینک کانال عطر قرآنی 👇
https://eitaa.com/akhbarejahanbaghoran
🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بلاگر کره جنوبی که مدتی است مسلمان شده و حالا در حال حفظ کردن سوره های کوچک قرآن است .
#jaehan9192
لینک کانال عطر قرآنی 👇
https://eitaa.com/akhbarejahanbaghoran
🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺
عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا ﴿٢٦﴾ إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا ﴿٢٧﴾ لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَىٰ كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا ﴿٢٨﴾
[او] دانای غیب است و هیچکس را بر غیب خود آگاه نمیکند؛ مگر پیامبرانی را که [برای آگاه شدن از غیب] برگزیدهاست، پس نگهبانانی [برای محافظت از آنان] از پیشرو و پشتسرشان میگمارد تا مشخصکند که پیامهای پروردگارشان را [بهطورکامل به مردم] رساندهاند و او به آنچه نزد آنان است احاطه دارد و همهچیز را احصاء کردهاست.
(سوره جن آیات ۲۶_۲۸)
لینک کانال عطر قرآنی 👇
https://eitaa.com/akhbarejahanbaghoran
🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺
Hadith-Kisa-Samavati.mp3
14.19M
جهت شفای عاجل همه بیمارانی که میشناسید و یا نمیشناسید
و نیز بیماران سفارش شده
جوان تازه داماد که در کماهست💔
جوان دیگری که سفارش شده💛
شفای مادر دوشهید🩵
لطفا کمتر از ۱۵ دقیقه ، حدیث شریف کساء را زمزمه بفرمایید.🙏
#حدیث_کساء
بانوای آقای سماواتی
لینک کانال عطر قرآنی 👇
https://eitaa.com/akhbarejahanbaghoran
🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺
1287_108565_173.mp3
2.3M
به نیت بارش باران
رفع گرفتاری ها
قضاء حوائج
عافیت و سلامت
رفع ظلم
دفع شر و آفات فردی و اجتماعی
تعجیل در فرج امام عصر عج الله تعالی فرجه
دعای هفتم#صحیفه_سجادیه 🌾
را زمزمه میکنیم !
یامن تحل به عقدالمکاره 🤲
با نوای حاج محمود کریمی
لینک کانال عطر قرآنی 👇
https://eitaa.com/akhbarejahanbaghoran
🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺
#حکایت
براى امير المومنين (ع) نامه اى از معاويه رسيد، حضرت مهر نامه را شكست و قرائت كرد : " از طرف امير المومنين و خليفة المسلمين ، معاويه بن ابى سفيان براى على!
اى على ! در جنگ جمل هر چه خواستى با ام المومنين عايشه و اصحاب رسول خدا طلحه و زبير كردى، اكنون مهياى جنگ باش!
حضرت جواب نامه را اينگونه نوشت :
از طرف عبدالله، تو به رياست مى نازى و من به بندگى خداوند، من آماده جنگ هستم.
به همان نشان كه " انا قاتل جدك و عمك و خالك : من همان قاتل پدربزرگ و عمو و دايى تو هستم "
سپس نامه را مهر و امضاء فرمود و از شاگردانش كه در محضرش بودند ، پرسيد : كيست كه اين نامه را به شام ببرد ؟ كسى جواب نداد.
دوباره حضرت سوالش را تكرار فرمود و اين بار طرماح از ميان جمعيت برخاست و عرض كرد : على جان ! من حاضرم
حضرت ضمن اينكه او را از متن تند نامه آگاه كرد ، فرمود : طرماح !
به شام كه رفتى مواظب آبروى على باش...
طرماح گفت : سمعاً و طاعةً ... آنگاه نامه را گرفت و بسوى شام حركت كرد
معاويه در باغ قصرش بود كه عمر و عاص خبر رسيدن يكى از شاگردان على را به او رساند.
معاويه فورا دستور داد كه بساطى رنگين پهن كنند تا شكوه آن طرماح را تحت تاثير قرار بدهد و او را به لكنت بيندازد .
طرماح وقتى وارد شد و آن فرشهاى رنگين و بساط مفصل را ديد ، بى اعتناء با همان كفشهاى خاك آلوده اش قدمها را بر فرشها گذاشت!
سپس خود را به معاويه رساند و همانطور كه او بر مسندش لميده بود ، طرماح نيز لم داد و پاهايش را دراز كرد!
اطرافيان معاويه به طرماح اعتراض كردند كه پاهايت را جمع كن!
اما او گفت : تا آن مردك ( معاويه ) پاهايش را جمع نكند ، من هم پاهايم را جمع نخواهم كرد!
عمر و عاص به معاويه در گوشى گفت : اين مردى بيابانيست و كافيست كه تو سر كيسه ات را كمى شل كنى تا او رام بشود و لحنش را هم عوض كند.
معاويه ضمن اينكه دستور داد تا سى هزار درهم پيش طرماح بگذارند ، از او پرسيد : از نزد كه به خدمت كه آمده اى ؟
طرماح گفت : از طرف خليفه برحق ، اسدالله ، عين الله ، اذن الله ، وجه الله ، امير المومنين على بن ابيطالب نامه اى دارم براى امير زنازاده فاسق فاجر ظالم خائن ، معاوية بن ابى سفيان!
معاويه ناراحت از اينكه سى هزار درهم نيز نتوانسته است كه اين شاگرد على (ع) را ساكت كند ، گفت : نامه را بده ببينم! طرماح گفت : روى پاهايت مى ايستى ، دو دستت را دراز ميكنى تا من نامه على (ع) را ببوسم و به تو بدهم.
معاويه گفت : نامه را به عمرو عاص بده
طرماح گفت : اميرى كه ظالم است ، وزيرش هم خائن است و من نامه را به خائنى چون او نميدهم.
معاويه گفت : نامه را به يزيد بده
طرماح گفت : ما دل خوشى از شيطان نداريم چه رسد به بچه اش!
بالاخره معاويه طبق خواسته طرماح عمل کرد و نامه را گرفت و خواند.
بعد هم با ناراحتى تمام كاتبانش را احضار كرد تا جواب نامه را اينگونه بنويسد :
على ! عده لشكريان من به عدد ستارگان آسمان است، مهياى نبرد باش "
طرماح برخاست و گفت : من خودم جواب نامه ات را مى دهم ، على (ع) خود به تنهايى خورشيديست كه ستارگان تو در برابرش نورى نخواهند داشت.
سپس خواست برود كه معاويه گفت " طرماح ! سى هزار درهمت را بردار و سپس برو "
اما طرماح بى اعتناء به حرف معاويه و بدون خداحافظى راه كوفه را در پيش گرفت.
معاويه رو به عمرو عاص كرد و گفت : حاضرم تمام ثروتم را بدهم تا يكى از شما به اندازه يكساعتى كه اين مرد از على طرفدارى كرد ، از من طرفدارى كند!
عمرو عاص گفت : بخدا اگر على به شام بيايد ، من كه عمرو عاصم نمازم را پشت سر او ميخوانم اما غذايم را سر سفره تو ميخورم!!
فقط #حیدر_امیرالمومنین_است
📚بحارالأنوار، ج 68، ص 151؛ ج 71
لینک کانال عطر قرآنی 👇
https://eitaa.com/akhbarejahanbaghoran
🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