eitaa logo
اخبار سیاسی روز
3.7هزار دنبال‌کننده
55.4هزار عکس
27.1هزار ویدیو
180 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در زندگی دنبال کسانی حرکت کنید که هر چه به جنبه های خصوصی تر زندگی ایشان نزدیک شوید تجلی ایمان را بیشتر می بینید. 🕊🍃
؛ ترسیم صحنه جنگ حق و باطل هدف اباعبدالله چیست؟ آیا در دست گرفتن حکومت است؟ آیا اباعبدالله می‌خواهد بر بلاد مسلمانان به خصوص و حکومت کند؟ نه ، هدف است. باید حق از باطل شناخته شود و را در افقی روشن‌تر به مردم نشان دهد. خواه به حکومت برسد یا نرسد. اگر توانست حکومت را در دست بگیرد که چه بهتر، قدرت حکومت را در راهی که خدا می‌پسندد به کار می‌اندازد؛ اما اگر نتوانست حکومت را به دست آورد باز هم مقصود تأمین شده است. صحنه‌ای در کربلا پیش می‌آید که تاریخ آن را برای همیشه با کلمات و سطرهای درخشنده ثبت و ضبط می‌کند و جهاد مسلمین تا ابد نمونه عالی معرفی می‌شود. به‌به چه هدفی. عالی و در عین حال روشن و مشخص و قاطع. منبع: ؛ (1391) ص 17
به مناسبت آغاز امامت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) منبع : کتاب حزب جمهوری اسلامی گفتار ها ، گفتگو ها ، نوشتار ها صفحه ۲۲۵
نظر در مورد و ! به برادرهای پاسدار اجازه نمی دهم درِ ماشین را برای من باز کنند بهمن ۱۳۵۸؛ تهران؛ مسجد لرزاده ... تا موقع شهادت آیت الله استاد ما همین چیزهائی را که گفتم کاملا می توانستیم رعایت کنیم. من با همان کیفیتی که قبلا می آمدم و می رفتم، می آمدم و می رفتم و محافظ و مراقبی هم نمی خواستم. خیلی راحت و آسان و بی ریا و بدون هیچ قیدی بدون هیچ گونه آمد و شد می کردیم. در خانه ما مسلحی نبود، در کنار خانه ما مسلحی نبود، در اتاق ما مسلحی نبود، تنها می رفتیم و می آمدیم. پس از شهادت ایشان و ایشان، شما در تشییع جنازه ایشان فریاد کشیدید که امنیت اینها باید تامین شود. شما فریاد کشیدید و امر فرمود که باید از اینها مراقبت کنیم. بنده خودم را می گویم. بنده چیزی نیستم که بخواهند از من مراقبت بکنند ولی خوب بالاخره فعلا اینطور که شما می گویید باید مراقبت کنند بنابراین در رفت و آمدهایمان دو یا سه یا چهار پاسدار با اسلحه همراه ما هستند.‌ در خانه چند پاسدار هستند. درِ خانه را پاسدار باز می کند. این برای ما است. .‌‌.. ما اصلا به این حرفها عادت نداشتیم. اصلا برای ما خلاف عادت است. ما یک طلبه ای بودیم که راحت می آمدیم راحت می رفتیم آزاد می آمدیم آزاد می رفتیم. الآن اصلا آزادی ما سلب شده است . گاهی هم که بنده می خواهم در جایی زودتر پیاده شوم و با مردم باشم این برادرها بر اساس احساس مسئولیت می گویند آقا پیاده نشوید البته من گاهی به حرف اینها گوش نمی دهم. حتی مکرر به حرفهایشان گوش نمی دهم. پیاده می شوم می گویم در میان همین مردم از همه جا بهتر است ... من عرض کردم که می خواهم انشاءالله با کمک شما مسئله را حل کنیم ... نمی شود که به این صورت بماند. من اصلا می ترسم این مسئله‌ ما را کند... امیدوارم که به زودی بتوانیم این مسئله‌ را تمام کنیم. اگر هم