🍃⇨﷽
🌷 داستان کوتاه
❄️⇦ درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»
❄️⇦ درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»
کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه میخواهی؟»
درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»
❄️⇦ چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که میخواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیان خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:
«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
💠#فلسفه_حج
🌹امام علی علیه السلام:
🕋 آيا مشاهده نميكنيد كه همانا خداوند سبحان، انسانهاي پيشين از آدم عليه السّلام تا آيندگان اين جهان را با سنگهايي در مكّه آزمايش كرد كه نه زيان ميرسانند، و نه نفعي دارند، نه ميبينند و نه ميشنوند اين سنگها را خانه محترم خود قرار داده و آن را عامل پايداري مردم گردانيد.
🕋 سپس كعبه را در سنگلاخترين مكانها، بي گياه ترين زمينها و كم فاصله ترين درّهها، در ميان كوههاي خشن، سنگريزه هاي فراوان و چشمه هاي كم آب و آباديهاي از هم دور قرار داد، كه نه شتر، نه اسب و گاو و گوسفند، هيچ كدام در آن سرزمين آسايش ندارند.
🕋 سپس آدم عليه السلام و فرزندانش را فرمان داد كه به سوي كعبه برگردند و آن را مركز اجتماع و سر منزل مقصود و بار اندازشان گردانند، تا مردم با عشق قلبها، به سرعت از ميان فلات و دشتهاي دور و از درون شهرها، روستاها، درّههاي عميق، و جزاير از هم پراكنده درياها به مكّه روي آورند، شانه هاي خود را بجنبانند و گرداگرد كعبه #لا_اله_الا_اللّه بر زبان جاري سازند و در اطراف خانه طواف كنند و با موهاي آشفته و بدنهاي پر گرد و غبار در حركت باشند.
🕋 لباسهاي خود را كه نشانه شخصيّت هر فرد است در آورند و با اصلاح نكردن موهاي سر، قيافه خود را تغيير دهند، كه آزموني بزرگ و امتحاني سخت و آزمايشي آشكار است براي پاكسازي و خالص شدن، كه خداوند آن را سبب رحمت و رسيدن به بهشت قرار داد.
🕋 اگر خداوند خانه محترمش و مكانهاي انجام مراسم حج را، در ميان باغها و نهرها و سرزمينهاي سبز و هموار و پردرخت و ميوه، مناطقي آباد و داراي خانه ها و كاخهاي بسيار و آباديهاي به هم پيوسته، در ميان گندمزارها و باغات خرّم و پر از گل و گياه، داراي مناظري زيبا و پر آب، در وسط باغستاني شادي آفرين و جادّه هاي آباد قرار ميداد، به همان اندازه كه آزمايش ساده بود، پاداش نيز سبكتر ميشد.
🕋 اگر پايه ها و بنيان كعبه و سنگهايي كه در ساختمان آن به كار رفته از زمرّد سبز و ياقوت سرخ و داراي نور و روشنايي بود،
✅ دلها ديرتر به شك و ترديد ميرسيدند،
✅ و تلاش شيطان بر قلبها كمتر اثر ميگذاشت
✅ و وسوسه هاي پنهاني او در مردم كارگر نبود.
🕋 درصورتي كه خداوند
✅ بندگان خود را با انواع سختيها ميآزمايد
✅ و با مشكلات زياد به عبادت ميخواند،
✅ و به اقسام گرفتاريها مبتلا ميسازد،
تا #كبر و #خودپسندي را از دلهايشان خارج كند و به جاي آن #فروتني آورد
و درهاي #فضل و #رحمتش را به رويشان بگشايد
و وسائل #عفو و #بخشش را به آساني در اختيارشان گذارد.
📚 نهج البلاغه، خطبه 192
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
❓دشمن ترینِ افراد نزد خدا چه کسانی هستند؟
✍ يكی از آفات زبان که در اخلاق اسلامی از رذايل اخلاقی به شمار می رود، سخن چینی یا نمّامی است. سخن چینی به این معناست. که سخن کسی را که پشت سر دیگری گفته، به وی باز گوید، مثلا بگوید فلان درباره تو چنین و چنان گفت؟
☀️قرآن مجيد در نكوهش سخن چينی می فرمايد: «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ»؛ وای بر هر عيب جوی سخن چين. (۱
✅ در روايات نیز سخن چینی به شدت مورد مذمّت قرار گرفته است و عذاب های سختی برای آن شمرده است.
رسول خدا ( ص) فرمود:
❓آيا شما را به بدترين افرادتان آگاه نكنم؟ عرض كردند: بله ای رسول خدا. فرمود: بدترين افراد آنهايی هستند كه به سخن چينی می روند و در ميان دوستان جدايی می افكنند و در جستجوی عيب برای افراد صالح و پاكدامن اند. (۲
🌺 در جایی دیگر می فرماید:
دشمن ترين شما نزد خدا كسانی هستند كه برای سخن چينی بين دوستان كوشش می كنند و جمعيت های متشكّل را پراكنده می سازند و كارشان تفرقه افكنی ميان انجمن ها و عيب جويی از پاكان و نيكان است. (۳)
---------------------------------
(۱) همزه،۱.
(۲) کافی، ج۲، ص۳۶۹.
(۳) مستدرک الوسایل، ج۹، ص۱۵۰.
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
❓منفورترین افراد در نزد پیامبر(ص چه کسانی هستند؟
✍عیبجویی آن است كه انسان در پى كشف و افشاء عيب ديگران برآید نقاط ضعف مردم را به دست آورده بزرگ كند و به رخ آنان بكشد. اسلام، براى آبروى افراد ارزش بسيار قائل شده و كسانى را كه عیبجو هستند و سبب هتك آبروى ديگران می شوند، بهشدت مورد مذمت قرار داده است. «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ» (هُمَزَه/ 1.
🌺 پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند:
🌷 منفورترین شما نزد من، سخنچینان و تفرقهافکنان میان دوستان و کسانىاند که به عیبجویى افراد پاک و بىگناه مىپردازند.
📚تاریخ بغداد: ج5، ص264
و نیز می فرمایند:
🌺 در مدینه مردمانى بودند که عیبهایى داشتند، اما زبان از عیبجویى مردم فرو بستند. پس خداوند زبان مردم را از عیبجویى آنان فرو بست. در نتیجه، آن عدّه مُردند و مردم از عیبهاى آنان آگاه نشدند. در همین شهر مردمانى هم بودند که عیبى نداشتند، امّا درباره عیبهاى مردم سخن مىگفتند. پس خداوند در آنان عیبهایى آشکار ساخت که تا وقتى مُردند به آن عیبها معروف بودند.
📚بحارالأنوار: ج75، ص213.
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
🍃⇨﷽
🌷آیت الله مجتهدی تهرانی :
❄️⇦ روایت دارد که امام صادق علیه السلام از شخصی پرسید : « مزاح هم میکنی؟» آن شخص گفت: نه. حضرت فرمودند: چرا؟ حتی دستور دادند که گاهی انسان یک مزاحی هم بکند. همه اش،خشک نباشد. اما کم، زیاد مزاح کردن ، تَذْهَبُ بِبَهاءِ المُؤمِن، قیمت مومن را می برد. آبروی مومن مےرود. زیاد شوخی نکنید، اما گه گاهی عیب ندارد.
❄️⇦ پیغمبر صلےالله علیه وآله خرما مےخورد و هسته های آن را جلوی امیرالمومنین علیه السلام می گذاشت. می خواست با امیرالمومنین شوخی کند و سر به سر امیرالمومنین بگذارد. بعد حضرت صلےالله علیه وآله فرمودند: «یاعلی ، خرما خیلی خوردی!»
❄️⇦ مثل بعضی ها که پرتغال مےخورند و پوستش را آن طرف مےگذارند. حضرت صلےالله علیه وآله هم هسته های خرما را پیش امیرالمومنین علیه السلام گذاشت و فرمود: یاعلی ، خیلی خرما خوردی! امیرالمومنین علیه السلام هم بازاری بود ، جواب دادند: «یا رسول الله ، کسی خرما زیاد خورده است که خرما را با هسته های آن خورده.» چون جلوی پیغمبر صلےالله علیه وآله هسته نبود.
❄️⇦ حضرت علیه السلام فرمود: «خرما کسی خیلی خورده که آن را با هسته هایش خورده است. » شوخی مےکردند. حتما نباید آدم مثل مربای آلو اخمو باشد.
❄️⇦ یک قدری هم مزاح داشته باشید. اما حرف بیهوده نزنید. حرف لغو نزنید. آبروی کسی را نبرید.
📘 بدیع الحکمة حکمت ۳۳ از مواعظ آیت الله مجتهدی تهرانی
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
📚جامعترین آیه اخلاقی
قرآن کتاب اخلاق و سازندگی است و در آیات بسیاری همگان را به ارزشهای اخلاقی دعوت نموده و جامعترین آیه اخلاقی قرآن آیه زیر است: خذ العفو و امر بالعرف و اعرض عن الجاهلین 306
با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذیر و آنها را به خوبی دعوت نما و از جلاهان رو بر گردان.
از عبد الله بن مسعود نقل شده است که جامعترین آهی قرآن آیه زیر است:
فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره و من یعمل مثقال ذره شرا یره (307
پس هرکس به اندازه سنگینی ذره ای کار خیر انجام داده آن را می بیند. و هر کس به اندازه ذره ای کار بد کرده آن را می بیند.
ابن مسعود؛ از آیه فوق تعبیر به جامعه می کرد و به راستی ایمان عمیق به محتوای آن کافی است که انسان را در مسیر حق و ادار کند و از هر گونه شر و فساد باز دارد.
لذا در حدیثی آمده است که کردی خدمت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) آمد و عرض کرد: از آنچه خداوند برای تو تعلیم داده به من بیاموز، پیغمبر (صلی الله علیه وآله) او را به مردی از یارانش سپرد، تا قرآن را به او تعلیم دهد. و او سوره زلزال را تا به آخر به او تعلیم داد. آن مرد از جا برخاست و گفت: همین مرا کافی است (و در روایت دیگری آمده است که گفت: همین یک آیه مرا کفایت می کند). 308
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ اعراف«199»
عفو و ميانهروى را پيشه كن (عذر مردم را بپذير و بر آنان آسان بگير)، و به كارهاى عقل پسند و نيكو فرمان بده، و از جاهلان اعراض كن.
نکته ها
با آنكه براى كلمهى «عفو»، چندين معنا بيان شده است: حدّ وسط و ميانه، قبول عذر خطاكار و بخشودن او، آسان گرفتن كارها، ولى ظاهراً در اين آيه، معناى اوّل مراد است.
📚جلد 3 - صفحه 249
«خُذِ الْعَفْوَ»، به معناى عفو را در اختيار و كنترل خود داشتن و به جا استفاده كردن آن است، لذا در بعضى موارد بايد قاطعانه برخورد كرد، «وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ» «1» چنانكه «أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ» به معناى آزاد و رها كردن جاهلان و دشمنان نيست، بلكه مراد با آنان نبودن و ميل به آنان نداشتن است، امّا گاهى موعظه، تذكّر و حتّى برخورد با آنان لازم است. «فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ» «2»
اين آيه با تمام سادگى و فشردگى، همهى اصول اخلاقى را در بر دارد. هم اخلاق فردى «عفو»، هم اخلاق اجتماعى «وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ»، هم با دوست «عفو»، هم با دشمن «أَعْرِضْ»، هم زبانى «وَ أْمُرْ»، هم عملى «أَعْرِضْ»، هم مثبت «خُذِ»، هم منفى «أَعْرِضْ»، هم براى رهبر، هم براى امّت، هم براى آن زمان و هم براى اين زمان. چنانكه امام صادق عليه السلام فرمودند: در قرآن آيهاى جامعتر از اين آيه در مكارم الاخلاق نيست.«3»
شكّى نيست كه عفو، در مسائل شخصى است، نه در حقّ النّاس و بيتالمال.
وقتى اين آيه نازل شد، پيامبر صلى الله عليه و آله از جبرئيل توضيح و شيوهى عمل به اين آيه را درخواست كرد. جبرئيل پيام آورد: «تَعفُو عمّن ظلمك و تُعطى مَن حَرمك و تَصِل مَن قطعك»،
«4» از كسى كه به تو ظلم كرده در گذر، به كسى كه تو را محروم كرده عطا كن و با كسى كه با تو قطع رابطه كرده است، ارتباط برقرار كن.
سراسر اين سوره، با تعبيرهاى گوناگون دعوت به اعتدال است. اعتدال در حقوق (آيهى 29)، در مصرف (آيهى 31)، در زينت (آيهى 32)، در عبادت (آيهى 56)، در خانهسازى (آيهى 74)، در اقتصاد (آيهى 85) و نسبت به شيوهى اجراى حقّ و عدالت در امّت حضرت موسى عليه السلام و امّت حضرت محمّد صلى الله عليه و آله در آيات 157 و 181 نكات ارزشمندى آمده است.
پیام ها
1- همواره بايد راه ميانه واعتدال را پيشه كرد. «خُذِ الْعَفْوَ»
«1». نور، 2.
«2». نساء، 63.
«3». تفسير فرقان.
«4». تفسير مجمعالبيان؛ بحار، ج 75، ص 114.
جلد 3 - صفحه 250
2- خوب بودن تنها كافى نيست، بايد در جامعه خوبىها را ترويج و سفارش كرد.
«وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ»
3- تنها پيامبر مخاطب آيه نيست، بلكه هر مسلمان و هر مبلّغ ومصلح اجتماعى بايد با لجوجان و جاهلان ياوهگو، برخوردى اعراض آميز داشته باشد و در برابر توهين و تهمتها چشمپوشى و صبر كند، نه آنكه درگير و گلاويز شود.
وَ أَعْرِضْ ...
4- هم بايد به معروف امر كرد و هم شيوهى امر كردن، بايد معروف و پسنديده باشد. «وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ»
5- مراد از جاهلان، نابخردان است، نه بىسوادان. «وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ» در فرهنگ قرآن و و روايات، معمولًا جهل در برابر عقل است.
6- در شيوهى اعراض و گذشت، نبايد به خواسته و گفتهى جاهلان كه بر خلاف مصلحت است توجّه كنيم، بلكه بايد محكم و استوار ايستاد. «أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ»
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
💠 استخاره ثارالله
امام حسین علیه السلام در سال شصت هجری به قصد انجام مراسم حج به مکه آمدند و آن گاه که از توطئه قتل خویش توسط یزید اطلاع یافتند، حج خود را به عمره مفرده تبدیل نموده و از احرام خارج گردیدند سپس به همراه اهل بیت خویش از مکه بیرون رفتند تا مبادا مأموران یزید ایشان را به قتل رسانیده و حرمت حرم امن الهی شکسته شود.
هنگامی که ابن عباس از این جریان مطلع شد به نزد حضرت آمد و عرض کرد: ای رسول خدا! سفر به سوی عراق را ترک کنید. پس از آن که ابن عباس درخواست خود را مطرح نموده و بسیار بر آن پافشاری و تأکید نمود، امام حسین علیه السلام به وی فرمود: ای ابن عباس! جد بزرگوارم به من فرمانی داده که در آن سرّی است که بعد از این به ظهور خواهد رسید و مرا واقعه ای در پیش است که آن را به طور مکرر از جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و پدرم علی علیه السلام شنیده ام و باید آن واقعه به ظهور برسد و آشکار گردد.
پس از آن که ابن عباس بار دیگر درخواست خود را با مبالغه بسیار تکرار نمود، قرار بر این شد که استخاره ای از قرآن مجید بنمایند. امام حسین علیه السلام قرآن را به نیت استخاره گشودند. این آیه آمد: «کلُّ نفسٍ ذائِقَةُ الموتِ و انَّما تُوَفُّونَ اجورَکُم یَومَ القیامَةِ» هرکسی مرگ را می چشد و شما پاداش خود را به طور کامل در روز قیامت خواهید گرفت.(آل عمران / 185)
چون حضرت این آیه را دیدند فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون» ما از آن خداییم و به سوی او باز می گردیم. (بقره/156) آن گاه به ابن عباس فرمود: ای ابن عباس! دیگر مبالغه نکن که چاره ای از قضای الهی نیست.
