"چیزی که سرنوشت انسان را میسازد، استعداد هایش نیست، انتخاب هایش است"
-هری پاتر و سنگ کیمیا
.
وسطهای تابستون سال هفتادوپنج، توی تهران به دنیا اومدم. یکم که بزرگتر شدم، شروع کردم به خوندن کتابقصه. شاهزاده و گدا، الیور توئیست، جزیرهی گنج، کنت مونت کریستو و همهی قصههایی که میبردنت به یه دنیای جدید، فوقالعاده و شاید هم عجیبوغریب.
.
.
ولی بیشتر از همه، عاشق هری پاتر شدم و همراه اون پا گذاشتم به دنیای فانتزی. توی دبیرستان ریاضی فیزیک خوندم، ولی همیشه به زبان و ادبیات بیشتر از هر چیز دیگهای علاقه داشتم.
.
.
برای همین از دنیای عدد و فرمول اومدم بیرون، پا گذاشتم به دنیای کلمهها و رفتم سراغ ترجمه. ترجمهی قصههایی که قراره دریچهی ورود به یه دنیای تازه باشن. شاید توی همین قصهها، هری پاترِ یکی از شما هم پیداش بشه تا توی لحظهی ورودتون به دنیای فانتزی همراهتون باشه!
.
کسی نخواهد دانست که زیر هجوم افکار چگونه هر تکهام به گوشهای از این اتاق افتاد و صبح بیآنکه همراهی داشته باشم خود را با زجر جمع کردم و ادامه دادم.
-امیر محمد عبداللهی