🔷#روایت
از کوفه آمده بود مدینه ، تمام تنش درد میکرد.
میخواست برود دیدن امامش ، اما تاب راه رفتن نداشت. خدمتکار امام از راه رسید.
در دستش شربتی عطرآگین بود ؛ گفت:
«مولا فرموده : این را بنوش و پیش من بیا». شربت را که نوشید اثری از درد و بیماری نماند.
راه افتاد ، به خانهی امام که رسید گریه امانش نمیداد!
امام باقر علیه السلام پرسید:
«محمد بن مسلم! چرا گریه میکنی؟!»
گفت:«... گریهام از دوری شماست؛ راهم دور است؛ نمیتوانم زیاد پیش شما بمانم و شما را سیر ببینم.»
امام فرموند:« ...همین که دوست داری نزدیک ما باشی؛ همین که دوست داری ما را ببینی و نمیتوانی؛ بدان که خدا از حال دلت خبر دارد پاداش این حسرت با خود اوست.❤️🩹
#ولادت_امام_محمد_باقر علیهالسلام
#مولای_مهربان #امام_پنجم
#اخبار_کرج #دلتنگ_حرم
اخبار کرج را دنبال کنید 📌
@akhbarekaraji