💠امیرالمومنین علی علیه السلام:
🔹شيعَتُنَا الْمُتَباذِلونَ فى وِلايَتِنا، اَلْمُتَحابّونَ فى مَوَدَّتِنا اَلْمُتَزاوِرونَ فى اِحياءِ اَمْرِنا اَلَّذينَ اِنْ غَضِبوا لَمْ يَظْلِموا وَ اِنْ رَضوا لَمْ يُسْرِفوا، بَرَكَةٌ عَلى مَنْ جاوَروا سِلْمٌ لِمَنْ خالَطوا؛
#شيعيان ما كسانى اند كه
💢در راه ولايت ما بذل و بخشش مى كنند،
💢در راه دوستى ما به يكديگر محبت مى نمايند،
💢در راه زنده نگه داشتن امر و مكتب ما به ديدار هم مى روند.
💢چون خشميگين شوند، ظلم نمى كنند
💢و چون راضى شوند، زياده روى نمى كنند،
💢براى همسايگانشان مايه بركت اند
💢و نسبت به هم نشينان خود در صلح و آرامش اند.
✳️كافى، ج 2، ص 236، ح 24
✅ کانال نکته های خوب را در پیام رسان سروش و ایتا و تلگرام. دنبال کنید
http://eitaa.com/joinchat/675610629C24684e31b3
https://sapp.ir/sm.shadmehr
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
🌹🌹امیرالمومنین على عليه السلام:
💠💠 تِسْعَةُ أَشْيَاءَ قَبِيحَةٌ وَ هِيَ مِنْ تِسْعَةِ أَنْفُسٍ أَقْبَحُ مِنْهَا مِنْ غَيْرِهِمْ ضِيقُ الذَّرْعِ مِنَ الْمُلُوكِ وَ الْبُخْلُ مِنَ الْأَغْنِيَاءِ وَ سُرْعَةُ الْغَضَبِ مِنَ الْعُلَمَاءِ وَ الصِّبَا مِنَ الْكُهُولِ وَ الْقَطِيعَةُ مِنَ الرُّءُوسِ وَ الْكَذِبُ مِنَ الْقُضَاةِ وَ الزَّمَانَةُ مِنَ الْأَطِبَّاءِ وَ الْبَذَاءُ مِنَ النِّسَاءِ وَ الطَّيْشُ مِنْ ذَوِي السُّلْطَان
🔷🔹 نُه چيز زشت است،
اما از نه گروه زشتتر:
1⃣ درماندگى و ناتوانى از دولتمردان؛
2⃣ بخل از ثروتمندان؛
3⃣ زود خشمى از دانشمندان؛
4⃣ حركات بچگانه از ميانسالان؛
5⃣ جدايى حاكمان از مردم؛
6⃣ دروغ از قاضيان؛
7⃣ بيمارى كهنه از پزشكان؛
8⃣ بدزبانى از زنان
9⃣ و سختگيرى و ستمگرى از سلاطين.
📚 دعائم الإسلام ج 1، ص 83
✅ کانال نکته های خوب را در پیام رسان سروش و ایتا و تلگرام. دنبال کنید
http://eitaa.com/joinchat/675610629C24684e31b3
https://sapp.ir/sm.shadmehr
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
✅به موارد زير نمى توان فطريه داد.
1. به پدر و مادر.
2. فرزند و نوه فقير.
3. متجاهر به فسق.
4. غير سيد به سيد.
5. به كسى كه فقير نيست.
6. كسى كه فطريه را در جهت معصيت مصرف مى كند.
✅ کانال نکته های خوب را در پیام رسان سروش و ایتا و تلگرام. دنبال کنید
http://eitaa.com/joinchat/675610629C24684e31b3
https://sapp.ir/sm.shadmehr
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
هدایت شده از افق حوزه
💠 قرآن را فرابگیرید، با قرآن انس بگیریم، در مقابل قرآن تسلیم باشیم
برای حرکت به سمت اهداف قرآنی عزم و اراده به خرج بدهیم، آنوقت میتوانیم. اگر یک قدم جلو برویم، خدای متعال به ما نیروی مضاعف می بخشد
حضرت آیه الله العظمی خامنه ای
🔰 @ofogh_howzah
هدایت شده از خبر ۶۰ثانیه ای / مهم🔖
🌷امام صادق عليه السلام:
✨ انسان هميشه در برابر خداوند بدهكار است
بخاطر گناهى كه مرتكب شده يا بخاطر
نعمتى كه در سپاسگزارى آن كوتاهى نموده است.
📗بحارالأنوار، ج 71، ص 46
↶【به ما بپیوندید 】↷
_______________
🌍 http://eitaa.com/joinchat/1384185856C0c29331589
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
🌙 #مؤمن_باشیم 🌑
رهبرانقلاب: مرحلهی بالای روزه، #پرهیز_از_گناه است
یعنی نگاهداری گوش و چشم و زبان و دل
ماه رمضان، فرصت مغتنمی است که انسان تمرین اجتناب از گناه کند
باید تصمیم بگیرید که گناه نکنید و وقتی تصمیم گرفتید، این کار بسیار آسانی خواهد شد. اجتناب از گناه، چیزی است که مثل یک کوه در چشم انسان جلوه میکند؛ اما با #تصمیم، مثل یک زمین هموار میشود.
•✾📚 @Dastan 📚✾•
هدایت شده از داستانهای آموزنده
dastan-ziarat-emam-ali.kafi_.mp3
4.5M
#بشنوید
#موضوع_سخنرانی:
#داستان زیارت امام علی علیه السلام
#حاجاحمدکافی(ره)
•┈••✾🔹📍📚📍🔹✾••┈•
http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید
#شرح_حدیث_یقین
#مقام_معظم_رهبری
حجم: 5.7 مگابایت
•✾📚 @Dastan 📚✾•
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
1_10880821.mp3
2.75M
🎧 #بشنوید
🏵 #کریم_کیست؟
#آیت_الله_مجتهدی
•┈••✾🔹📍📚📍🔹✾••┈•
http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
#جمله_زیبا
✅ کسیکه،
«شوخی کردنش» زیاد شود،
✳️ «هیبت»،
و «شـکـوهـش» کم می شود.
✅ «بیهوده گویی»،
«همنشین را» خسته کرده،
✳️ و، «انسانهای بزرگ» را،
«کوچک و بی مقدار» مینماید.
✅ همیشه،
چند «تكه كلام اختصاصی»،
و «جالب» برای خود انتخاب كنيد،
✳️ و در «محاورات»،
و «گفتگوها» از آنها استفاده نمایید.
✅ کانال نکته های خوب را در پیام رسان سروش و ایتا و تلگرام. دنبال کنید
http://eitaa.com/joinchat/675610629C24684e31b3
https://sapp.ir/sm.shadmehr
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
💠#توهمات_واهی
در آخرین لحظات، سوار اتوبوس شد و روی اولین صندلی نشست.
از کلاس های ظهر متنفر بود اما حداقل این حسن را داشت که مسیر خلوت بود…
اتوبوس که راه افتاد نفسی تازه کرد و به دور و برش نگاه کرد.
پسر جوانی روی صندلی جلویی نشسته بود که فقط می توانست نیمرخش را ببیند که داشت از پنجره بیرون را نگاه می کرد…
به پسر خیره شد و خیال پردازی را مثل همیشه شروع کرد:
چه پسر جذابی! حتی از نیمرخ هم معلومه.
اون موهای مرتب شونه شده و اون فک استخونی.
سه تیغه هم که کرده حتما ادکلن خوشبویی هم زده…
چقدر عینک آفتابی بهش میآد…
یعنی داره به چی فکر می کنه؟
آدم که اینقدر سمج به بیرون خیره نمیشه!!!
لابد داره به نامزدش فکر می کنه…
آره حتما همین طوره.
مطمئنم نامزدش هم مثل خودش جذابه.
باید به هم بیان (کمی احساس حسادت)…
می دونم پسر یه پولداره… با دوستهاش قرار میزاره که با هم برن شام بیرون.
کلی با هم می خندن و از زندگی و جوونیشون لذت می برن؛
میرن کافی شاپ، اسکی، چقدر خوشبخته!
یعنی خودش می دونه؟ می دونه که باید قدر زندگیشو بدونه؟!!
دلش برای خودش سوخت. احساس کرد چقدر تنهاست و چقدر بدشانس است و چقدر زندگی به او بدهکار است. احساس بدبختی کرد. کاش پسر زودتر پیاده میشد!!!
ایستگاه بعد که اتوبوس نگه داشت، پسر از جایش بلند شد.
مشتاقانه نگاهش کرد، قدبلند و خوش تیپ بود…
پسر با گام های نااستوار به سمت در اتوبوس رفت.
مکثی کرد و چیزی را که در دست داشت باز کرد… یک، دو، سه و چهار… لوله های استوانه ای باریک به هم پیوستند و یک عصای سفید رنگ را تشکیل دادند…
از آن به بعد دیگر هرگز عینک آفتابی را با عینک سیاه اشتباه نگرفت و به خاطر چیزهایی که داشت خدا را شکر کرد…
✅ کانال نکته های خوب را در پیام رسان سروش و ایتا و تلگرام. دنبال کنید
http://eitaa.com/joinchat/675610629C24684e31b3
https://sapp.ir/sm.shadmehr
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
روزی مردی خواب عجیبی دید
او دید که پیش فرشتههاست و به کارهای آنها نگاه میکند، هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامههایی را که توسط پیکها از زمین میرسند، باز میکنند، و آنها را داخل جعبه میگذارند.
مرد از فرشتهای پرسید، شما چکار میکنید؟
فرشته در حالی که داشت نامهای را باز میکرد، گفت:
این جا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل میگیریم.
مرد کمی جلوتر رفت، باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت میگذارند و آنها را توسط پیکهایی به زمین میفرستند.
مرد پرسید: شماها چکار میکنید؟
یکی از فرشتگان با عجله گفت: این جا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمتهای خداوندی را برای بندگان میفرستیم.
مرد کمیجلوتر رفت و دید یک فرشتهای بی کار نشسته است مرد با تعجب از
فرشته پرسید: شما چرا بی کارید؟
فرشته جواب داد: این جا بخش تصدیق جواب است.
مردمیکه دعاهایشان مستجاب شده، باید جواب بفرستند، ولی فقط عده بسیار کمیجواب میدهند.
مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه میتوانند جواب بفرستند؟ فرشته پاسخ داد: بسیار ساده فقط کافیست بگویند “خدایا شکر
✅ کانال نکته های خوب را در پیام رسان سروش و ایتا و تلگرام. دنبال کنید
http://eitaa.com/joinchat/675610629C24684e31b3
https://sapp.ir/sm.shadmehr
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
💠#داستان_پیامبران
💠#آن_ششنفر
گویند حضرت آدم نشسته بود، شش نفر آمدند، سه نفر طرف راستش نشستند و سه نفر طرف چپ.
1⃣به یکی از سمت راستیها گفت: «تو کیستی؟»
گفت: «عقل.»
پرسید: «جای تو کجاست؟»
گفت: «مغز.»
2⃣از دومی پرسید: «تو کیستی؟»
گفت: «مهر.»
پرسید: «جای تو کجاست؟»
گفت: «دل.»
3⃣از سومی پرسید: «تو کیستی؟»
گفت: «حیا.»
پرسید: «جایت کجاست؟»
گفت: «چشم.»
4⃣سپس به جانب چپ نگریست و از یکی سؤال کرد: «تو کیستی؟»
جواب داد: «تکبر.»
پرسید: «محلت کجاست؟»
گفت: «مغز.»
گفت: «با عقل یک جایید؟»
گفت: «من که آمدم عقل میرود.»
5⃣از دومی پرسید: «تو کیستی؟»
جواب داد: «حسد.»
محلش را پرسید.
گفت: «دل.»
پرسید: «با مهر یک مکان دارید؟»
گفت: «من که بیایم، مهر خواهد رفت.»
6⃣از سومی پرسید: «کیستی؟»
گفت: «طمع.»
پرسید: «مرکزت کجاست؟»
گفت: «چشم.»
گفت: «با حیا یک جا هستید؟»
گفت: «چون من داخل شوم، حیا خارج می شود.»
✅ کانال نکته های خوب را در پیام رسان سروش و ایتا و تلگرام. دنبال کنید
http://eitaa.com/joinchat/675610629C24684e31b3
https://sapp.ir/sm.shadmehr
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
💠#آزادمردِ_بی_نیاز
شخصی به یکی از خلفا مراجعه و درخواست کرد تا در بارگاه او به کاری گمارده شود.
خلیفه از او پرسید: قرآن می دانی؟
او گفت: نمی دانم و نیاموخته ام.
خلیفه گفت: از به کار گماردن کسی که قرآن خواندن نیاموخته، معذوریم.
مرد بازگشت و به امید دست یافتن به مقام مورد علاقه خود، به آموختن قرآن پرداخت. مدتی گذشت تا این که از برکت خواندن و فهم قرآن به مقامی رسید که دیگر نه در دل آرزوی مقام و منصب داشت و نه تقاضای ملاقات و دیدار با خلیفه.
پس از چندی، خلیفه او را دید و پرسید: چه شده که دیگر سراغی از ما نمی گیری؟ آن آزاد مرد پاسخ داد: چون قرآن یاد گرفتم، چنان توانگر شدم که از خلق و از عمل بی نیاز گشتم. خلیفه پرسید: کدام آیه تو را این گونه بی نیاز کرد؟ مرد پاسخ داد:
(من یتق الله یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لا یحتسب).
هر که از خدا بترسد ، برای او راهی برای بيرون شدن قرار خواهد داد ، و از جايی که گمانش را ندارد روزی اش می دهد
💠به نقل از: مجله موعود جوان، سال چهارم، شماره26
✅ کانال نکته های خوب را در پیام رسان سروش و ایتا و تلگرام. دنبال کنید
http://eitaa.com/joinchat/675610629C24684e31b3
https://sapp.ir/sm.shadmehr
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
💠از امام باقر علیه السلام نقل شده است:
روزى حضرت داوود(ع)نشسته بود و جوانى ژوليده با ظاهرى فقيرانه كه خيلى نزد آن حضرت مى آمد نيز در محضر آن حضرت حاضر بود.
در اين هنگام فرشته مرگ وارد شد و نگاه تندى به آن جوان كرد و بر وى خيره شد.
داوود(ع) دلیل این کارش را پرسید
فرشته مرگ گفت: من مامورم هفت روز ديگر جان اين جوان را در همين جا بگيرم
داوود پيغمبر(ع ) از اين سخن، دلش به حال آن جوان سوخت و رو به او كرد و فرمود: اى جوان! زن گرفته اى؟
پاسخ داد: نه ، هنوز ازدواج نكرده ام
داوود به او فرمود: به نزد فلان مرد كه يكى از بزرگان بنى اسرائيل است برو و از طرف من به او بگو كه داوود به تو دستور داده كه دخترت را به همسرى من درآور و همين امشب نزد آن دختر مى روى و خرج ازدواج تو نيز هر چه مى شود بردار و هم چنان نزد همسرت باش تا هفت روز ديگر و پس از هفت روز همين جا نزد من بيا.
جوان به دنبال ماموريت رفت و پيغام حضرت داوود(ع) را به آن مرد بنى اسرائيلى رسانيد و او نيز دخترش را به آن جوان داد و همان شب ، عروسى انجام شد و جوان هفت روز نزد آن دختر ماند و پس از هفت روز نزد حضرت داوود بازگشت
داوود از وى پرسيد: در این هفت روز وضع تو چگونه بود؟
پاسخ داد: هيچ گاه در خوشى و نعمتى مانند اين چند روز نبوده ام.