ابن عباس ساکت شد و با آن حضرت وداع کرده، فریاد وا حسیناه بر آورد و بیرون رفت، سپس آن حضرت امر فرمود: تا کجاوه ها را باز کردند و بارها را بر شتران بسته و از مکه معظمه بیرون رفتند.
📗 #هزار_و_یک_حکایت_قرآنی
✍ محمد حسین محمدی
💠کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
💠 داستان ذبح اسماعیل علیه السلام
خداوند ابراهیم علیه السلام را مأمور کرد که بدست خود اسماعیل علیه السلام را قربانی نماید، این جریان امتحان و آزمایشی بود برای او، تا مقدار صبر و تحملش را در برابر فرمان الهی معلوم گردد، و عطای پروردگار نسبت به او از روی استحقاق و شایستگی و به سن سیزده سالگی رسیده، ابراهیم مأمور می شود به دست خود او را ذبح کند.
ابراهیم به اسماعیل علیه السلام می گوید: پسر جان من در خواب دیده ام که تو را قربانی می کنم، بنگر تا رأی تو در این باره چیست؟
گفت: پدرجان به هر چه مأموری عمل کن که ان شاء الله مرا از صابران خواهی یافت.
بعد اسماعیل علیه السلام خودش پدر را ترغیب به این کار می کند و می گوید: اکنون که تصمیم به کشتن من داری، دست و پایم را محکم ببند که در وقت سر بریدنم آن موقع که کارد بر گلویم می رسد دست و پا نزنم، و از اجر و ثوابم کاسته نشود، زیرا مرگ سخت است و ترس آن را دارم که هنگام احساس آن مضطرب شوم.
دیگر آنکه کاردت را تیز کن و به سرعت بر گلویم بکش تا زودتر آسوده شوم. هنگامی که مرا بر زمین خوابانیدی صورتم را بر زمین بنه، و به یک طرف صورت مرا بر زمین مخوابان، زیرا می ترسم چون نگاهت به صورت من بیفتد، حال رقت به تو دست دهد و مانع انجام فرمان الهی گردد.
جامه ات را هنگام عمل بیرون آر که از خون من چیزی بر آن نریزد و مادرم آن را نبیند. اگر مانعی ندیدی پیراهنم را برای مادرم ببر، شاید برای تسلی خاطرش در مرگ من وسیله مؤثری باشد و آلام درونشیش تخفیف یابد.
پس از این سخنها بود که ابراهیم به او گفت: به راستی تو ای فرزند برای انجام فرمان خدا نیکو یاور و مددکار هستی. ابراهیم علیه السلام فرزند را به منی (محل قربانگاه) آورد و کارد را تیز کرده و دست و پای اسماعیل را بست و روی او را بر خاک نهاد، ولی از نگاه کردن به او خود داری می کرد و سر را به سوی آسمان بلند می کرد، آنگاه کارد را بر گلویش نهاد و به حرکت درآورد، اما مشاهده کرد که لبه کارد برگشت و کند شد.
تا چند مرتبه این مسأله تکرار شد که ندای آسمانی آمد: ای ابراهیم علیه السلام حقاً که رؤیای خویش را انجام دادی و مأموریت را جامه عمل پوشاندی. جبرئیل به عنوان فدای اسماعیل گوسفندی علیه السلام آورد و ابراهیم آن را قربانی کرد؛ و این سنت برای حاجیان بجای ماند که هر ساله در منی قربانی انجام دهند.
📗 #تاریخ_انبیاء، ج1
✍ آیتالله سید هاشم رسولی محلاتی
💠کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
💠 جوان عاشق و گوهر شاد خاتون
گوهر شاد، همسر شاهرخ میرزا، زنی مومن و با تقوا بود که مسجد گوهر شاد در کنار حرم امام رضا علیه السلام، معماری ارزشمندی است که به دستور او ساخته شد.
گوهر شاد، در زمانی که مسجد در حال ساخت بود، هر از مدتی سرکشی می کرد و از معماران پیشرفت کار را پرس و جو می نمود. روزی که برای سرکشی ساختمان آمده بود، بادی وزیدن گرفت و گوشه روبندش بلند شد و یکی از کارگران چهره گوهرشاد را دید و با همان یک نگاه سخت دلباخته و شیفته او شد.
کارگر از شدت عشق به گوهرشاد، روز به روز ضعیف و نحیف میشد. سرانجام مریض شد و در بستر بیماری افتاد، اما او جرات ابراز این عشق را به کسی نداشت. مادرش روزی به دیدن او رفت و با دیدن وضع رقت بار فرزند به گریه افتاد. کارگر راز خود را با مادرش در میان گذاشت. مادر هم برای رفع این مشکل پیش گوهر شاد رفت و ماجرا را برای او تعریف کرد.
گوهر شاد ابتدا از شنیدن ماجرا متاثر و ناراحت شد. اما برای نجات آن جوان به مادرش پاسخ مثبت داد و گفت: ازدواج با پسرت را البته با شرایطی می پذیرم و آن شرط این است که پسرت چهل شبانه روز تمام در محراب مسجد به نماز و عبادت مشغول شود و ثواب آن را مهریه من قرار دهد. اگر این شرط را کامل به انجام رساند، آنگاه من هم از شوهرم شاهرخ میرزا طلاق می گیرم و با پسرت ازدواج می کنم.
