#ضرب_المثل
نه خانی آمده و نه خانی رفته
این ضربالمثل در مواردی به کار میرود که شخصی از انجام کار یا تعهدی و یا از پیگیری کاری که آرزو و قصد انجامش را داشته پشیمان میشود.
در امثال و حکم دهخدا از شخصی فقیر میگوید که در آرزوی ثروتمند شدن بوده و خربزهای میخرد تا برای شادی همسرش به خانه ببرد و در جای دیگر میگویند هوس خربزه کرده و به جای ناهار برای خودش خربزهای میخرد که مورد اول به نظر صحیحتر باشد. در هر حال نکته اصلی خرید خربزه و آرزوی ثروتمند شدن است.
وی پس از خرید خربزه بین راه زیر سایه درختی مینشیند و نمیتواند به وسوسه خوردن خربزه و همزمان آرزوی زندگی مثل ثروتمندان و خانها غالب شود.
با خود میگوید بهتر است برشی از خربزه بخورم و باقی را بر سر راه بگذارم تا رهگذران ببیند و تصور کنند خانی از اینجا گذشته و باقی خربزه را برای رهگذران باقی گذاشته.
پس از خوردن برشی از خربزه با خود میگوید بهتر است کل خربزه را بخورم و پوستش را رها کنم تا رهگذران تصور کنند خانی که اینجا بوده ملازمانی هم داشته.
بعد از خوردن کل خربزه هر چه میکند نمیتواند به وسوسه خوردن پوست خربزه غالب شود و با خود میگوید بهتر است پوست خربزه را هم بخورم تا رهگذران بیندیشند که خان اسبی هم داشته است.
دست آخر تخمها و هر چه باقی مانده را هم میخورد.
وقتی میبیند چیزی از خربزه باقی نمانده میگوید:
حالا "نه خانی آمده و نه خانی رفته".
@akhbarelafoor
📗 #ضرب_المثل ✏️
《چراغ هیچکس تا صبح نمیسوزه》
📗 این ضربالمثل اشاره به این دارد که هیچ چیزی در دنیا دائمی نبوده و بالاخره روزی به پایان میرسد. این عبارت در مواردی به کار میرود که از طرف شخصی عملی ستمگرانه صورت بگیرد و یا حقی ضایع شود، حال چه مالی و چه زبانی و چه به شکل دیگری، و کسی که حقش پایمال شده نتواند حقش را گرفته و یا تلافی کند.
هر گاه به هر دلیلی ناامیدی از کار دنیا و افراد دنیادار به کسی دست دهد از این عبارت برای امیدوار کردن وی استفاده میشود.
در دوران قدیم خانهها با چراغهایی روشن میشد که سوخت این چراغ ها یا نفت بود یا چربی حاصل از حیوانات. چون این سوخت خیلی در دسترس بیشتر افراد نبود برای صرفهجویی هنگام خواب آن را خاموش میکردند. گاهی هم خانوادههای فقیرتر به علت کمبود سوخت مجبور بودند زود چراغ را خاموش کنند و بخوابند.
بعضیها که وضع مالیشان بهتر بود و توانایی ذخیره سوخت داشتند، بیشتر بیدار میماندند و حتی متمولانی بودند که چراغ را بعد از خوابیدن هم روشن میگذاشتند. اما این چراغها مخزن سوخت محدودی داشتند و بالاخره سوختشان به صبح نرسیده تمام میشد و خاموش میشدند و به صبح نمیرسیدند.
🔰 به کانال اخبار #لفور بپيونديد 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید
#داستان_شب
کشکی حرف زدن !
در زمان گذشته مردم برای اینکه نشان دهند نامه یا دست خطی که نوشته اند متعلق به انهاست، انتهای آن را مهر می کردند.
در روی این مهر ها اسم شخص صاحب نامه نوشته شده بود که مثلا اگر شخص حاکم بود در بالای آن لفظ "الملک الله "و شعری که حاکی نام شاه بود بر روی مهر کنده می شد.
مردم عادی و طبقات فرودست فقط نام خود بر روی مهر ذکر می کردند.
در برخی دهاتها مردم آنقدر فقیر بودند که مهر را نه از آهن یا چوب بلکه از صابون و یا کشک درست می کردند
و وقتی در انتهای نامه ای چنین مهری بود، معلوم می
شد که شخص صاحب نامه فرد معتبری نیست و می
گفتند:"مهرش کشکی است. "
از همانجا اصطلاح "کشکی کشکی یه حرفی میزنه "در میان مردم رایج شد، که منظور آن است حرف های گوینده، آن بی پایه و اساس است و اعتبار چندانی ندارد.
#ضرب_المثل
🔰 به کانال #اخبارلفور بپيونديد. 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید.