هدایت شده از 🍁جـٰامعہ مَـهــدو؎🌸
1_466661530.mp3
12.38M
یاران صادق:
📣 #ویژهنامه | شهادت امام هادی علیهالسلام!.
شهادت مظلومانه دهیمن ستاره پر فروغ و درخشان آسمان ولایت و امامت را به محضر نورانی، مقدس و مطهر صاحب عزای اصلی حضرت ولی عصر امام مهدی موعود(عج) و همه دوستداران و عزادارن آن وجود نورانی تسلیت و تعزیت عرض می نمایم!.🏴🏴🏴😭😭😭🚩🚩🚩
▪️امام هادی(ع) پیشوای دهم شیعیان و جد بزرگوار امام زمان(ع) مهدی موعود و منجی عالم می باشد. بنا بر نظر مشهور این وجود مقدس در نیمۀ ذیحجه سال ۲۱۲ هـ. ق در مدینه به دنیا آمد.
▪️پدر بزرگوارش پیشوای نهم، حضرت جواد الائمه امام جواد(ع) و مادر گرامی آن بزرگوار بانوی پاکیزه و مطهره بنام «سمانه مغربیه» است که کنیزی پاکیزه، با فضیلت و با تقوا بود.
▪️مشهورترین القاب امام دهم، «نقی» و «هادی» است و به آن وجود نورانی «ابوالحسن الثالث» نیز میگویند.
▪️علم و دانش امام هادی(ع) همانند آباء و اجداد گرامیاش، علم لدنی بود؛ یعنی مستقیماً از طریق غیب و همچنین از علوم و معارف قرآن کریم و سنت رسول الله (ص) و پدران بزرگوارش دریافت مینمود.
▪️سر انجام امام هادی(ع) با دسیسه و نیرنگ یکی از خلفای عباسی بنام معتز در سال ۲۵۴ هـ . ق در شهر سامرا به وسیله زهری که به ایشان خورانده شد، به فیض عظمای شهادت رسیدند.
#با ما همراه شوید و مطالب زیبا و جدید بخوانید!.
🌐Admin
@hojjati_mohajerin
به ما بپیوندید🌷🌷🌷♻
کانال:https://eitaa.com/maaref_Danishi_arzeshi
گروه:http://eitaa.com/joinchat/1976172574C764de743b2
#جوانمرد قصاب
✍️متروی تهران ایستگاهی دارد به نام جوانمرد قصاب،
این جوانمرد، همیشه با وضو بود.
می گفتند: عبدالحسین، چه خبر از وضع کسب و کار؟ می گفت:
الحمدلله، ما از خدا راضی هستیم، او از ما راضی باشه......!!
هیچکس دو کفه ترازوی عبدالحسین را مساوی ندیده بود، سمت گوشت مشتری همیشه سنگین تر بود.
👈اگر مشتری مبلغ کمی گوشت میخواست، عبدالحسین دریغ نمی کرد. می گفت: «برای هر مقدار پول، سنگ ترازو هست.»
وقتی که می شناخت که مشتری فقیر است، نمی گذاشت بجز سلام و احوال پرسی چیزی بگوید. مقداری گوشت می پیچید توی کاغذ و می داد دستش!.
کسی که وضع مادی خوبی نداشت یا حدس می زد که نیازمند باشد یا عائله زیادی داشت، را دو برابر پول مشتری، گوشت می داد.
👈گاهی برای این که بقیه مشتری ها متوجه نشوند، وانمود می کرد که پول گرفته است.
گاهی هم پول را می گرفت و کنار گوشت، داخل روزنامه، دوباره بر میگرداند به مشتری!.
گاهی هم پول را میگرفت و دستش را می برد سمت دخل و دوباره همان پول را می داد دست مشتری و می گفت: «بفرما ما بقی پولت.»
عزت نفس مشتریِ نیازمند را نمی شکست.....!!
برا سلامتی همه جوان مردهای عصر ما که در این روزهای سخت دست فقرا و درماندگانان را در سرزمین های اسلامی و خصوصا افغانستان را گرفتند و میگیرند با هم بگوییم: اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد!.
گروه: داستانهای شیرین
#با ما همراه شوید و مطالب زیبا و جدید بخوانید!.
https://eitaa.com/joinchat/10354782Caeec2836a7