🌹 خاطرهای درباره شهید قلــی اکبری :
🌹 صبح عملیات پیروزمند بدر بود و ما در منطقة غرب جزیره مجنون و شرق رودخانه دجله مستقر بودیم. با روشن شدن هوا، همانطور که پیشبینی میشد، تحرکات دشمن برای انجام پاتک بر روی مواضع تسخیر شده شروع شد. تانکهای دشمن آرام آرام خودشان را به خاکریز جلویی ما رسانده بودند و مرتباً آتش میکردند. به سمت محل استقرار گردان رفتم. جعفر محتشم ـ فرمانده گردان انصار ـ ایستاده بود. درگیری شدید شده و ما با اندک گلولههایمان به جنگ نابرابر با تانکهای دشمن رفته بودیم. در همان حال که با محتشم صحبت میکردم، دیدم قلی اکبری (عکس شماره ۳۲) با یک موتور تریل به سمت ما میآید. او که مجروح بود، نتوانسته بود در عقبه طاقت بیاورد و آمده بود تا از وضعیت منطقه و موقعیت گردان مطلع شود. لبخند ملیحی بر چهره داشت و هر لحظه نزدیک و نزدیکتر میشد. همینطور که ما را نگاه میکرد و لبخند بر لبش جاری بود، باران گلوله دوشکای دشمن بر سرش باریدن گرفت. ناگاه نقش بر زمین شد.
🌹 تانکها مرتباً با تیربارهای خود به طرفش شلیک میکردند. چند نفر به سمت او رفتند تا بدن مجروحش را به پناهگاهی برسانند؛ ولی نشد. قلی هنوز زنده و من نگاهم به او بود که ناگهان گلوله سرخی به سرش اصابت کرد، زمین خورد و کمانه کرد. او دیگر حرکتی نکرد. صحنه بسیار تکاندهندهای بود. همه متأثر شده بودند.
🌹 فشار دشمن بسیار شکننده بود. مجروحین و شهدای زیادی داده بودیم؛ ولی بچههای باقیمانده هنوز مقاومت میکردند. میبایست یک گام به عقب میرفتیم تا یگان ضد زره لشکر از راه برسد و راه را بر تانکهای دشمن سدّ کند. مسیر حرکت به سمت عقب، از کنار خاکریزهایی مقطعی بود که دشمن فاصله خالی بین آنها را به شدت زیر آتش داشت. هیچکس نمیتوانست در آن موقعیت خطرناک و با آن همه خستگی دیشب و امروز، جنازه شهید یا بدن مجروحی را با خود حمل کند. با شهید قلی اکبری و دیگر شهدا خداحافظی کردیم؛ هر چند امید داشتیم در روزهای آینده دوباره به همان منطقه دست یابیم و دِین خود به شهدای عزیزی که در آن جا آرمیده بودند، ادا کنیم.
منبع: ” ما آن جا بودیم… “کتاب خاطرات رزمندگان گردان انصارالرسول لشکر 27 محمدرسول الله صلوات الله علیه .ذکر این خاطره از : حسین صمدپور-روابط عمومی گردان انصارالرسول صلوات الله
#شهیدقلی_اکبری
🔰 به کانال اخبار #لفور بپيونديد 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید