eitaa logo
اخلاق و معارف اسلامی
296 دنبال‌کننده
56 عکس
35 ویدیو
581 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسمه تعالی با توجه به اهمیت مباحث توحیدی فهرست کتاب التوحید مرحوم صدوق رحمه الله خدمت اعزه تقدیم میشود لازم بذکر است که این کتاب در نرم افزار جامع الاحادیث وجود دارد
ضرورت بررسی جامع منابع معرفت دین ما به برکت مجاهدتهای اهل بیت علیهم السلام و اصحاب و روات آنان و علما و فقها از صدر اسلام تا کنون بر سر سفره تراث گرانبهای قرآن و معارف اهل بیت علیهم السلام نشسته ایم بخشی از این تراث در نظام دروس رسمی حوزوی مورد بررسی قرار می گیرد (آیات الاحکام و روایات فقهی) اما بخشی دیگر یعنی معظم منابع در موضوعات اعتقادی و اخلاقی (مثل مباحث مربوط به مبدء تعالی، عوالم وجود ، ملائکه، خلقت و ساختار وجود انسان و ...) در نظام رسمی دروس حوزه تامین نمی گردد و احیانا بصورت محدود و سطحی مطرح می گردد و این در حالیست که مباحث معرفتی و اخلاقی و ... مبنای مسائل فقهی است و اصولا در کتاب الهی و روایات اهل بیت علیهم السلام احکام دین به همراه مبانی آن ذکر شده است جبران این نقیصه بامطالعه هدفمند مجموعه معارف دینی در حوزه کتاب الله تعالی و آخبار اهل بیت (علیهم السلام){ هدفمند} است .
اهم اهداف ‌أ. آشنائی با متون وحی غیر کتابی ‌ب. شناخت مذاق معصوم (ع) ‌ج. کشف معارف دین بصورت مرتبط ‌د. کشف نظام معرفت دینی در قوس نزول و قوس صعود{کشف نظام معرفتی دین در حوزه های سه گانه بصورت مرتبط و کشف نظام تشریعی انسان در ارتباط با آن با نظام تکوینی وی} ‌ه. رنگ پذیری از معارف ناب درجه اول و اصلاح نگاه ، تغییر مبدء میل درونی، و تلبس بنور کلام اهل بیت علیهم السلام ‌و. کشف روش تبلیغی اهل بیت علیهم السلام، ارتکازات متشرعه ، فضای صدور روایات ‌ز. آشنایی با منابع حدیثی .
بسمه تعالی سلام علیکم و رحمه الله ضمن اعتذار در رابطه با اشتباه پیش آمده در رابطه با نام گذاری فایلهای ارسالی بحث سیر مطالعات حدیثی، فایل جلسه اول و جلسه دوم بهمراه فایل پرسشها دوباره خدمتتان ارسال شد سلمکم الله جمیعا
02سیر مطالعات و پژوهش احادیث جلسه دوم 11 آبا 1400.mp3
23.6M
جلسه دوم در موضوع روش و سیر مطالعات احادیث و نکات تکمیلی روشمند
03سیر مطالعات و پژوهش احادیث پرسش و پاسخ جلسه سوم 11 آبان 1400.mp3
11.51M
پرسش و پاسخها در باره سیر مطالعات و پژوهش در احادیث نورانی اهل بیت (علیهم السلام) .
🔴افاضات مقام معظم رهبری حفظه الله تعالی 🔻 : ⏺ حدیث سه شنبه 19/1/93 روایت دیگری که شیخ صدوق در این مجلس بیان می‌فرمایند، این است: 1-قال: قال قیسُ بنُ عاصم: وفَدتُ مَع جماعةٍ من بنی تمیم الی النّبیّ صلی‌الله‌ علیه ‌وآله فَدخلتُ و عنده الصَّلصال بن الدَّلَهمَس. فقلتُ یا نبیَّ الله! عِظنا موعظةً نَنتَفِعُ بها فإنّا قومٌ نَعمُر فی البَریَّة. قیس بن عاصم به پیامبر اکرمصلی‌الله‌ علیه ‌وآله عرض کرد: ما در بیابانها زندگی می‌کنیم، دسترسی به شما نداریم، نصیحتی بفرمائید که از آن استفاده کنیم و آنرا وسیلۀ زندگی‌مان قرار دهیم. حضرت، کلام جامعی را می‌فرمایند، حاصل آن، این است که: برو سراغِ عملِ صالح. 2-فقال رسولُ الله صلی‌الله‌ علیه ‌وآله: یا قیس! إنَّ مع العِزّ ذُلّاً و إنّ مع الحیاةِ موتاً. حضرت فرمودند: زندگی اینطور است که در آن، عزّت هست، ذلّت هست، و پس از آن، مرگ هم هست، هر دو حقیقتهای متساوی و متوازی‌اند. شما که زندگی را می‌بینی، مرگ را هم ببین، بدان که مرگی هم وجود دارد. این، آنچیزی که متأسفانه انسان دیر آنرا احساس می‌کند. و 3-انّ مع الدّنیا آخرةً، بدان در مقابلِ زندگیِ دمِ دستی‌ای که داری، زندگیِ دیگری هم وجود دارد (در آخرت). 4-و إنّ لکلِّ شیءٍ حَسیباً، هر چیزی حسابگری دارد؛ هر کاری که می‌کنی، بی‌حساب و کتاب نیست. حرکات، حرفها و اقدامات تو یک حسابگری دارد که اینها را محاسبه می‌کند، ضبط می‌کند، نگه می‌دارد. اینرا بدان! 5-علی کلِّ شیءٍ رَقیباً، چشمِ بینائی وجود دارد که از همۀ جزئیات و ریز و درشتِ کارِ تو مراقبت می‌کند! 6-و إنّ لکلِّ حَسنةٍ ثواباً، هر کارِ خوبی که بکنی، یک پاداشی دارد، برو برگرد ندارد. 7-و لکلِّ سیئةٍ عقاباً، هر کارِ بدی که بکنی، عقابی پشتِ سرش است. اگر توبه نکردی، پاکش نکردی؛ قطعاً این عقاب دنبالِ آن کارِ بد خواهد بود. 8-و لکلِّ أجلٍ کتاباً، هر سرآمدی یک تقدیرِ مسلّمی دارد. اینطور نیست که انسان خیال کند همه‌چیز بی‌حساب و کتاب است! خیر، معلوم است که شما در چه زمانی قرار است از دنیا بروی، چه زمانی باید فلان حادثه برایت پیش بیاید. همۀ این سرآمدها، کتاب دارد؛ یعنی نوشته و تقدیرشده است. 9-و إنّه لابدّ لَک یا قیس مِن قرینٍ یُدفَن معک، بدان که وقتی تو را بعد از مرگ در خاک دفن می‌کنند، یک رفیق و قرینی هم داری که او را نیز با تو دفن می‌کنند. 10-و هو حیٌّ، آن قرینی که با تو در خاک دفن می‌شود، زنده است. 11-و تُدفَن معه و أنت میِّت، در حالیکه تو مرده‌ای. 12-فإن کان کریماً، اگر این قرینِ تو شریف باشد، موجودِ شریف و کریمی باشد؛ 13-أکرَمَک، تو را اکرام خواهد کرد، به تو محبت خواهد کرد، رفتار خوبی خواهد داشت. 14-و إن کان لئیماً أسلَمَک، اما اگر این قرینی که با تو دفن می‌شود، لئیم باشد، موجودِ پستی باشد، موجود بدی باشد، تو را تسلیم خواهد کرد! یعنی تو را به آنچه سرنوشتت است واگذار خواهد کرد! رهایت می‌کند! به دادت نمی‌رسد! 15-ثمّ لایُحشَر الّا معک، همین قرین در روز قیامت هم با تو محشور خواهد شد. 16و لاتُبعَث الّا معه، تو هم مبعوث نمی‌شوی مگر با این قرین؛ همه جا با توست؛ هم در قبر، هم در برزخ، هم در قیامت. 