مادر به خانه بازگشت و توافق و شرط گوهرشاد را به پسرش گفت. جوان با خوشحالی از بستر بیماری بلند شد و گفت: چهل روز که سهل است اگر یک سال هم می گفت، قبول می کردم. جوان خود را آماده کرد و به محراب عبادت رفت. چهل شبانه روز با اخلاص و حضور قلب به عبادت و راز و نیاز پرداخت. تاثیر معنوی نماز در این مدت در قلب و روح جوان راسخ شد و چشمه های حکمت و معنویت از قلبش جوشیدن گرفت.
روز آخر، گوهرشاد کسی را فرستاد تا از حال و روز جوان جویا شود آن شخص به جوان گفت: من را گوهر شاد فرستاده است تا بیند اگر به شرطتت عمل کرده ای، او هم به عهد خود وفا کند. جوان با بی اعتنایی تمام در پاسخ گفت: برو به خانم بگو من هرگز حاضر نیستم برای رسیدن به وصال او از معشوق و محبوب حقیقی خود دست بردارم!
گوهرشاد که بصیرت دل داشت، جوان عاشق را با تدبیری هوشمندانه از عشق مجازی به عشق حقیقی هدایت می کند و لذت عبادت و نماز و نیاز با خدای مهربان را به او می چشاند.
💠کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
💠 داستان گاو بنى اسرائيل
ماجراى گاو بنى اسرائيل، مختلف نقل شده، ما در اين جا نظر شما را به ذكر يكى از آن روايات، با توجه به روايات ديگر و آيات 67 تا 73 سوره بقره، جلب مى كنيم:
مرد نيكوكارى به پدر و مادر خود بسيار احترام مى كرد. در يكى از روزها كه پدرش در خواب بود معامله پرسودى برايش پيش آمد ولى مغازه اش بسته بود و كليد مغازه نزد پدرش بود و پدرش نيز در آن وقت خوابيده بود. فروختن كالا، بستگى به بيدار كردن پدر داشت، تا كليدى را كه در نزد پدر بود بگيرد. مرد نيكوكار آن معامله پرسود را به خاطر بيدار نكردن پدر، انجام نداد (و به خاطر احترام به پدر،از سود كلانى گذشت) و مشترى رفت. وقتى پدر بيدار شد و از ماجرا اطلاع يافت، از پسر مهربانش تشكر كرد و گاوى را كه داشت به پسرش بخشيد و گفت: اميدوارم خير و بركت بسيار، از ناحيه اين گاو به تو برسد.
اين از يك سو، و از سوى ديگر يكى از جوانان بنى اسرائيل از دخترى خواستگارى كرد، به او جواب مثبت دادند، پسر عموى او، كه جوان آلوده به گناه بود، از همان دختر خواستگارى كرد. خواستگارى او را رد كردند، او كينه پسرعمويش را به دل گرفت تا اين كه شبى او را غافلگير كرده و كشت و جنازه اش را در يكى از محله ها انداخت. فرداى آن روز كنار جنازه آمد و با گريه و داد و فرياد، تقاضاى خون بها كرد و گفت: هركس او را كشته، خون بهايش به من مى رسد، و اگر قاتل پيدا نشد، اهل آن محل بايد خون بها را بپرازند.
موضوع پيچيده شد و اختلاف، شديد گرديد، چون تعيين قاتل از طريق عادى ممكن نبود و ادامه اين وضع ممكن بود موجب فتنه و قتل عظيم شود، نزد موسى عليه السلام آمدند تا او از خدا بخواهد، قاتل را معرفى كند. موسى عليه السلام حل مشكل را از درگاه خدا خواست، خداوند دستورى به او داد، موسى عليه السلام آن دستور را به قوم خود چنين بيان كرد:
خداوند به شما دستور مى دهد گاوى را ذبح كنيد و قطعه اى از بدن آن را به مقتول بزنيد، تا زنده شود و قاتل را معرفى كند و درگيرى پايان يابد. بنى اسرائيل: آيا ما را مسخره مى كنى؟ موسى: به خدا پناه مى برم از اين كه از جاهلان باشم.
اگر بنی اسرائیل كار را در همين جا ختم مى كردند، زود به نتيجه مى رسيدند، ولى بر اثر سؤالهاى مكرر، خودشان كار خود را دشوار نمودند،
بنى اسرائيل: از خدا بخواه براى ما روشن كند كه اين ماده گاو، چگونه باشد؟ موسى: خدا می فرمايد ماده گاوى كه نه پير و از كار افتاده، و نه جوان باشد، بلكه ميان اين دو باشد، آن چه به شما دستور داده زود انجام دهيد.
بنى اسرائيل: از خدا بخواه كه چه رنگى داشته باشد. موسى: خداوند مى فرمايد گاوى زردرنگ كه رنگ آن بينندگان را شاد سازد.
بنى اسرائيل: از خدا بخواه بيشتر توضيح دهد، زيرا چگونگى اين گاو براى ما مبهم است، موسى: خداوند مى فرمايد گاوى باشد كه براى شخم زدن رام نشده، و براى زراعت آبكشى ننموده است و هيچ عيب و رنگ ديگرى در او نيست.
بنى اسرائيل به جستجو پرداختند تا گاوى را با همين اوصاف بيابند، سرانجام چنين گاوى را از خانه همان مرد نيكوكار كه به پدر و مادر احترام مى كرد، و پدرش گاوى به او بخشيده بود يافتند، آن گاو را پس از چانه زنى هاى مكرر به قيمت بسيار گران يعنى به پُر بودن پوست آن از طلا، خريدند و گاو را آوردند. به دستور موسى عليه السلام آن گاو را ذبح كرده، دُم او را قطع كردند و به مقتول زدند، او به اذن خدا زنده شد و گفت: فلان پسرعمويم كه ادعاى خون بهاى مرا دارد، قاتل من است.
معما حل شد و قاتل به مجازات رسيد و مقتول زنده شده با دختر عموى خود ازدواج كرد و آن مرد نيكوكار، كه به پدر و مادر نيكى مى كرد به سود كلانى رسيد و پاداش نيكوكاريش را گرفت، حضرت موسى عليه السلام فرمود: «اُنظُرُوا اِلى البِرِّ ما بَلَغَ بِاَهلِهِ» به نيكى بنگريد كه چه پاداش سودمندى به صاحبش مى بخشد.
📗 #قصه_های_قرآن
✍ مرحوم محمدی اشتهاردی
💠کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
💐 عید قربان مبارک
✍ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺑﻪ ﺣﺞ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺍﺯ ﺷﺸﺼﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺣﺎﺟﯽ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﺟﯽ ﻧﯿﺴﺖ، ﻣﮕﺮ ﻋﻠﯽ ﺑﻦ ﻣﻮﻓﻖ، ﮐﻔﺸﮕﺮﯼ ﺩﺭ ﺩﻣﺸﻖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺣﺞ ﻧﯿﺎﻣﺪ .
ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻪ ﺩﻣﺸﻖ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻋﻠﯽ ﺑﻦ ﻣﻮﻓﻖ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺯﯼ (ﭘﯿﻨﻪ ﺩﻭﺯﯼ، ﺗﻌﻤﯿﺮ ﻭﻭﺻﻠﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﯼ ﺧﺮﺍﺏ ﻭ ﭘﺎﺭﻩ) ﻣﯿﮑﻨﺪ.
👈 ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﻪ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﺑﻪ ﺣﺞ ﻧﺮﻓﺘﯽ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺣﺠﺎﺝ ﻓﻘﻂ ﺣﺞ ﺗﻮ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪ، ﮔﻔﺖ ﺳﯽ ﺳﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺣﺞ ﺑﻮﺩ ﻭﺍﺯ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺯﯼ ﺳﯿﺼﺪ ﺩﺭﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﻋﺰﻡ ﺣﺞ ﮐﺮﺩﻡ، عیالم ﺣﺎﻣﻠﻪ ﺑﻮﺩ، ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺑﻮﯼ ﻃﻌﺎﻡ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ،
ﻣﺮﺍ ﮔﻔﺖ : ﺑﺮﻭ ﻭﭘﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻃﻌﺎﻡ ﺑﺴﺘﺎﻥ، ﻣﻦ ﺭﻓﺘﻢ، ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﮔﻔﺖ ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﻫﻔﺖ
ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﻣﻦ ﻫﯿﭻ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ،ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺧﺮﯼ ﻣﺮﺩﻩ ﺩﯾﺪﻡ. ﭘﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻃﻌﺎﻡ ﺳﺎﺧﺘﻢ. ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺣﻼﻝ ﻧﺒﺎﺷﺪ .
ﭼﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﺑﺸﻨﯿﺪﻡ ﺁﺗﺸﯽ ﺩﺭ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ. ﺁﻥ ﺳﯿﺼﺪ ﺩﺭهم ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺑﺪﻭ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻔﻘﻪ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺣﺞ ﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ.
📚 "ﺗﺬﮐﺮﻩ ﺍﻻﻭﻟﯿﺎ"عطار نيشابوري
💠کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
هدایت شده از سلامتکده نون و نمک
1_22264414.mp3
607.2K
سوال : اشاره ای به مبحث حبط
⏳ زمان : ۲:۰۰
🗂 حجم : ۰.۶ مگابایت
استاد عالی
🌐 @barzakhe
هدایت شده از نهج البلاغه؏ــلےیامولـا علیہ السلام
# حکمت ۵۴
✨ رشد استعداد : شادی و شاهی فرزند به ادب است و رشد استعداد
✨وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ
دقیقًا به کودک بگین
برای دریافت پاداش باید چکار کند!
نگین مسئولیت پذیر باش❗️
بگویید لطفاً خودت رختخوابتُ جمع کن!
پاداشِ مناسب؛
برای تکرار رفتار درست؛ انگیزه بخشه!
🔸@nahjolbalagheiha
هدایت شده از نهج البلاغه؏ــلےیامولـا علیہ السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨روزگاری در پیش است که مردمان ان هدفشان شکم ، ارزششان به کالا ، قبله شان زنان و ایینشان پول باشد .ان ها پست ترین افریدگان اند که هیچ بهره ای (در روز واپسین ) نخواهند داشت.
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
🔹کنز العمال /جلد۱۱/ص ۱۹۲
❣ #أللَّھُمَ_عجِلْ_لِوَلیِڪْ_ألْفَرَج
@nahjolbalagheiha
هدایت شده از نهج البلاغه؏ــلےیامولـا علیہ السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌅از حضرت علی علیه السلام بیاموزیم :
📹 هرچه مقام و مسئولیت تو بالاتر رفت باید در مقابل مردم متواضعتر باادبتر و فحشخورتر باشی!
🎙 استاد حسن رحیم پور ازغدی
https://eitaa.com/nahjolbalagheiha
هدایت شده از نهج البلاغه؏ــلےیامولـا علیہ السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ تصویری
🔹تحلیل انحراف انقلابیون از مسیر انقلاب بر اساس #خطبه_۱۵۱_نهج_البلاغه
🔸امام خامنه ای
https://eitaa.com/nahjolbalagheiha
هدایت شده از نهج البلاغه؏ــلےیامولـا علیہ السلام
1_8940774.mp3
3.71M
🔹🔸ضرورت امر به معروف و نهی از منکر از نظر امام خامنه ای ( مدظله العالی )
◻️◽️▫️قسمت سوم
هدایت شده از نهج البلاغه؏ــلےیامولـا علیہ السلام
1_8722563.mp3
2.62M
🔹🔸ضرورت امر به معروف و نهی از منکر از نظر امام خامنه ای ( مدظله العالی )
◻️◽️▫️قسمت دوم
هدایت شده از نهج البلاغه؏ــلےیامولـا علیہ السلام
1_8301212.mp3
1.31M
🔹🔸ضرورت امر به معروف و نهی از منکر از نظر امام خامنه ای ( مدظله العالی )
◻️◽️▫️قسمت اول
هدایت شده از نهج البلاغه؏ــلےیامولـا علیہ السلام
1_7370739.mp3
264.3K
#ساده زیستی برای عموم مردم فضیلت است و برای خواص و کارگزاران فریضه است .
منطق #امیرالمومنین علیه السلام در 👇
🔶🔸خطبه ۲۰۹ #نهجالبلاغه
#من_نهج_البلاغه_می_خوانم
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🍃
💫الگوهای رفتاری امام علی علیه السلام (۱
✨ اخلاق فردى_ساده زیستی امام على(ع
💎 ۱. # ابزار و وسائل ساده زندگى
فـرهـنگ ساده زيستى اگر در جوامع بشرى بگونه شايسته اى تحقّق يابد مى توان با بـسيارى ازمشكلات اقتصادى مقابله كرد و در روزگاران سخت آينده كه انفجار جمعيّت همراه بـا كـمـبـود مـوادغـذائى ومحدود بودن امكانات زيستى دامنگير انسان هاست چاره اى جز رواج فرهنگ ساده زيستى وجود ندارد.
امام على عليه السّلام الگوى كامل فرهنگ ساده زيستى بود.
دركمك به همسر، گندم را با آسياب سنگى آرد مى كرد و در كار خانه حضور جدّى داشت.
از لباس هاى معمولى كه عموم مردم مى پوشيدند استفاده مى كرد،
روزى به بازار رفت و به لباس فروشان ندا داد كه چه كسى پيراهن سه درهمى دارد؟
مـردى گـفـت: در مـغـازه مـن مـوجـود اسـت، حـضـرت امـيرالمؤ منين عليه السّلام آن را خريد و پوشيد.
خانه اى چون خانه ديگران داشت،
و اسـبـى يـا الاغـى كـه هـمـگـان در اخـتـيـار داشتند بكار مى گرفت و روزى شمشير خود را فروخت تا مشكل اقتصادى خانواده را حل كند.
هـارون بـن عنتره مى گويد: در شهر خورنق هوا سرد بود، على عليه السّلام را ديدم كـه قـطـيـفـه اى بـرخـود پـيـچـيـده و از سـرمـا رنـج مـى بـرد، گـفـتـم از بـيـت المال سهمى بردار.
امام على عليه السّلام پاسخ داد:
چـيـزى از مـال شـمـا برنمى دارم و اين قطيفه را كه مى بينى برخود پوشانده ام آن را از مدينه همراه آورده ام.
نان خشكيده مى خورد كه دخترش امّ كلثوم وقتى نان جوين خشك را بر سفره پدر ديد اشكش جارى شد.
در اوائل زندگى ، شب ها با همسرش برروى پوستينى مى خوابيد كه در روز بر روى آن شتر را علوفه مى داد.
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
🍃 بسم الله الرحمن الرحیم🍃
💫الگوهای رفتاری امام علی علیه السلام (۲
✨اخلاق فردى - ساده زيستى امام على(ع
💎 ۲. #ازدواج_ساده
🔵 الف ـ مراسم ساده
وقتى على عليه السّلام ازحضرت زهراء سلام الله عليها خواستگارى كرد، و پيامبر صلى الله عليه و آله موافقت نمود، فرمود:
على جان! از درهم ودينار چه دارى؟
پاسخ داد: يك شتر و زره جنگى.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: حيوان سوارى لازم است، زره را بفروش.
زره را بـه بـازار بـرد و بـه چهل درهـم فـروخـت و هـمـه را تـقـديـم رسول خدا صلى الله عليه و آله كرد.
خـطـبـه عـقـد در حـضـور جـمـعـى ازيـاران پـيـامـبـر خـوانـده شـد، رسـول خـدا مـقـدارى از قيمت زره را به سلمان داد تا لباس و برخى مايحتاج زندگى امام على عليه السّلام را تهيّه كند و مقدارى هم به مقداد داد و فرمود:
آن را بـه خـواهـر عـلى عـليـه السـّلام امّ هـانـى بـده تـا به عنوان صدقه بر سر عروس بـريزد كه با دادن يك غذاى ساده به جمعى از اصحاب، مراسم عروسى پايان گرفت.
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃
💫الگوهای رفتاری امام علی علیه السلام (۳
✨اخلاق فردى - ساده زيستى امام على(ع
🔵 ب ـ تداركات ساده ازدواج
هـمـه قـبـول دارنـد كه دختر رسول خدا صلى الله عليه و آله ؛ بزرگ زنان بهشتى و دختر بزرگترين پيامبر آسمانى است.
هـمـه قـبول دارند كه حضرت اميرالمؤمنين عليه السّلام يكى از بزرگترين شخصيّت هاى جهان اسلام است.
امّا ازدواج ساده آن بزرگواران جاى بسى شگفتى است، كه چگونه ساده و دور از تشريفات انجام گرفت.
سـِنِّ حضرت زهراء سلام الله عليها در روزِ ازدواجش پانزده سال و پنج ماه و نيم بود و على عليه السلام در آن روز بيست و يک سال و پنج ماه داشت.
💎 ۳. #غذاى_ساده
📝 داستان احنف بن قيس:
احنف بن قيس وقتى به دربار شام رفت وغذاهاى رنگارنگ معاویه را ديد، به گريه افتاد.
معاويه گفت: چرا گريه مى كنى؟
پاسخ داد: يك شب هنگام افطار خدمت على عليه السّلام رفتم به من فرمود:
"برخيز با حسن و حسين عليهماالسلام همسفره باش، و خود به نماز ايستاد، وقتى نماز امام عـلى عـليـه السـّلام بـه پـايـان رسـيـد ظـرف دربـسته اى را جلوى امام على عليه السّلام گذاشتند، به گونه اى در پوش غذا بسته بود كه ديگرى نتواند آنرا باز كند.
امـام دَر پـوش غـذا را بـرداشـت و آرد جـو را در آورد و تناول كرد.
بـه حـضـرت امـيـرالمـؤ مـنـيـن عـليـه السـّلام عـرض كـردم: شـمـا اهل سخاوت مى باشيد، پس چرا غذاى خود را پنهان مى كنيد؟
فرمود: اين كار از روى بخل ورزى نيست، مى خواهم فرزندانم از روى دلسوزى چيزى به آن (مانند روغنى يا دوغى) نيافزايند.
عرض كردم: مگر حرام است؟
فرمود:
نه؛ اما رهبر امّت اسلامى بايد در خوراک و لباس مانند فقيرترين افراد جامعه زندگى كند! تـا الگـوى بـيـنـوايـان بـاشـد،
و فـقـرا بـتـوانـنـد مـشـكـلات و تـهـيـدسـتـى خود را تحمّل كنند."
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃
💫الگوهای رفتاری# امام علی علیه السلام (۴
✨اخلاق فردى - #ساده زيستى #امام على(ع
🔵 داستان #احنف بن قیس به نحو ديگرى نیز روایت شده است؛
او مى گويد:
روزى بـه دربار معاويه رفتم، وقت نهار آن قدر #طعام گرم، سرد، ترش و شيرين پيش من آوردند كه تعجّب كردم. آنگاه #طعام ديگرى آوردند كه آنرا نشناختم.
پرسيدم: اين چه# طعامى است؟
معاويه جواب داد: ايـن# طـعـام از روده هـاى مـرغـابى تهيّه شده، آنرا با مغز گوسفند آميخته و با روغن پسته سرخ كرده و شكر نِيشكر در آن ريخته اند.
احنف بن قيس مى گويد:
در اينجا بى اختيار گريه ام گرفت و گريستم.
#معاويه با شگفتى پرسيد: علّت گريه ات چيست؟
گفتم: به ياد #على بن ابيطالب عليه السّلام افتادم، روزى در خانه او بودم، وقت# طعام رسيد.
فرمود : ميهمان من باش.
آنگاه سفره اى مُهر و مُوم شده آوردند.
گفتم: در اين سفره چيست؟
فرمود: آرد جو (سويق شعير)
گفتم: آيا مى ترسيد از آن بردارند يا نمى خواهيد كسى از آن بخورد؟
فـرمـود: نـه، هـيـچ كدام از اينها نيست، بلكه مى ترسم# حسن و# حسين عليهماالسلام بر آن روغن حيوانى يا روغن زيتون بريزند.
گفتم: يا #اميرالمؤ منين مگر اين كار حرام است؟
حضرت# اميرالمؤ منين عليه السّلام فرمود:
لا وَ لكِن يَجِبُ عَلى اَئِمَّةِ الحَقِّ اَن يُقَدِّرُوا اَنفُسَهُم بِضَعفَةِ النّاسِ لِئَلاّ يَطغِى الفَقيرَ فَقرُهُ
(نه، بلكه بر امامان حق لازم است در #طعام مانند مردمان عاجز و ضعيف باشند تا فقر باعث طغيان# فقرا نگردد).
هـر وقـت# فـقـر بـه آنـها فشار آورد بگويند: بر ما چه باك، سفره# اميرالمؤمنين نيز مانند ماست.
#مـعـاويـه گـفـت : اى #احـنـف مـردى را يـاد كـردى كـه فـضـيـلت او قابل انكار نيست!
✅ کانال نکته های خوب
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g