eitaa logo
اخبار لفور
1.6هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
19.9هزار ویدیو
223 فایل
هرچیزی که درباره #لفور بایدبدانید #لفور جایی که بایدرفت ودید اخبار و مطالب ارسالی شما👇 @Ab_Azizi #تبلیغات پذیرفته می‌شود👆 کانال ایتا @akhbarelafoor گروه ایتا eitaa.com/joinchat/131203086C0505ea2121 کانال تلگرام t.me/akhbarelafoor
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای خرید ۱۲ بالگرد دید در شب از روسیه توسط شهید رئیسی رئیس سازمان امداد و نجات هلال‌احمر: 🔹یکی از مطالبات رئیس‌جمهور پرواز هلی‌کوپترهای امدادی در شب بود و پیگیری کردند. 🔹آقای رئیسی در سفر به روسیه و مذاکره با پوتین این موضوع را مطرح کردند و توافق‌نامه خرید ۱۲ فروند بالگرد امدادی پرواز در شب، ابتدای امسال امضا شد و بزودی وارد کشور می‌شود. 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
واکنش مجمع تشخیص به نامه آملی ▪️لایحه حجاب در هیئت نظارت تایید شد واکنش روابط عمومی مجمع به نامه آملی لاریجانی درباره لایحه عفاف و حجاب: 🔹لایحه حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب در جلسه هیئت عالی نظارت بررسی و به تأیید رسید و در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ به شورای نگهبان اعلام شده است. 🔹مصوبات هیئت عالی نظارت با رأی اکثریت اعضاء به تصویب می‌رسد و اینگونه نیست که صرفاً نظر رئیس هیئت باشد. 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
هاکی سالنی ایران قهرمان آسیا شد 🔹در دیدار نهایی رقابت‌های هاکی سالنی قهرمانی آسیا، امروز (شنبه) تیم‌های ایران و مالزی به مصاف هم رفتند که در پایان، تیم ایران ۷ بر یک پیروز شد و برای نهمین بار به مقام قهرمانی در مسابقات دست یافت. 🔰به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
9.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سرود اختصاصی حزب الله لبنان برای سید شهید 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
🔶 پیام‌ها و متن های تبریک روز برادر : برادر یعنی نبض زندگی ،یعنی نفس زندگی ، یعنی دلیل ضربان قلب ، اصلا یعنی خوده خوده زندگی و هست و بهترین هدیه خدایی بزرگترین لطف خدا برام وجود تو یه نعمته بمون همیشه برام دوستت دارم داداشی 🔶🔷🔶🔷 داداش جونم با قلبی سرشار از شادی و شور خوشبوترین و لطیف‌ترین گل‌های هستی را همراه با خوش‌آهنگ‌ترین ترانه گیتی به مناسبت روز برادر تقدیمت می‌کنم 🔶🔷🔶🔷 برادر عزیزم دوست داشتنت بزرگترین نعمت دنیاست مرا شاد می‌کند و لبخند را به دنیایم هدیه می‌کند حتی این روزها گاهی پرواز می‌کنم من این دوست داشتن را بیشتر از هر چیز در این دنیا دوست دارم … روز برادر مبارک 🔶🔷🔶🔷 اونی که داداش نداره مثل کسیه که بدون سلاح به جنگ میره! سلامتی همه ی داداش ها که تا هستن مثل کوه پُشت مونن 24 می روز جهانی برادر مبارک 🔷🔶🔷🔶 برادر تنها کسی هست که همیشه و همه جا حواسش هست … به اشک روی گونه هایت …. به خنده روی لب هایت…. به غم درون قلبت …. و به شادی چهره ات …. دوستت دارم داداشی 🔶🔷🔶🔷 برادر عزیزم یک شاخه گل و یک دنیا مهربانی تقدیم به تو که هم گلی و هم مهربانی روز داداش مبارک 🔶🔷🔶🔷 بعضی ها را هرچقدر هـم که بخواهی تمام نمی شوند درست مثل تو ، برادر جان روزت مبارک 🔷🔶🔷🔶 پشت حرف های یک برادر … پشت نوازش ها … سرزنش ها … پشت تمام نگاه های معنی دارش … پشت سکوتش … پشت لبخند های پراز رازش … عشقی است پنهان تر از تمام محبت های دنیا روزت مبارک برادرم 🔶🔷🔶🔷 داشتن یک برادر غیرتی همچون تو از ضروریات زندگیست! روز برادر مبارک 🔷🔶🔷🔶 دختری از برادرش پرسید عشق یعنی چی ؟ برادرش گفت : عشق یعنی تو هر روز شکلات مرا از کیفم بر می‌داری و من هر روز باز هم شکلاتم رو همونجا می‌ذارم داداش گلم روزت مبارک 🔶🔷🔶🔷 برادر جان،‌ ای ارجمند مرد سخاوت از دست تو نام گرفت شعف از چشم تو یاد آموخت اخلاص از لبان تو ذکر گفت جوانمردی وامدار توست روز برادر بر شما برادر عزیزم مبارک باد 🔷🔶🔷🔶 برادر بهتر از جانم روز برادر فرصتی برای ابراز علاقه خواهرانه من به توست و من با همه توان صمیمانه تو را دوست می‌دارم روز داداشیا مبارک 🔶🔷🔶🔷 زندگی آنقدر ابدی نیست که بتوان مهربانی را به فردا انداخت هر بهانه‌ای می‌یابم برای پیوند خواهر برادری مهربانانه داداش روزت مبارک 🔷🔶🔷🔶 داداش که داشته باشی…یکی هست که لب و لوچه آویزونت رو به لبخند تبدیل میکنه با حرفاش داداش که داشته باشی…یکی هست وقتی یهو یچی بگه اونم بگه :کیه برم خط خطیش کنم؟؟!! داداش که داشته باشی… یکی هست بگه رفتارت خوبن ولی گاهی زود قضاوت میکنی داداش که داشته باشی…یکی هست که همیشه نگرانش باشی نگران خوب بودنش داداش که داشته باشی…یکی هست که حواسش به تک تک حرفات باشه و تو هم سرتا پا به گوش باشی داداش که داشته باشی… یکی هست بگه غلط کردی ناراحتی بیخود میکنی ناراحتی ملتففففت؟؟! داداش که داشته باشی… یکی هست که با وجود اینکه حرفات تکرارین و همش غر زدنن انکار میکنه و میگه بگو 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
اخبار لفور
📽 مستند : جانوران عجیب الخلقه باستانی ⭐️ قسمت ششم ⭐️ 📽 این مستند ( 10 قسمتی ) به بررسی اینکه جانو
21.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 مستند : جانوران عجیب الخلقه باستانی ⭐️ قسمت هفتم ⭐️ 📽 این مستند ( 10 قسمتی ) به بررسی اینکه جانوران عجیب الخلقه باستانی زائیده تخیل مردمان باستان بوده یا واقعا در گذشته دور وجود داشته اند ، یا نتیجه آزمایشات ژنتیکی موجودات فرازمینی است ⁉️ 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
📗 : 👈ما و مردم 📗 پیرمرد بر صندلی اش روی ایوان نشسته بود واستراحت می کرد. سوار خسته، لبه کلاهش را بالا داد و از پیرمرد پرسید: «هی! پیری! مردم اینجا چه جور آدمهایی اند؟» پیرمرد پرسید: «مردم شهر تو چه جوری هستند؟» سوار گفت : «مزخرف!» پیرمرد گفت : «اینجا هم همین طور» چند ساعت گذشت. سوار دیگری رسید و همان سوال را از پیرمرد پرسید. و باز پیرمرد گفت : « مردم شهر تو چه جوری هستند؟» سوار گفت : «خوب! ... مهربان هستند» پیرمرد گفت : « اینجا هم همینطور!» 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
7.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅سرود خاطره انگیز و بسیار زیبای 🌹گلبرگ سرخ لاله ها 🌹 🌹در کوچه های شهر ما 🌹 🌹بوی شهادت می دهد🌹 🔵پیشنهاد دانلود🔵 🌸شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌸 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
📗 : 📗 جرعه‌ای آب از دستان مبارک حضرت امام زمان علیه السلام : هوا به شدت گرم شد. صحرای سوزان حجاز، زیر تابش آفتاب، بوی تفتیدگی می داد. همه جا خشک و داغ بود. مرد بیچاره از قافله عقب مانده و راه را گم کرده است. او انسانی شایسته و از شیعیان پاکدلی است که دیارش را به قصد انجام حج، پشت سر گذاشته و آهنگ مکه نموده است. اما میان بیابان ماند و سرگردان شد. از بس این طرف و آن طرف دوید، خسته شد و از پای افتاد. از بس این و آن سو نگاه کرد و به امید نجات، به هر جانب چشم دوخت دیدگانش بی رمق شد و از کار افتاد. زبانش از تشنگی خشک گردید. جگرش از عطش می سوخت. جز حرارت خورشید، بیابان بی رحم، فرسودگی شدید، چیزی نمی دید و غیر از رنج طاقت فرسا، زانوهای لرزان، چشم های بی فروغ، دهان خشک و قلبی ناامید، چیزی در خود نمی یافت. فقط عطش را می دید که هر لحظه بیشتر می شد تا او را از پای درآورد و مرگ را می یافت که دهان باز کرده بود تا وی را ببلعد. سرانجام زار و بی رمق بر زمین افتاد و در آستانه ی نابودی قرار گرفت. پلکهایش روی هم نشست و می رفت تا با آخرین نفس، روحش از تن پرواز کند و جان به جان آفرین تسلیم نماید. در همین لحظه ی حساس، صدای شیهه ی اسبی در فضای ساکت صحرا طنین انداخت و گوش های او را نوازش داد. قلبش تکانی خورد و به هیجان آمد، دیدگانش فروغ تازه یی یافت و به آرامی باز شد. وقتی نگاه کرد، چشمش به جوانی افتاد با چهره ئی جذاب و دلربا و عطری خوشبو و دلپذیر که بر اسبی خاکستری رنگ نشسته و از رخسار تابناک و عطر وجودش، عظمت و شکوه وصف ناپذیری جلوه گر شده است. او که بود؟ در این بیابان خشک و سوزان چه می کرد؟! از کجا پیدا شد و چه منظوری داشت؟! آیا برای نجات این مرد آمده بود؟ آیا می خواست این انسان درمانده و راه گم کرده را از مرگ برهاند و به قافله برساند؟ دنباله ی این داستان را از زبان خود آن مرد بشنوید: جوان اسب سوار جلو آمد. آب گوارایی به کامم ریخت که از برف، خنک تر و از عسل، شیرین تر می‌نمود. او مرا از مرگ حتمی نجات داد. پرسیدم: سرورم، شما کیستید که نسبت به من چنین لطفی نموده و مورد احسان و محبتم قرار داده اید؟ فرمود: من حجت خدا بر بندگانش هستم، من بقیة الله در زمینش هستم. من همان موعودی هستم که زمین را سرشار از عدالت و انصاف سازم چنانکه مالامال از ظلم و ستم شده باشد. من فرزند حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین، پسر امیر مومنان علی بن ابی طالب علیهم السلام هستم. سپس به من فرمان داد و گفت: چشم هایت را ببند. من به امر آن حضرت دیدگانم را فرو بستم. هنوز لحظه ای نگذشته بود که دستور داد: چشم هایت را باز کن. من بی درنگ دیدگانم را گشودم. وقتی نگاه کردم ناگهان خود را جلوی قافله یافتم و دیدم پیشاپیش کاروان قرار دارم، اما همین که روی از قافله برگرداندم تا امام زمان حضرت بقیة الله علیه السلام را بنگرم، متوجه شدم غایب گردیده و از نظرم ناپدید شده است. درودهای خدا بر او. این ماجرا در کتاب «کفایة المهتدی»، از کتاب «غیبت» حسن بن حمزه ی علوی که از دانشمندان نامدار شیعه و بزرگان فقه و حدیث در قرن چهارم هجری است گزارش شده و در کتاب «النجم الثاقب»، ثبت گردیده است. 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
📗 : 👈چه کشکی و چه پشمی چوپانی گوسفندان را به صحرا برد و به درخت گردوی تنومندی رسید. از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد كه ناگهان طوفان سختی در گرفت. خواست فرود آید، ترسید. باد شاخه‌ای را كه چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف می‌برد. دید نزدیك است كه بیفتد و دست و پایش بشكند. مستاصل شد و صوتش را رو به بالا کرد و گفت: «ای خدا گله‌ام نذر تو برای اینکه از درخت سالم پایین بیایم.» قدری باد ساكت شد و چوپان به شاخه قوی‌تری دست زد و جای پایی پیدا كرد و خود را محكم گرفت. گفت: «ای خدا راضی نمی‌شوی كه زن و بچه من بیچاره از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی. نصف گله را به تو می‌دهم و نصفی هم برای خودم.» قدری پایین‌تر آمد. وقتی كه نزدیك تنه درخت رسید گفت: «ای خدا نصف گله را چطور نگهداری می‌كنی؟ آنها را خودم نگهداری می‌كنم در عوض كشك و پشم نصف گله را به تو می‌دهم.» وقتی كمی پایین‌تر آمد گفت: «بالاخره چوپان هم كه بی‌مزد نمی‌شود. كشكش مال تو، پشمش مال من به عنوان دستمزد.» وقتی باقی تنه را سُرخورد و پایش به زمین رسید نگاهی به آسمان کرد و گفت: «چه كشكی چه پشمی؟ ما از هول خودمان یك غلطی كردیم. غلط زیادی كه جریمه ندارد.» در زندگی ما چند بار این حکایت پیش آمده است؟! 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
💠 بزرگواری تعریف میکرد: 🔹بچه که بودم وقتی کار اشتباهی می‌کردم مادرم می‌گفت: اشکال نداره. حالا چیکار کنیم تا درست بشه؟ 🔸اما مادر دوستم بهش می‌گفت: خاک بر سرت. یه کار درست نمی‌تونی انجام بدی! 🔹امروز هر دو بزرگسال و بالغ شدیم. 🔸وقتی اتفاق بدی میفته اولین فکری که به ذهنم میاد اینه: خب حالا چیکار کنم؟ 🔹سعی می‌کنم با کمترین تنش مشکل رو حل کنم. 🔸اما دوستم در مواجه‌شدن با اتفاقات بد عصبانی می‌شه و می‌گه: خاک بر سر من که نمی‌تونم یه کار درست انجام بدم. چرا من این‌قدر بدبختم! 💢عزیزان حرف‌های امروز ما و احساسی که به بچه‌هامون می‌دیم تبدیل به صدای درونی اون‌ها می‌شه. 🔺مراقب باشیم چه پیامی برای همه عمر به بچه‌هامون هدیه می‌دیم. 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید