#خاطرات_شهدا
بهش گفتم ،
آق ابراهیم چرا جبهه رو
ول نمی کنی بیایی دیدار امام خمینی!
برگشت گفت ،
ما رهبری را برای تماشا نمی خواهیم ،
ما رهبری را برای اطاعت می خواهیم.....
#شهیدابراهیم_هادی
📕 سلام بر ابراهیم
#عرفه
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
🌹اخلاق مهدوی
https://eitaa.com/akhlaghmahdavi2
#خاطرات_شهدا
در بحبوحه ی جنگ بابایی به دیدار امام آمد و از ایشان درخواست مرخصی داشت .
وقتی امام علت مرخصی آن هم در آن زمان را پرسیدند ، عباس جواب داد که الان #محرم است و من نذر دارم به هیئت های ناشناس میروم و استکان های چای را میشویم.
امام گفتند به شرطی مرخصی میروی که به نیت من هم چند تا استکان بشویی....
سر لشکر خلبان
#شهیدعباس_بابایی
📕 ستارگان خاکی ، ج۳
( سالروز شهادت ۱۵ مرداد ، روحش شاد )
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
🇮🇷 @mafeleshg
#خـــاطرات_شهدا
باباجان اين نامه را در تنهايی شب می نويسم. شبی خواب ديدم كه ما سه نفريم و داريم جنازه ای را حمل می كنيم.
تن همه ما سپيد بود و جنازه نورانی ، اتاق تاريك ما را روشن كرده بود. جنازه را خوب نگاه كردم و بوسيدم.
كسی كنارم بود، از او پرسيدم:
آن كسی كه آن طرف ايستاده و نورانی است را ميشناسي؟!
پاسخ داد: او امام موسی بن جعفر (ع) است.
نميدانم چرا از خودش نامش را نپرسيدم.
هنگام بستن سر تابوت آن شخص يا امام (ع) به من فرمودند:
اين جنازه، جنازه ی توست !
يك باره از خواب پريدم. يقين پيدا كردم شهيد خواهم شد.
باباجان! در كوچكی يك نفر به من نويد داد كه پايان زندگی تو ۱۷ سالگی است و الآن ۱۷ سال دارم و منتظر رايحه بهشتی هستم.....۶۵/۱۰/۱۲
#شهيدرحيم_شيرويه
📕 کرامات شهدا
#ماه_رجب
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
🇮🇷 @mafeleshg
https://eitaa.com/akhlaghmahdavi2