حادثه ای پیش بیاید هیچ طور نمی شود ما به افتخار شهادت می رسیم و این سعادت ما است. جامعه هم جای ما را پر خواهد کرد. دیگران مسئولیتهای ما را به عهده خواهند گرفت. من با تمام وجودم از این که الآن در زندگی ام و روابطم با مردم پیش آمده بیزار هستم. می دانم عده ای دیگر از برادران ما هم دچار این مشکل هستند ولی تلاش می کنیم اولا این وضع را به زودی عوض کنیم و به همان صورت عادی به تمام معنا عادی که با مردم و با دوست و دشمن داشتیم برگردیم و ثانیا حالا که نمی شود این کارها را برخلاف فرمان امام و رأی و نظر کرد حالا که فعلا برای که توطئه های و و دیگران سر راه ماست اجازه نمی دهید و اجازه نمی دهند که چنین کنیم، کوشش داریم آن را به حداقل لازم برسانیم به طوری که واقعا فقط در همان حد مراقبت امنیتی باشد نه در حد . به این نکته سخت مراقبت داریم به همین دلیل من به برادرهای اجازه نمی دهم درِ ماشین را برای من باز کنند. خودم در را باز می کنم. حتی الامکان هم نمی گذارم آنها در ماشین را ببندند. باید خودم ببندم. لااقل می گویم این جزئیات را مراقبت کنیم تا این کار معنی مراقبتی و محافظتی داشته باشد... منبع: ولایت رهبری روحانیت(۱۳۹۰) صص ۲۸۶_۲۸۸ @akhbarsiasirooz
چرا علی؟ چرا غدیر؟ اگر با شما مشورت می‌شد، چه کسی را غیر از علی معرفی می کردید؟ نگرانی پیامبر در مورد گرانبهایش! منصف باشید! قصه و مطرح نيست در سال‌هايى كه ما اين جشن بزرگ را در مسجد جشن مى‌گرفتيم، در آن چند سال كه آنجا بودم همه ساله خود به خود من سخن مى‌گفتم خوب به خاطر دارم كه در هيچ سال ناچار نشدم مطلبى را تكرار كنم يا براى اجتناب از تكرار مطلب، موضوع سخنرانى را مسأله‌اى غير از و عليه‌السلام، قرار دهم. همواره با خودم فكر مى كردم كه اگر سالها بگذرد و بخواهم براى همان مردم درباره غدير سخن بگويم قافيه سخن تنگ نيست، چون مسأله‌اى كه موضوع عيد غدير است يك مسأله جزئى پيش‌پاافتاده نيست بلكه مسأله اى بسيار مهم است. مطلب اين است كه پيامبرى به فرمان خدا مأموريت يافته در جهان پرغوغاى چهارده قرن پيش اى بر مبناى اسلام بسازد. جامعه اى كه به تمام معنا يك است. جامعه اى است كه وضع موجود را كاملاً دگرگون كرده است. ... پيغمبر بزرگوار اسلام به فرمان خدا و با اتكا بر وحى خدا، بر پايه توحيد و يكتاپرستى، بر پايه احترام به ارزشهاى عالى انسانى و بر پايه كنار زدن همه ارزشهاى ضد انسانى ديروز، جامعه‌اى نو ساخته است. حالا چنين بنيانگذارى الهام گرفته است كه ماه‌ها، هفته‌ها و روزهاى پايان عمرش نزديك مى‌شود. نگران است. نگران اينكه اين جامعه نوبنياد را با اين خصلتهاى نو بايد به دست چه كسى سپرد و چه كسى مى‌تواند پس از او اين جامعه را اداره كند؛ اداره اى كه همراه با آن، حتى يك درجه زاويه انحرافى در مسير نهضت به وجود نيايد. اين نگرانى بزرگ است. مسأله شوخى_نيست ... پيغمبر احساس مى كند، مى‌يابد، مى‌داند و به عنوان رهبرى الهى، دانا، تيزبين و ژرف‌نگر مى بيند كه با انقلاب اسلام، عده معدودى مسلمان زبده خالص ساخته است. بقيه هم به اسلام و آمده‌اند، نماز مسلمانى را مى‌خوانند، ماه رمضان هم روزه مى‌گيرند، حتى زكات هم مى‌دهند، حتى به ميدان جنگ و جهاد هم مى‌روند و براى اسلام شمشير هم مى‌زنند، اما آيا ساختمان درون و جسم و جان و روح و خلق و عادت آنها است؟ نه! تعجب نكنيد. ... چطور پيغمبر اسلام نگران است كه اين بزرگترين ميراث را پس از او چه كسى نگهدارى خواهد كرد؟ پيغمبر به اطراف خودش نگاه مى‌كند و هر بار نگاه مى‌كند مقدم بر همه فقط يك انسان واجدشرايط مى‌باشد؛ انسانى كه اصولاً از نسل انقلاب اسلام است، چون ده ساله بوده كه مسلمان شده و چند سال از همان ده سال را نيز زير دست پيغمبر بزرگ شده است. او كسى است كه چند سال قبل از بعثت را هم با خصلتهاى پيغمبر بزرگوار اسلام رشد كرده است: . اين انسان زبده آگاه هوشمند بافضيلت، كودك بود كه به خانه محمد رفت. دوران كودكى را در خانه پاك پيغمبر گذراند. ده ساله شد كه نهضت اسلام شروع شد. اولين مردى بود كه اسلام را پذيرفت. چه اسلام پذيرفتنى؟ خالص، مخلص، باصفا، باصميميت، بى‌دغل، بى‌طمع .نه طمع در رياست دارد، نه طمع در ثروت دارد، نه طمع در سالارى لشكر دارد. هيچ طمعى ندارد. خالص در راه خدا! شما اصلا از فرمان خدا صرف‌نظر كنيد، از تصميم پيغمبر صرف نظر كنيد؛ فكر كنيد كه به جاى پيغمبر، يك رهبر ديگر، جامعه اى را با آن خون دل ساخته بود، مى آمد با شما و با آنها كه با تاريخ سرنوشت اسلام آشنايى دارند و با اين حقايق اجتماعى هم كه عرض كردم آشنا هستند مشورت مى‌كرد و مى‌گفت چه كسى مى‌تواند پس از من اين ميراث را به خوبى نگه دارد و نهضت اسلام را در مسيرش نگه دارد تا منحرف نشود؟ چه كسى را مى‌توانيم معرفى كنيم غير از على؟ منصف باشيد. قصه و مطرح نيست. ... آیا پيغمبر نگران بود كه اگر دست ، را بگيرد و بگويد « » مردم على را ترور كنند؟ نگرانى پيغمبر اين نبود. او چنين ترسى از مردم نداشت .پيغمبر نگرانى ديگرى داشت. از اين طرف نگران بود كه اگر على بر سر كار نيايد ميراث گرانبهايش، يعنى جامعه نوساخته و نوخاسته اسلامى، به چه سرنوشتى دچار خواهد شد، و از آن سو نگران بود كه اگر على را به فرمان خدا به زمامدارى منصوب كند عكس‌العمل سياسى دارد. مسأله اين است كه پيغمبر از عكس‌العملهاى سياسى اين امر كه ممكن بود يك بحران سياسى در مسير نهضت اسلام به وجود بياورد بيمناك بود ... منبع: ، ولایت رهبری روحانیت (1390) صص74-83 سخنرانی در سال 1351 آبادان @akhbarsiasirooz
🔴 به مناسبت سالروز تشکیل شورای نگهبان : ما ميخواهيم حالت تداومي داشته باشد كه هميشه كشور و جمهوري اسلامي داراي شوراي نگهبان و قانون اساسي باشد و هيچ فترتي پيش نيايد، و ضمناً حالتي داشته باشد كه صاحبنظران جديدي در مقطع معين بيايند و با صاحبنظران قبلي که هستند برخورد فكري داشته باشند تا آن مهارت و حضوري كه افراد در طول اين اقدام فنی پيدا ميكنند به آنهايي كه بعد ميآيند منتقل شود و چنان نباشد كه يك دورهاي كه ميآيند در اين قسمت كم تجربه باشند. اصل 92 منبع: مشروح مذاكرات قانون اساسى. ج2، جلسه سی و ششم ص971 @akhbarsiasirooz
🔴 تغییر روش مبارزه بعد از شهادت مسلم علیه السلام طبق نوشته از مکه حرکت کرد و در راه عده‌ی زیادی به پیوستند. ایشان آمد تا نزدیک خاک عراق. آنجا به حضرت خبر رسید که وضع نه آن است که مسلم برای شما نوشته بود. الان وضع دگرگون شده. مسلم کشته شده، هانی کشته شده، عبدالله بن یقطر که نامه حضرت را برای مسلم و مردم کوفه می‌برد کشته شد، اما با این اخبار وحشتناک متوقف نشد، فقط و روش عوض شد، چون وضع عوض شده بود. حضرت دستور داد مردمی که همراه او بودند همه جمع شوند، بعد به میان آنها آمد و نوشته‌ای را برای آنها خواند و بعد از حمد و ثنای خدا فرمود باخبر باشید اخبار وحشتناکی از کوفه می‌رسد، مسلم و هانی و عبدالله بن یقطر را کشته‌اند. مردم به ما کرده‌اند. من باید به این راه بروم تا کشته شوم، هر کس از شما تا این ساعت به امید مال و ثروت و به امید مقام و منصب با من آمده راهش را بگیرد و برود. بیشترِ کسانی که در میان راه به این کاروان ملحق شده بودند، رفتند. حسین بن علی ماند و آن عده از خُدامی که از مدینه با حضرت بیرون آمده بودند و چند نفر از یاران وسط راه. چون صحنه‌ی مبارزه عوض شد دیگر نباید افراد و در اردوی حسینی باقی بماند. چون روش مبارزه عوض شد باید مردان ، مردان باصفا که از چاه طبیعت به درآمده‌اند، پیرامون او بمانند: پاک و صافی شو و از چاه طبیعت به در آی که صفایی ندهد آب تراب آلوده باید مردمی پاک و منزه و توانا و نیرومند در این راه بیایند که به هدف مبارزه‌ی کربلا داشته و آماده‌ی و جانبازی باشند. منبع: ؛ (1391) صص19-20 @akhbarsiasirooz
هدف قیام اباعبدالله؛ ترسیم صحنه جنگ حق و باطل هدف اباعبدالله چیست؟ آیا در دست گرفتن حکومت است؟ آیا اباعبدالله می‌خواهد بر بلاد مسلمانان به خصوص عراق و کوفه حکومت کند؟ نه هدف او حکومت نیست، هدف اِعلاء ، حکم حق است. باید حق از باطل شناخته شود و حق و باطل را در افقی روشن‌تر به مردم نشان دهد. خواه به حکومت برسد یا نرسد. اگر توانست حکومت را در دست بگیرد که چه بهتر، قدرت حکومت را در راهی که خدا می‌پسندد به کار می‌اندازد؛ اما اگر نتوانست حکومت را به دست آورد باز هم مقصود تأمین شده است. صحنه‌ای در کربلا پیش می‌آید که تاریخ آن را برای همیشه با کلمات و سطرهای درخشنده ثبت و ضبط می‌کند و جهاد مسلمین تا ابد نمونه عالی جنگ میان حق و باطل معرفی می‌شود. به‌به چه هدفی. عالی و در عین حال روشن و مشخص و قاطع. منبع: ؛ (1391) ص 17 @akhbarsiasirooz
ای معلم! انسان بسازید، نه یک مشت انسان نمای قالبیِ ابزاری حتما را برای خودتان خیلی مطلوب می یابید. خیلی خوب؛ حالا آقایان و خانمها را ببریم سر کلاس: به این بچه ها که در دوران شکوفایی استعدادها و شکل گیری شخصیت خویشتن اند چقدر آزادی عنایت می فرمایید؟ اگر تاکنون به این بچه های عزیز و انسانهای آینده آینده ساز، آزادی لازم را عنایت نفرموده اید، چقدر به آنها ظلم و خیانت شده است؟ و به چه چیز آنها خیانت شده؟ به آنها. ای باایمان آگاه و آزاد! به عنوان یک دوست و همفکر و همراهت خواهش می کنم، شما را به خدا در این کلاسها یک مشت انسان نمای قالبی خاک بر سر نسازید. انسان بسازید، نه یک مشت انسان نمای قالبی ابزاری و تو ای و ای عالم دینی!، یا تو ای نویسنده و گوینده غیرمعمم! با گفته ها و نوشته هایت یک مشت موجود قالبی، یک مشت انسان نمایی که به کارخانه بزرگ اجتماع سفارش داده اند تا با فلان مدل به دنیا بیاید، با فلان مدل بیندیشد، با فلان مدل زندگی کند، و با فلان مدل بمیرد، تحویل آینده نده! آینده بشریت به انسان نیاز دارد؛ انسان برخوردار از شخصیت انسانی؛ انسانی که خود را بسازد و محیط خود را. دوست ندارم دیگر معلم خود را «باغبان» بنامد. دوست ندارم دیگر معلم و مربی خود را «چوپان» تلقی کند. این کلمات مبتذل شایسته شأن معلم نیست. نه شایسته شأن او و نه شایسته شأن آنان که مسئول تعلیم و تربیت آنهاست. معلم و مربی برترین کمک کار به انسانی است که در حال خودساختن است. منبع: ، نقش آزادی در تربیت کودکان ص۱۵۹ @akhbarsiasirooz
🔴 اتفاق آرا بر حمایت همه جانبه از مستضعفان جهان اصل 154 به اتفاق آرای نمایندگان مجلس ، بررسی نهایی قانون اساسی (مجلس خبرگان قانون اساسی) حاضر در جلسه بررسی این اصل به تصویب رسید. نائب رئیس مجلس () در پی تصویب این اصل با این نصاب بالا چنین گفتند: « اين اتفاق آرا دليل و شاهد بر اصالت انقلاب ماست و نيز به جهانی بودن انقلاب و اينكه انقلاب آنطور هم كه بعضي ها می‌گويند قرار نيست در داخل مرزها محصور بماند» منبع : شهیدبهشتی صورت مشروح مذاكرات قانون اساسى، ج3: صص 1521-1520 اصل۱۵۴ قانون اساسی: جمهوری اسلامی ايران سعادت انسان در كل جامعه بشري را آرمان خود مي داند و استقلال و آزادی و حكومت حق و عدل را حق همه مردم جهان می‌شناسد. بنابراين در عين خودداری كامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملتهای ديگر ، از مبارزه حق‌طلبانه مستضعفين در برابر مستكبرين در هر نقطه از جهان حمايت می‌كند. @akhbarsiasirooz
اگر مى‌بينيد كه مى‌گوييم ما از حاكميت و حكومت ليبرال‌ها بر جمهورى اسلامى ايران احساس نگرانى مى‌كنيم از باب اين است كه ما عينيت اين حاكميت را در زادگاه تفكر ليبراليستى ديده‌ايم و شنيده‌ايم، ديده‌ايم يا برايمان نقل كرده‌اند و شنيده‌ايم. ما مى‌بينيم آنجا راه به سوى تباهى انسان گشوده است نه به سوى شكوفايى انسان. چرا؟ براى اين كه در يك محيط اجتماعى كه دائماً زير فشار اشعه مرئى و نامرئى جاذبه‌هاى جنسى قرار دارد، آيا انسان واقعاً آنجا است‌؟ البته كه نيست. منبع: حسینی بهشتی، سیدمحمد. 1397. . انتشارات روزنه. صص38-42 @akhbarsiasirooz
⭕️ چرا نمى‌گذارند خانمى با هفت قلم آرايش و طنازى از اين سو به آن سوى خيابان راه برود؟ لاٰ إِكْرٰاهَ فِي اَلدِّين یا مقابله حکومتی با عدم رعایت حجاب اسلامی!! ايمان آوردن به اسلام، الزامى، اجبارى و اكراهى نيست. اما وقتى كه اسلام را به عنوان دين قبول كردم ديگر بعد از آن نسبت به يكايك آورده‌هاى اسلام با تمام وجودم عشق مى‌ورزم. ديگر اين طور نيست كه من هم اسلام را قبول دارم، هم ندارم. مگر مى‌شود كه آدم اسلام را قبول داشته باشد و براى خواندن نماز صبح - آن هم در تابستان - پا نشود؟ كارگر در ماه رمضان تابستان روزه نگيرد؟ اگر گاهگاهى خواستند فيلم‌هاى سكسى در سينما نشان بدهند نگو كه نرو يا فيلم را نياور. نيار. آخر اين چه آزادى شد؟ چرا نمى‌گذارند انسان آزادانه فيلم‌هاى سكسى تباه‌كننده وارد كند؟ دلش مى‌خواهد برود و تماشا كند، آزاد است. تو فيلم سكسى بياور توى سينما نمايش بده، انسان هم آزاد است مى‌خواهد مى‌رود، مى‌خواهد نمى‌رود. اين مى‌شود آزادى. داشتن استخرهاى شناى مختلط براى زن و مرد چيز خوبى است، حالا اگر كسى مقدس مآب و ديندار است خودش آنجا نرود. زن‌ها و مردها با شيوه‌ها و لباس‌هاى نامطلوب و ناموزون توى جامعه بيايند و به محل كارشان بروند. عيبى ندارد. اگر يك زن خيلى متدين است، خودش نرود، خودش نكند. اگر يك جوان متدين است، خودش چشمش را زير بيندازد. اگر خانمى با هفت قلم آرايش و طنازى از اين سو به آن سوى خيابان راه مى‌رود، او آزاد است، اين هم آزاد است. او آزاد است اينجورى راه برود، اين هم آزاد است نگاه نكند. ما اينجور آزادى را نفى مى‌كنيم. ... اگر مى‌بينيد كه مى‌گوييم ما از حاكميت و حكومت ليبرال‌ها بر جمهورى اسلامى ايران احساس نگرانى مى‌كنيم از باب اين است كه ما عينيت اين حاكميت را در زادگاه تفكر ليبراليستى ديده‌ايم و شنيده‌ايم، ديده‌ايم يا برايمان نقل كرده‌اند و شنيده‌ايم. ما مى‌بينيم آنجا راه به سوى تباهى انسان گشوده است نه به سوى شكوفايى انسان. چرا؟ براى اين كه در يك محيط اجتماعى كه دائماً زير فشار اشعه مرئى و نامرئى جاذبه‌هاى جنسى قرار دارد، آيا انسان واقعاً آنجا آزاد است‌؟ البته كه نيست. ... اگر شما وقتى در يك اداره‌اى رئيس هستى، ديديم در برابر تبعيض و ظلم حساس هستى، اگر ديديم در برابر فساد حساس هستى، در برابر رشوه حساس هستى، در برابر فاصله زياد حقوق‌ها و درآمدها حساس هستى، در برابر كيفيت پوشش خانم‌هاى كارمند حساس هستى، در برابر روابط و طرز گفت و شنود آقايان و خانم‌هاى كارمند با يكديگر حساس هستى، و همه اينها را با حساسيت مى‌كوشى به راه خدا و راه عفت و راه پاكدامنى و راه تقوا و راه عدالت و راه راستى و راه درستى بياورى، بالاى چشم مايى. ما با اسمت كارى نداريم. ما فقط اين را مى‌گوييم كه در جامعه بشرى ، (اينجا خوب دقت بشود) يك مقدار قيد و بند اجتماعى ضرورت دارد و اين قيد و بندها چند پشتوانه دارد: ۱. پشتوانه ايمان انسان‌ها. البته اين بهترين پشتوانه است. وجدان انسان‌ها و ايمان انسان‌ها منشأ تعهد انسان‌ها نسبت به اجراى احكام و قوانين و مقررات اين ايده‌آل است. ۲. قانون و اعمال قانون به وسيله دولت و حكومت و نهادهاى مسئول اجتماعى، همراه با اعمال قدرت. ما نمى‌توانيم فكر كنيم كه همه بر اساس وجدان‌شان و ايمان‌شان هميشه قانون را رعايت مى‌كنند. اگر كسانى پيدا شدند كه از قانون تخلف مى‌كنند بايد با قدرت جلوى آنها را گرفت. البته اعمال اين قدرت بر طبق تعاليم اسلام بايد صرفاً به وسيله حكومت باشد. منبع: حسینی بهشتی، سیدمحمد. 1397. . انتشارات روزنه. صص38-42 @akhbarsiasirooz