✳️ ضربالمثل های محلی مازندرانی:
۴۰) سرسر خنّه بن گِنِه گرد آشیه.
▪ معنی: رویش را می خورد اما می گوید زیرش را گرد و غبار دارد.
▪ موارد استعمال: پوز دادن
۴۱) سر ویشتره سخن ویشتره
▪ معنی: سخن که بیشتر است حرف ها و سخن هم بیشتر است.
▪ موارد استعمال: تعداد افراد خانواده که بیشتر باشد خرج و مشکلاتش نیز بیشتر است.
۴۲) سیر بچیّه ، ونه رَجْ دچیّه.
▪ معنی: سیر چیده شده و جای پای هم مشخص است.
▪ موارد استعمال: کاری انجام شده و اثرات آن نیز باقی است، در نتیجه نمی توان منکر شد.
۴۳) سیر هاده سرکه هاده ، من خوامبه سیر سرکه هاکنم.
▪ معنی : سیر بده ، سرکه بده ، می خواهم سیر سرکه درست کنم.
▪ موارد استعمال: همه کارها را دیگران بکنند ولی به اسم او تمام شود.
۴۴) شال چشته خوانی بیری خربزه مارین از بن بکش
▪ معنی: می خواهی از دست روباه راحت شوی بوته خربزه را از بیخ بکن.
▪ موارد استعمال: یک دفعه زیرش را بزن، جوابش کن تا از شرّش خلاص شوی.
۴۵) شام بخرده په روز دهیه؟
▪ معنی: آیا بعد از خوردن شام هوا روشن است.
▪ موارد استعمال: کار از کار گذشت، درنگ جایز نیست.
۴۶) شتر با بار بورده وه بار بن کشی چرخ دره.
▪ معنی: شتر با بارش از دست رفت اما صاحبش دنبال باربندش می چرخد.
باربندکشی ، طناب نخی گشادی بود که بعد از گذاشتن باربر روی شتر با آن نخ بار با به شکم شتر می بستند.
▪ موارد استعمال: همه سرمایه های بزرگش را از دست داده ، دنبال چیز ناقابل می گردد. اصل سرمایه را از دست دادن و دنبال فرع گشتن.
۴۷) شتر کجه خواره ، ونه لوشه نفیره؟
▪ معنی: شتر کجایش قشنگه که لب و لوچه اش آویزان است؟
▪ موارد استعمال: کدام کارش درست بود که این کارش درست باشد؟
۴۸) شلوار کینگمون هیچی دنیه ، بند قایم وندنه .
▪ معنی: خشتک شلوارش هیچی نمانده ]پاره شد و از بین رفت[ ولی بند شلوارش را محکم میبندد.
▪ موارد استعمال: واجبات را انجام نمی دهد اما دنبال مستحبات می رود.
۴۹) عسل عسل بیتنه داهون شیرین ننه.
▪ معنی: با گفتن عسل عسل ، دهان شیرین نمی شود.
▪ موارد استعمال: گفتار بی کردار ، هر چه بگی اما انجام ندهی ، فایده ای ندارد.
۵۰) آدم بمردن سو نکنده ، گت سره کَل بیتن.
▪ معنی: آدم فقیر مردنش را حتی کسی نمی فهمد و شخص سرمایه دار دنبال زشت ]زنا[ رود نیز معلوم نمی شود.
▪ موارد استعمال: کم ارزش بودن فقرا و پر ارزش بودن ثروتمندان .
۵۱) کار دل دست کندنه چش بدیّه حظ کندنه
▪ معنی: کار دل را باید دست انجام دهد تا چشم با دیدن آن لذت ببرد.
▪ موارد استعمال: به دیگران دستور کاری را ندادن و خود، آن کار را انجام دادن و از آن لذت بردن.
۵۲) کارّه ورزا کنده ، منگو له بوردی کمل خنّه .
▪ معنی: کار را گاو نر انجام می دهد، اما گاو ماده در حال خوابیدن یونجه می خورد.
▪ موارد استعمال: خود را بی خودی خسته نشان دادن .
۵۳) کردن خر هسّه ، خوردن یابو.
▪ معنی: کار کردن بوسیله خر انجام می گیرد، اما بهتر خوردن برای یابو است.
▪ موارد استعمال: کار را یکی دیگر انجام می دهد اما سود دیگری می برد.
۵۴) کرّه خر اگر لباس اطلس دپوشی ونه بهاء خر وره بروشی
▪ معنی: اگر بر تن کرّهی خر لباس اطلس بپوشانی، باید عاقبت آن را به ارزش خر بفروشی.
▪ موارد استعمال: هر چه ظاهرش را تزیین یکنی ، هیچ فایده ای ندارد.
۵۵) کل کور خوه گنه حسن بلور
▪ معنی : کچل به کور می گوید و حسن به بلور.
▪ موارد استعمال: دستور و فرمان دادن به دیگری .
۵۶) کل و کور و مفتلا ، همه خانهی عبدالله
▪ معنی: کچل و کور و مبتلا ، همه در خانهی عبدالله جمع شدند.
▪ موارد استعمال: هر چه بدبختی است سراغ خانهی شخص کم شانس و بدخت را می گیرد.
۵۷) کِلِی که طلا دنیّه ، مارکرک سالار
▪ معنی: در لانهی مرغی که خروس نباشد ، مرغ کدخدا می باشد.
▪ موارد استعمال: وقتی رئیس نیست فرد زیر دستش ادعای رئیسی می کند.
۵۸) کم طالع بورده مارون ، هم برف بیته هم بارون.
▪ معنی: کم شانس رفت خانهی مادرش، هم برف و هم باران شروع به باریدن کرد.
▪ موارد استعمال: شخص کم شانس هر کجا که برود بدبختی اش به دنبالش می آید.
۵۹) گَر بَیتِه بِز بالا سرچشمه او خِنّه
▪ معنی: بزی که بیمار گر گرفته، آبش را از چشمهی بالایی می خورد.
▪ موارد استعمال: وقتی کسی زیاد فیس و افاده بکند و لی هیچی سرش نشود.
۶۰) گو نِزا چنگوم کارنه
▪ معنی: گاو هنوز نزائید، اما میخ نگهداری گوساله اش را می کارد.
▪ موارد استعمال: هنوز هیچی نشده به خودش وعده و وعید زیاد می دهد.
#ضربالمثلهای_محلی_مازندرانی
⭐️ به کانال #اخبارلفور بپیوندید 👇👇👇
@akhbarelafoor
📱 رسانه باشید کانال ما رو به دوستانتون معرفی کنید
👆👆👆👆👆👆👆
✳️ ضربالمثلهای محلی مازندرانی:
اگه ته چکل آغوزی، من ول سر چاقومه
اگه تو گردویی سخت هستی، من چاقویی نوک تیزم.
*
اگر اینکار بیّه، من تسّه، زنّه ورگ، ایارمه
اگر این کار انجام شد برای تو گرگ زنده میآورم.
این مثل در امور محال و غیرممکن گفته میشود.
**
اما درمی اسب ره نال کمی خر چه دس ره راس کننه
ما داریم اسب را نعل میکنیم، خر دستش را بلند کرده!
معادل: بر خرمگس معرکه لعنت
***
اِما بامشی خامی که گَل بخره
ما گربهای میخواهیم که موش بگیرد (یعنی نیازمند نیرویی مؤثر و کارآمد هستیم.)
***
امساله میچکا خانه پارساله میچکا ره جیک جیک یاد بَده
بچه گنجشک امساله میخواهد به گنجشک بزرگتر از خودش آواز خواندن یاد بدهد
***
امه پیت کلا لو ناشته؟
کلاه کهنه ما لب نداشت.
معادل: باس ما خار داشت؟
***
اَمه خاشک کِله هم او سر کانده.
جوی خشکیدهٔ ما هم روزی میجوشد.
روزی هم دنیا به کام ما خواهد شد.
*
انده مر بخرده تا افعی بیّه
آنقدر مار خورد تا افعی شد
شخصی که به واسطه انجام کار خلاف زیاد به صورت یک خلاف کار حرفهای درآمده باشد
**
او به امام ندنه، تش به یزید
آب به امام نمدهد و نیز آتش به یزید هم نمیدهد
کنایه از خسیسی
***
او که از سر بگذره، چه ات وَجه چه صد وجه.
آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب.
***
او جا وَل وِل داینه / پیرجایی شه خِل داینه
معادل: کبوتر با کبوتر، باز با باز / کند همجنس با همجنس پرواز
**
اون گادر ته ره حالی بوو، پلا لَوه خالی بوو
کنایه از دست دادن فرصت است.
**
اینجه تا آمل بسوجه / مه دسته کمل نسوجه
خدا کنه از اینجا تا آمل آتیش بگیره ولی یک دسته کاه من نسوزه (خودخواهی)
#ضربالمثلهای_محلی_مازندرانی
⭐️ به کانال #اخبارلفور بپیوندید 👇👇👇
@akhbarelafoor
📱 رسانه باشید کانال ما رو به دوستانتون معرفی کنید
👆👆👆👆👆👆👆
✳️ ضربالمثل های محلی مازندرانی:
بیمار که شفائه / حکیم در راهه
تقریباً فارسی است.
**
بینج په ورمز ئو خرنه
**
بینج خوشه که ول بوو بینج کر پشت راس بونه
خوشهٔ برنج که دولّا شود، پشت کشاورز بلند میشود. (دارای ایهام)
****
[فلانی] بی دسسه دازه
استعداد دارد و امکانات نه.
****
بی اوسار او بخرده، بی توره جو
بدون طناب از چاه آب خورد و بدون داس جو درو کرد.
**
بئوتنه بسمالله، کاسه دکته
گفتند بسمالله، کاسه افتاد.
کاری را شروع نکرده، خراب کردند.
***
بئوته بله دکته تله
بله را که گفت، به دام افتاد. (اشاره به مراسم ازدواج)
***
بدون ترجمه ها :
باغبون وره چپون تره
****
باکله پج نمک سو دارنه
*
بامشی واری چله زننه
****
بهانه وچه، ما ر زننه کچه
*
بهار اسب کره و پییز کرکوفا همه دل ره ونه
*
بچا پلا ره وا کننه
***
بخارد ماه، نخارد کاه
***
بخرد تک دارنه
**
بار ره کشی دارنه زن ره شی
*
بیه دس چو نیه کتلوم
**
بیه حلوا نیه فرنی
*
بیوه زن شی کر بیه شه وچه کری ره دمال دینگو
*
بیگار بوش بیکار نوش
****
بی رسن ازال شونه
****
بور بور دله ونه بیار بیار هم دوو
****
بن دره لنگ و النگ سر دره شیر و پلنگ
*
بن درمه کل کنده
**
بلند پالتو و خالی بامبلو
***
بمرده گو شیردار بونه خشک کیله اودار بونه
**
بلبل وچه خرپنو امل انه
**
اون زمون که ته خر خانه بزه مه خر کره زنه
**
بگردسه کینگ خور دارنه هنیشته کینگ هنر دارنه
*
بشتی بجر لوه بیه
*
بشنوسه اسازن سوسه خرده ندونسه سوسه خرده یا جوسه خرده
#ضربالمثلهای_محلی_مازندرانی
⭐️ به کانال #اخبارلفور بپیوندید 👇👇👇
@akhbarelafoor
📱 رسانه باشید کانال ما رو به دوستانتون معرفی کنید
👆👆👆👆👆👆👆
✳️ ضربالمثلهای محلی مازندرانی:
پِتک پِتک زنّه راه شونه
با ناز و کرشمه راه میرود
*
پر کنگِ شلوار خشتک ندارنه وچه باد کنّه
شلوار پدرش کهنه و پاره است بچهاش تکبر میکند!
فرزندی که پدرش فقیر باشد، ولی با این حال افاده داشته باشد
*
پز عالی، جیف خالی
افاده زیاد با جیب خالی
کسی که آه در بساط نداشته باشد ولی اهل تکبر و افاده باشد
**
پسته بیمغز دهون واز هکنه رسوا بونه
هنگامی که پسته دهان بسته بدون مغز را باز کنی رسوا میشود
کسی که نسنجیده سخنی بگوید و خود را رسوا نماید
**
پشیل کدخدا بئیه
پشیل (آبدزدک شالیزار) کدخدا شد
فرد بیتجربه و بیلیاقتی به پست مهمی رسید
**
پلا احمدِشه فاتح ممدِ
پلوی احمد را میخوری و برای محمد فاتحه میخوانی!
از کسی که به تو نیکی کرد تشکر نمیکنی ولی از دیگری تشکر میکنی
**
پلنگِ لاش سر ارمجی تن نشونه
جوجهتیغی بر سر لاشهٔ پلنگ نمیرود.
*
پلنگ و بامشی دایی و خِرزانه
پلنگ و گربه، دایی و خواهر زادهاند.
این مثل را در مورد افرادی که از یک قماشند به کار میبرند.
معادل: سگ زرد برادر شغال
*
پیش دکتی پشت سر ره هم هارش
جلو که افتادی به پشت سرت نیز نگاهی بنداز
اگر به مال و مقامی رسیدی به افراد زیر دست خود نیز گوشه چشمی داشته باش
*
پیر گوی اشکمه
کنایه از کسی که همه چیز را میداند و با تجربه است.
*
پیری عقل ونه؛ جوونی قِد
در پیری عقل بایست و در جوانی قدرت و غرور
*
پیر امسن بغداد دره
تربیت کننده پیر در بغداد است(پیر تربیت شدنی نیست)
#ضربالمثلهای_محلی_مازندرانی
⭐️ به کانال #اخبارلفور بپیوندید 👇👇👇
@akhbarelafoor
📱 رسانه باشید کانال ما رو به دوستانتون معرفی کنید
👆👆👆👆👆👆👆
✳️ ضرب المثل های محلی مازندرانی :
تِه تش مِرِه گرم نکرده، تِه دی مره کور هاکرده.
معنا :
آتش تو ما را گرم نکرد که هیچ ! دودش چشم ما را کور کرد.
مفهوم کنایی :
کسی که بخواهد کمکی بکند اما ضرر زیادی برساند.
***
اگه تِه بینج کَری، مِه دایی کلا تِه کیله.
معنا :
اگر تو برنجکاری، کلاه دایی ام پیمانه تو.
مفهوم کنایی :
تو اهل کار نیستی، بهانه می آوری.
معادل فارسی :
اگر یار اهل است کار سهل است.
***
🐐 گَرِندِ بِز سرچشمه او خِرنه.
معنا :
بُزی که گَر دارد از سرچشمه آب می خورد.
مفهوم کنایی :
از کسے است که لیاقتش اندڪ ست و خواسته اش بالا.
مصداق این ضرب المثل پاے خویش را بیش از گلیم خود دراز نمودن.
گَر = نوعی بیماری پوستی
*
پَئیز کَر کوفا و زِمستون مَنگو دوشا همه ره ونه.
معنا :
برنج آماده شهریور و گاو شیریِ زمستان دلخواه همه است.
مفهوم کنایی :
خیلی ها دنبال چیزی هستند که آماده است و تلاش نمی کنند.
**
اَنّه مَر بَخِرده تا اَفی بَیّه.
معنا :
آنقدر مار خورد تا افعی شد.
مفهوم کنایی :
شخصی که به واسطه انجام کار خلاف زیاد به صورت یک خلاف کار حرفه ای در آمده باشد.
**
آخر ماسّه بشنّیه.
معنا :
آخر ماست را ریخت.
مفهوم کنایی :
سر آخر نتوانست کارش را تمام کند.
***
پیش دکتی پشت سر ره هم هارش.
معنا :
جلو که افتادی به پشت سرت نیز نگاهی بنداز.
مفهوم کنایی :
اگر به مال و مقامی رسیدی به افراد زیر دست خود نیز گوشه چشمی داشته باشد.
**
بینج پشتی وَرمِز او خِرنه.
وَرمز = نوعی علف است که در شالیزاری کنار شالی و برنج از آب استفاده می کند و رشد می کند.
مفهوم کنایی :
کسی که با پشتیبانی و حمایت و چسباندن خود به دیگری شهرتی بهم بزند یا از این طریق امرار معاش کند.
***
پلنگ و بامشی دایی و خِرزانه.
معنا :
پلنگ و گربه دایی و خواهرزاده هستن.
مفهوم کنایی :
این مثل را در مورد افرادی که از یک قماشند، بکار می رود.
***
سرکه تا رنگ او ره نَوینه، تنده.
معنا :
سرکه تا رنگ آب را نبیند، تند است.
مفهوم کنایی :
این مثل در مورد افرادی به کارمی رود که در برابر ضعیفان ابراز وجود می کند، اما در برابر قوی تر از خود حرفی ندارد
***
ناشی آدم ویشه بُورده، وَلِ دار ره تو گِرنه.
معنا :
آدم بی تجربه به جنگل برود همه درختانِ کج هم تب می کنند.
مفهوم کنایی :
از بی تجربگی است.
مثلِ : نادان می زند به کاهدان.
***
شال ره بائوتنه تِه شاهد کییه؟
بائوته : مهِ دِم.
معنا :
به شغال گفتند: شاهدت کیست؟
گفت: دُمم.
مفهوم کنایی :
از دروغگویی و حقّه بازیست.
***
گَت گَتِ دنگه شِه نرمِ چپا وِسّه زَنده.
معنا :
دنگ را محکم تر می زند تا برنج ریز بیشتری گیرش بیاید.
مفهوم کنایی :
در فکر سود خود بودن
***
آروس خَلِه خار بِیِّه، آفلِه هم بَزو.
معنا :
عروس خیلی قشنگ بود، بیماری آبله هم گرفت.
معادل فارسی :
قوز بالا قوز
مفهوم کنایی :
به آدم بد شانس و بد اقبال اشاره دارد.
***
حرف دِل رِه خِش کِنّه، شِی خنه ره خِراب.
معنا :
حرف دل را خوش می کند و خانه شوهر را خراب می کند.
مفهوم کنایی :
پُر حرفی، جز وقت گرانبها را از بین ببرد هیچ فایده دیگه ای نداره.
#ضربالمثلهای_محلی_مازندرانی
⭐️ به کانال #اخبارلفور بپیوندید 👇👇👇
@akhbarelafoor
📱 رسانه باشید کانال #اخبارلفور رو به دوستانتون معرفی کنید
👆👆👆👆👆👆👆
✳️ ضرب المثل های محلی مازندرانی :
😄 بیرون اِزبِنا، دله گزنا
معنا :
ظاهرش مثل گشنیز (نرم)، باطنش مثل گزنه (زهرآلود)
مفهوم کنایی :
در مورد آدم خوش ظاهر و بد باطن
🌺🌺🌺🌺🌺
😄 حَسِن سِوا، رَسِن سِوا
معنا :
حسن جدا، ریسمان جدا
مفهوم کنایی :
حساب هر کسی جداست.
🌺🌺🌺🌺🌺
😄 تَش سَرِ تَش بِشتِه.
معنا :
روی آتيش، آتيش گذاشت.
مفهوم کنایی :
هنگامی كه دو خبر بد را پشت سر هم به يك نفر بدهند.
🌺🌺🌺🌺🌺
😁 اگه این چِش اُون چِشِ رِ بِدرد بَخرِد بُو، میوُنه فِنی دَنِی بِیه.
معنا :
اگر این چشم به کار آن چشم می آمد در میان آنها بینی نبود.
مفهوم کنایی :
هر کسی باید به خود متکی باشد دیگری به کار آدم نمی آید.
🌺🌺🌺🌺🌺
😁 سیو جومه بشوستن جه اسبه نوونه.
معنا :
پیراهن سیاه با شستن، سپید نمی گردد.
مفهوم کنایی :
ذات بد نیکو نگردد، چونکه بنیادش بد است.
🌺🌺🌺🌺🌺
😁 کِرچِ کِرک هر چی پِش پِشو بَزِنه خاکِ شه سر شندنه.
معنا :
مرغ کرچ هر چقدر خاک را زیرو رو کند خاک را روی سر خودش می ریزد.
مفهوم کنایی :
موقعی که کسی کاری انجام دهد و عواقب بد آن دامن گیرش شود این مثل را بکار می برند.
🌺🌺🌺🌺🌺
😁 آدم عجول یا چاه کفنه یا چِلّو
معنا :
انسان عجول یا درون چاه می افتد یا چاله.
مفهوم کنایی :
انسانی که در کارهایش رفتار عجولانه داشته باشد به مقصد نمی رسد.
🌺🌺🌺🌺🌺
😁 خِدا دونِسسه خَر ره شاخ نِدا،وَک ره دَندون.
(چه خداییه کک ره دندون ندا و اِسپیجِ هِسسکا)
معنا :
خدا می دانسته که به خر شاخ نداد و به قورباغه دندان.
(چه خداییست که به کک دندان نداده و به شپش استخوان)
موضوع : لیاقت
مفهوم کنایی :
درباره کسانی که بیش از لیاقت و توانایی خود مطالبه کرده و خواستارند و ادعا نیز دارند.
(گاهی برای افرادی که چندان از دست شان بر نمی آید ولی با همان توانایی کم و ضعیف در پِی آزار و اذیت و گره در گره انداختن کارهای مردم هستند)
آنکه هفت اقلیم عالم را نهاد
هر کس را هر چه لایق بود داد
گر به محروم (مسکین) اگر پر داشتی
تخم گنجشک از زمین برداشتی
آن نشنیدی که فلاطون چه گفت
مور همان به نباشد پرش
آنکس که توانگرت نمی گرداند
او مصلحت تو از تو بهتر داند
🌺🌺🌺🌺🌺
😁 فقیر سره ی بمردن سو نکنده؛ ارباب سره یار بهیتن.
معنا :
در خانه ی فقیر مردن به چشم نمی آید؛در خانه ارباب یار گرفتن.
مفهوم کنایی :
در مورد بیچارگی فقرا واینکه جنایات اربابان به چشم نمی آید،بکار میرود.
🌺🌺🌺🌺🌺
😁 آسِمونِ کِلاج مِرغِنه هاکِنه،مه کِرکِ شه.
معنا :
کلاغ آسمان تخم کند،مال مرغ من است.
مفهوم کنایی :
برای افرادی به کار می رود که کار دیگران را به خودشان نسبت می دهند.
🌺🌺🌺🌺🌺
😁 اسب ره اسب جا دوند،گو ر گوی جا.
معنا :
اسب را جای اسب،گاو را جای گاو ببند.
مفهوم کنایی :
بر پایه قاعده عمل کن و هرچیز را به جایش بگذار.
🌺🌺🌺🌺🌺
😁 ته کلفت رسن و مه نازک گردن.
معنا :
ریسمان کلفت تو گردن نازک من.
مفهوم کنایی :
درست است که باطناب کلفتی که بر
گردن نازکم نهادی احساس قدرت می کنی، ولی بدان همه چیز گذرا است.
کنایه از گذرا بودن ظلم ورهایی مظلوم است.
🌺🌺🌺🌺🌺
😁 دوگیر،دوگیر جه بد دانه،تلم زن هر دتا جه.
معنا :
گیرنده ی دوغ از گیرنده ی دوغ بدش می آید و آن که تلم (وسیله ای برای تولید دوغ یا کره) می زند از هر دو تا بدش می آید.
مفهوم کنایی :
حسادت از داشتن رقیب،فرد خودش هیچ کاره است ولی دیگری را نمی تواند در موقعیت خود ببیند؛خودش زیادی است اما راضی نیست کسی دیگر هم در آن مقام باشد.
دیگرنمی داند که هردو مورد نفی وطرد صاحب موقعیت هستند.
🌺🌺🌺🌺🌺
😁 ونه کرک چِنگومه سَر مرغِنه کِنده.
معنا :
مرغش روی چوب نوک تیز،تخم می گذارد.
مفهوم کنایی :
شانس و اقبال زیاد داشتن،این مثال برای کسی که براش از همه طرف شانس میاد بکار می رود.
🌺🌺🌺🌺🌺
😁 آسیه نو کلوش دارنه،
چَنده رفت و رُوش دارنه.
معنا :
آسیه کفش نو دارد
چقدر زیاد رفت و آمد دارد.
مفهوم کنایی :
تازه به دوران رسیده است،ندید بدید است. کسی که به موقعیتی برسدو خودش را گم کند.
#ضربالمثلهای_محلی_مازندرانی
⭐️ به کانال #اخبارلفور بپیوندید 👇👇👇
@akhbarelafoor
📱 رسانه باشید کانال #اخبارلفور رو به دوستانتون معرفی کنید
👆👆👆👆👆👆👆