17-و لاتُسألُ الّا عنه، همۀ سؤال و جوابها و مؤاخذه‌های تو مربوط به همین قرینی می‌شود که با تو همراه است. 18-فلاتَجعله الّا صالحاً، حال، این قرینی را که در مرگ با تو همراه است، در قبر با تو همراه است، در قیامت با تو همراه است، مؤاخذه‌ای که از تو می‌کنند دربارۀ او می‌کنند، این را قرار مده مگر قرینِ صالحی. 19-فإنّه إن صَلَح أنِستَ به، زیرا اگر خوب باشد، تو با او مأنوس می‌شوی، به او دلخوش می‌شوی، در کنار او به تو خوش می‌گذرد. 20-و إن فَسَد لاتَستَوحِش الّا منه، و اگر این رفیق و قرین بد باشد، فاسد باشد، هیچ مشکلی برای تو بجز از ناحیۀ او وجود نخواهد داشت. اهمیت این قرین را حضرت در اینجا برای ما روشن می‌فرمایند. این قرین کیست؟ 21-و هو فِعلُک، این قرین، کاری است که انجام می‌دهی. ما خیال می‌کنیم کلمه‌ای که از زبان ما خارج شد، تمام می‌شود! اینطور نیست، این کلمات قرینِ ماست، عملِ ماست، با ما همراه است و خدای متعال بر اساس هویت و حقیقت و ماهیت این حرف با ما رفتار خواهد کرد؛ اگر کذب باشد، افتراء باشد، تهمت باشد، افساد باشد، دو بهم زنی باشد، خیانت باشد، اینها یک نوع قرین دارد. از آن طرف هم اگر نصیحت باشد، هدایت و ارشاد باشد، رفعِ همّ و غمّ از کسی باشد، این قرینِ دیگری است. به دو صورت می‌شود حرف زد، دو گونه می‌شود عمل کرد. عمل شما، با شما هست؛ حرفِ شما، اقدام شما، کارِ شبانه‌روزی شما، در قبر هم با شما است، در قیامت هم با شماست، مؤاخذۀ شما هم مربوط به آن است. 📘امالی، صفحۀ 51.
🔴افاضات مقام معظم رهبری حفظه الله تعالی 🔻 : ⏺ حدیث یک شنبه 24/1/93 ⬅️عن ابان بن عثمان و هشام بن سالم و محمد بن عمران، عن الصادق علیه ‌السلام . این روایت مربوط به جلسۀ دوّم صدوق رضوان‌ الله‌ علیه است. 1⏪- قال: عَجِبتُ لِمَن فَزع لأربعٍ کَیف لایَفزَع الی اربعٍ. کسی که از چهار چیز بیمناک است، چرا به چهار پناهگاه برای مصون‌ماندنِ از آن چهار چیز مراجعه نمی‌کند! آن چهار چیزی که از آنها بیم داریم، چه هستند؟ و علاج هر کدام از این چهار چیست؟ 2⏪- قال: عَجِبتُ لِمَن خاف العدوّ کَیف لایَفزَع الی قولِه تعالی «حَسبُنا الله و نِعمَ الوکیل». شما که از دشمن می‌ترسید، چرا پناه نمی‌برید به حسبنا الله و نِعم الوکیل؟ چطور؟ دنبالش استدلال هست: 3-فإنّی سَمعتُ اللهَ عز ّو جلّ یقول بِعَقِبِها: «فَانقَلبوا بنعمةٍ مِن الله و فضلٍ لم‌یمسسهم سوء. آنان که گفتند: حَسبنا الله و نعم الوکیل نتیجه‌اش این شد که: فانقلبوا بنعمة من الله و فضلٍ لم‌یمسسهم سوء. نکته‌ای که در اینجا وجود دارد این است که: پناه بردنِ به حَسبنا الله و نعم الوکیل، یعنی چه؟ از دشمن که می‌ترسیم، بگوییم: حسبنا الله و نعم الوکیل؛ همین؟! یا نه، با این مفهومِ حسبنا الله و نعم الوکیل، دل و جانمان را آمیخته کنیم و عملمان را دنبالش بیاوریم. چنانچه در فانقلبوا بنعمة من الله، همین بود. بعد از جنگِ سختِ احد با آنهمه خسارتها و زخمی و کشته، مسلمانها به مدینه برگشتند، در این بین یک عده‌ای مسلمانان را از قدرت دشمن می‌ترساندند. کفار جمع شده بودند نزدیکِ مدینه که دوباره به مسلمانها حمله کنند. یک عده هم مُرجِفین، آن کسانی که شأنشان همین است که دلِ مردم را خالی کنند. آیۀ شریفه نازل شد: الذین قال لهم الناس انّ الناس قد جَمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایماناً و قالوا حسبنا الله و نعمَ الوکیل. پیغمبر فرمود: کسانی که امروز در جنگ احد مجروح شدند، اینها بیایند برویم در مقابل این کسانی که جمع شدند شبانه به ما حمله کنند. اگر کسی هم نیاید، من خودم تنها می‌روم. پیغمبر راه افتاد، زخمی‌های مسلمان فوراً لباسِ جنگ پوشیدند و دنبال پیغمبر راه افتادند، دشمن را متواری کردند، تار و مار کردند؛ فانقلبوا، یعنی برگشتند، بنعمةٍ من الله و فضل لم‌یمسسهم سوء، هم نعمت آوردند یعنی از آنها غنیمت گرفتند. و فضلٍ، زیادتیِ از سوی پروردگار که احساس پیروزی و احساس قدرت کردند. لم‌یمسسهم سوء، هیچ ضرری هم به آنها نرسید. و اتّبعوا رضوانَ الله. تمسک به حسبنا الله و نعم الوکیل یعنی این. صِرفِ اینکه انسان بنشیند بگوید: ما از دشمن نمی‌ترسیم! صد مرتبه هم حسبنا الله بگوید، این، کافی نیست. گاهی هم وسطِ این حسبنا الله و نعم الوکیل گفتن، حواسِ انسان می‌رود به دکان، درس، مسجد و مُرید. این، کافی نیست. اینکه می‌گویند پناه ببرید به حسبنا الله و نعم الوکیل، یعنی همچنانی که آن مسلمانانِ صدر اسلام پناه بُردند به حسبنا الله و نعم الوکیل؛ اوّلاً در دلِ خود، معتقد شدند به اینکه وقتی که در راه خدایند، خدا برای کمک به آنها کافی است. ثانیاً: بر طبق این اعتقاد عمل هم کردند، با همان حال زخمی به طرف میدان جنگ راه افتادند، اینجاست که خداوند آنان را از شر دشمن حفظ خواهد کرد. ☑️امالی، صفحۀ 51.
با سلام خدمت اعزه با توجه به درخواست برخی از سروران فهرست ابواب کتابهای شریف کافی و بحار الانوار خدمتتان ارسال شد سلمکم الله
بسمه تعالی سلام علیکم فایل بارگذاری شده ناظر به بیان نشانه های محبیت و قرب به خداوند متعال و همچنین نشانه های دوری و بغض خداوند سبحان نسبت به بندگان است در ایات کریمه و روایات شریفه با تعابیری نظیر «إذا أحب الله عبدا ....» و « إذا أبغض الله عبدا» و تعابیر مشابهی مواجه میشویم که مشعر به این نکته است که در لایه های مختلف وجودی ما نشانه ها و آثاری وجود دارد که کاشف از محبت الهی یا بغض الهی نسبت به انسان است و تدبر در این نشانه ها و مراقبت نفس می تواند جایگاه انسان در نزد خداوند متعال را مشخص کند و با اصلاح و تهذیب نفس، سیر حرکت انسان در مسیر عبودی اصلاح یا سریعتر شود جهت تسهیل در ارائه مطلب این نشانها در 5ساحت دسته بندی شده است 1- ساحت و نظام فکری و بینش 2-ساحت نظام گرایشی - عواطف اخلاق 3-ساحت و نظام عملی 4-ساحت و نظام اجتماعی(معاشرت ها) 5-ساحت روابط عبودی
بسمه تعالی فایل ارسالی شامل مباجث ذیل است و تحلیل افراد خصوصا 1- ضرورت تحلیل جامع نسبت به رفتار و اخلاق و اعتقادات 2- تفکیک بین حسن و قبح فعلی و حسن و قبح فاعلی 3- اصل و فرع کردن ناهنجاریهای مترائی در میان جامعه مؤمنان 4- پرهیز از حسن ظن یا سوء ظن بیجا 5- احتراز از بوجود آمدن غلّ و کدورت نسبت به مؤمنان «و الذین جاؤوا من بعدهم یقولون ربنا اغفر لنا و لاخواننا الذین سبقونا بالایمان و لا تجعل فی قلوبنا غلا للذین آمنوا ربنا انک رؤوف رحیم » 6- ضرورت حفظ رابطه ایمانی جهت رعایت شؤون روح الایمان تحلیل .
🔵ویژگی و صفات و مقتدای دینی 🔵صفات اولیای مقرب 🔴عنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ‏: 🔻*إِذَا رَأَيْتُمُ الرَّجُلَ قَدْ حَسُنَ سَمْتُهُ وَ هَدْيُهُ(هیئت و رفتار نیکو) وَ تَمَاوَتَ (أي أظهر من نفسه الضعف؛ آرام آرام سخن گفتن‏) فِي مَنْطِقِهِ وَ تَخَاضَعَ فِي حَرَكَاتِهِ فَرُوَيْداً لَا يَغُرَّنَّكُمْ فَمَا أَكْثَرَ مَنْ يُعْجِزُهُ تَنَاوُلُ الدُّنْيَا وَ رُكُوبُ الْحَرَامِ مِنْهَا لِضَعْفِ نِيَّتِهِ وَ مَهَانَتِهِ وَ جُبْنِ قَلْبِهِ فَنَصَبَ الدِّينَ فَخّاً(دام) لَهَا فَهُوَ لَا يَزَالُ يَخْتِلُ (أي يخدعهم‏) النَّاسَ بِظَاهِرِهِ فَإِنْ تَمَكَّنَ مِنْ حَرَامٍ اقْتَحَمَهُ 🔻*وَ إِذَا وَجَدْتُمُوهُ يَعِفُّ عَنِ الْمَالِ الْحَرَامِ فَرُوَيْداً لَا يَغُرَّنَّكُمْ فَإِنَّ شَهَوَاتِ الْخَلْقِ مُخْتَلِفَةٌ- فَمَا أَكْثَرَ مَنْ يَنْبُو(قال ابن الأثير في النّهاية: 5- 11: نبأ عنه بصره: أي تجافى و لم ينظر إليه) عَنِ الْمَالِ الْحَرَامِ وَ إِنْ كَثُرَ وَ يَحْمِلُ نَفْسَهُ عَلَى شَوْهَاءَ قَبِيحَةٍ فَيَأْتِي مِنْهَا مُحَرَّماً 🔻*فَإِذَا وَجَدْتُمُوهُ يَعِفُّ عَنْ ذَلِكَ فَرُوَيْداً لَا يَغُرَّنَّكُمْ حَتَّى تَنْظُرُوا مَا عُقْدَةُ عَقْلِهِ فَمَا أَكْثَرَ مَنْ تَرَكَ‏ ذَلِكَ أَجْمَعَ ثُمَّ لَا يَرْجِعُ إِلَى عَقْلٍ مَتِينٍ فَيَكُونُ مَا يُفْسِدُ بِجَهْلِهِ أَكْثَرَ مِمَّا يُصْلِحُهُ بِعَقْلِهِ 🔻*فَإِذَا وَجَدْتُمْ عَقْلَهُ مَتِيناً فَرُوَيْداً لَا يَغُرَّكُمْ تَنْظُرُوا أَ مَعَ هَوَاهُ يَكُونُ عَلَى عَقْلِهِ أَمْ يَكُونُ مَعَ عَقْلِهِ عَلَى هَوَاهُ وَ كَيْفَ مَحَبَّتُهُ لِلرِّئَاسَاتِ الْبَاطِلَةِ وَ زُهْدُهُ فِيهَا فَإِنَّ فِي النَّاسِ مَنْ‏ خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ يَتْرُكُ الدُّنْيَا لِلدُّنْيَا وَ يَرَى أَنَّ لَذَّةَ الرِّئَاسَةِ الْبَاطِلَةِ أَفْضَلُ مِنْ لَذَّةِ الْأَمْوَالِ وَ النِّعَمِ الْمُبَاحَةِ الْمُحَلَّلَةِ فَيَتْرُكُ ذَلِكَ أَجْمَعَ طَلَباً لِلرِّئَاسَةِ حَتَّى‏ إِذا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ فَهُوَ يَخْبِطُ خَبْطَ عَشْوَاءَ يُوقِدُهُ أَوَّلَ بَاطِلٍ إِلَى أَبْعَدِ غَايَاتِ الْخَسَارَةِ وَ يُمِدُّهُ رَبُّهُ بَعْدَ طَلَبِهِ لِمَا لَا يَقْدِرُ عَلَيْهِ فِي طُغْيَانِهِ فَهُوَ يُحِلُّ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَ يُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَا يُبَالِي مَا فَاتَ مِنْ دِينِهِ إِذَا سَلِمَتْ لَهُ الرِّئَاسَةُ الَّتِي قَدْ شَقِيَ مِنْ أَجْلِهَا فَأُولَئِكَ الَّذِينَ‏ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ‏ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِيناً 🔻*وَ لَكِنَّ الرَّجُلَ كُلَّ الرَّجُلِ نِعْمَ الرَّجُلُ هُوَ الَّذِي جَعَلَ هَوَاهُ تَبَعاً لِأَمْرِ اللَّهِ وَ قُوَاهُ مَبْذُولَةً فِي‏ رِضَى اللَّهِ يَرَى الذُّلَّ مَعَ الْحَقِّ أَقْرَبَ إِلَى عِزِّ الْأَبَدِ مِنَ الْعِزِّ فِي الْبَاطِلِ وَ يَعْلَمُ أَنَّ قَلِيلَ مَا يَحْتَمِلُهُ مِنْ ضَرَّائِهَا يُؤَدِّيهِ إِلَى دَوَامِ النَّعِيمِ فِي دَارٍ لَا تَبِيدُ وَ لَا تنفذ [تَنْفَدُ] وَ أَنَّ كَثِيرَ مَا يَلْحَقُهُ مِنْ سَرَّائِهَا إِنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ يُؤَدِّيهِ إِلَى عَذَابٍ لَا انْقِطَاعَ لَهُ وَ لَا يَزُولُ 🔻فذَلِكُمُ الرَّجُلُ نِعْمَ الرَّجُلُ فِبهِ فَتَمَسَّكُوا وَ بِسُنَّتِهِ فَاقْتَدُوا وَ إِلَى رَبِّكُمْ فَتَوَسَّلُوا فَإِنَّهُ لَا تُرَدُّ لَهُ دَعْوَةٌ وَ لَا يُخَيَّبُ لَهُ طَلِبَةٌ. ▪️الاحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي) ؛ ج‏2 ؛ ص320 .
🔴افاضات مقام معظم رهبری حفظه الله تعالی 🔻 : ⏺ حدیث :15/10/93 🔸حدَّثَنا احمدُ الحسنِ الحسینی، عن الحسنِ بن علیٍّ (حضرت عسگری«علیه‌الصلاةوالسلام»)، عن ابیه (حضرت هادی«سلام‌الله‌علیه»)، عن محمد بن علیٍّ (حضرت جواد«سلام‌الله‌علیه»)، عن ابیه الرضا«علیه‌السلام»، عن ابیه موسی بن جعفر«علیهماالسلام»، عن ابیه جعفر بن محمد«علیهماالسلام»، عن ابیه محمد بن علی«علیهماالسلام»، عن ابیه علی بن الحسین«علیهماالسلام»، عن ابیه الحسین بن علیٍّ«علیهماالسلام» 🔻قال: قال امیرُالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه»:كَمْ مِنْ غَافِلٍ يَنْسَجُ ثَوْباً لِيَلْبَسَهُ وَ إِنَّمَا هُوَ كَفَنُهُ وَ يَبْنِي بَيْتاً لِيَسْكُنَهُ وَ إِنَّمَا هُوَ مَوْضِعُ قَبْرِهِ. ✔️کَم مِن غافلٍ یَنسِجُ ثوباً لِیَلبِسَه و إنّما هو کَفَنُه. 🔻این روایت، دو جمله بیشتر نیست. برای غفلت‌زدائی از ما انسانهای غافل است که به فکر مرگ باشیم. می‌خواهد انسانها را به حقیقتِ مُردن متوجه بکند، این واقعیتِ قطعیِ غیر قابل ریبِ همگانی که در عین همگانی بودن و قطعی بودن، در نزد همه یا اغلب مغفولٌ عنه است! راه می‌رویم، حرف می‌زنیم، کار می‌کنیم مثل کسی که بناست تا ابد زنده بماند، فکر مرگ نیستیم. این عیبِ بزرگی است. برای اینکه ما را از این غفلت خارج کنند، این کلمات را بیان کردند. فایدۀ تذکرِ به مرگ این است که انسان یک قدری در مورد عمل خود و کارهایی که می‌کند و نیتهای خود و رفتارهای خود تأمّل می‌کند. وقتی فهمیدیم که به یک مرزی خواهیم رسید و از این مرز عبور خواهیم کرد به جائی که در آنجا هیچ عملی از ما دیگر ساخته نیست، به کلّی دستِ ما بسته است. وقتی از این مرزِ حیات و مرگ عبور کردیم، از ما دیگر کاری ساخته نیست؛ در عین حال محاسبۀ ذرۀ ذرۀ کارهایی هم که از اوّل تکلیفمان تا آن روز کردیم به سراغ ما می‌آید. خیلی حادثۀ مهم و عجیبی است. وقتی غفلت نداشته باشیم، مراقب کارهایمان هستیم، یعنی سعی می‌کنیم فاصلۀ بین امروز تا روزِ سررسید را یکطوری پر کنیم که اگر گذشته‌ها هم مشکلی داشته است، از حالا به بعد دیگر مشکلی نباشد. مرگ هم مخصوص پیرمردها و پیرزنها نیست، حواستان باشد! البته احتمال مُردن و رفتن در ما پیرها بیش از شما جوانهاست، امّا در مورد جوانها هم این احتمال منتفی نیست. ما در طول عمرمان چقدر جوانها را دیدیم که جای فرزندان ما بودند، بعضی جای نوه‌های ما بودند، رفتند! ما زنده ماندیم و آنها رفتند! بنابراین، مرگ برای همه است. فرمایش امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» این است: ای بسا انسانِ غافلی که پارچه‌ای را می‌بافتد برای اینکه آنرا لباس کند – در آن اعصار لباسِ کرباس می‌پوشیدند، آنرا هم با دست می‌بافتند- همان لباس کفنِ اوست. یعنی این فرصت را پیدا نمی‌کند که از این پارچه به عنوان لباس استفاده کند. ✔️و یَبنی بِیتاً یا بِناءً (طبق اختلاف نُسَخ) لِیَسکُنَه، ب نائی را می‌سازد که در آن زندگی کند، سالها لذّت ببرد؛ ✔️و إنّما هو موضعُ قبرِه، همین بنا، محل قبر اوست، ملتفت نیست که دارد چه می‌سازد. این، برای نشان‌دادنِ بی‌اعتباری دنیاست. به اینها باید توجه کرد، اینها را ما بر منبر، غیر منبر می‌خوانیم هم برای خودمان، هم برای دیگران. اما یک قدری هم اینها را برای دل خودمان بخوانیم، خودمان به این مواعظ متعِّظ بشویم. 🌓 الأمالي( للصدوق)، ص: 110