#مکاشفه_و_دیدن_عذاب_برزخی
من در نجف اشرف که بودم یک روزی با یک شخص دیگری که سنش کم و اوایل بلوغش بود میل کردم به زیارت قبور وادی السلام بروم.همینکه از دروازه پا بیرون گذاشتم یک صدایی به گوشم آمد، مثل صدای شتری که پشت او زخم باشد و به پشتش داغ بگذارند. عربها رسمشان این است که آهن سرخ کرده با آتش را روی زخم شتر می گذارند آن زخم را میسوزانند و به این وسیله آن را مداوا می کنند.
وقتی روی زخم شتر آهن سرخ کرده را می گذارند نعره ای می زند . یک همچو صدایی که در آن وقت از شتر بروز می کند به گوش من رسید. من به طفل همراهم گفتم صدایی به گوش من می آید به گوش شما هم می آید ؟ گفت: نه ! ما هر چه نزدیکتر می شدیم صدا بلندتر می شد تا رسیدیم به قبرستان. به قبرستان که رسیدیم دیدیم سر یک قبری جماعتی حلقه زده اند و این صدا از وسط آنهاست ! به او گفتم صدا نمی شنوی؟ گفت : نه ! معلوم شد آنها یک جنازه ای آوردند و این صدا ی که از آن جنازه است. این مکاشفه بوده»
منبع:دیدار با ابرار ،ایت الله اراکی،ص۱۲۴،۱۲۵
لینک کانال عطر قرآنی👇
https://eitaa.com/akhbarejahanbaghoran
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