داوود فرمود: اكنون نزد من بنشين
جوان نشست، و داوود چشم به راه آمدن فرشته مرگ بود تا طبق خبرى كه داده بود بيايد و جان اين جوان را بگيرد.
اما مدتى گذشت و فرشته مرگ نيامد، از اين رو به جوان رو كرد و فرمود: به خانه ات بازگرد و روز هشتم دوباره به نزد من بيا.
جوان رفت و پس از گذشت هشت روز دوباره به نزد داوود بازگشت و هم چنان نشست و خبرى از فرشته مرگ نشد و همين طور هفته سوم تا اين كه فرشته مرگ به نزد داوود آمد.
داوود بدو فرمود: مگر تو نگفتى كه من مأمورم تا هفت روز ديگر جان اين جوان را بگيرم ؟
پاسخ داد: آرى
فرمود: تاكنون سه هشت روز از آن وقت گذشته است ؟
فرشته مرگ گفت : اى داود! چون تو بر اين جوان رحم كردى ، خداوند نيز او را مورد مهر خويش قرار داد و سى سال بر عمرش افزود.
📚 داستانهای بحار الانوار
✅ کانال نکته های خوب را در پیام رسان سروش و ایتا و تلگرام. دنبال کنید
http://eitaa.com/joinchat/675610629C24684e31b3
https://sapp.ir/sm.shadmehr
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
💠 حکایت
✨روزی بهلول از کوچه ای میگذشت، شخصی بالایش صدا زده گفت: ای بهلول دانا! مبلغی پول دارم، امسال چه بخرم که فایده کنم؟
بهلول : برو، تمباکو بخر!
مردک تمباکو خرید، وقتیکه زمستان شد، تمباکو قیمت پیدا کرد. به قیمت خوبی به فروش رسید. بقیه هر قدر که ماند، هر چند که از عمر تمباکو میگذشت، چون تمباکوی کهنه قیمت زیاد تری داشت، لهذا به قیمت بسیار خوبتر فروخته میشد وسرانجام فایده بسیاری نصیب اوشد. یک روز باز بهلول از کوچه می گذشت که مردک بالایش صد ا زده و گفت:
ای بهلول دیوانه! پارسال کار خوبی به من یاد دادی، بسیار فاید ه کردم، بگو امسال چه خریداری کنم؟
بهلول : برو، پیاز بخر!
مردک که از گفته پارسال بهلول فایده، خوبی برداشته بود، با اعتمادی که به گفته اش داشت هرچه سرمایه داشت و هر چه فایده کرده بود. همه را حریصانه پیاز خرید و به خانه ها گدام کرده منتظر زمستان نشست تا در هنگام قلت پیاز، فایده هنگفتی بر دارد. چون نگاهداری پیاز را نمی دانست، پیاز ها همه نیش کشیده و خراب شد و هر روز صد ها من پیاز گنده را بیرون کرده به خندق میریختند و عاقبت تمام پیاز ها از کار برامده خراب گردید و مردک بیچاره نهایت خساره مند شد.
مردک این مرتبه با قهر و خشونت دنبال بهلول میگشت تا او را یافته و انتقام خود را از وی بگیرد. همینکه به بهلول رسید، گفت: ای بهلول! چرا گفتی که پیاز بخرم و اینقدرها خساره مند شوم؟
بهلول در جوابش گفت: ای برادر! آن وقت که مرا بهلول دانا خطاب کردی، از روی دانایی گفتم«برو، تمباکو بخر» این مرتبه که مرا بهلول دیوانه گفتی، از روی دیوانگی گفتم ـ «برو، پیاز بخر» و این جزای عمل خود تست. مردک خجل شده راه خود را پیش گرفته رفت و خود را ملامت میکرد که براستی، گناه از او بوده..
✅ کانال نکته های خوب را در پیام رسان سروش و ایتا و تلگرام. دنبال کنید
http://eitaa.com/joinchat/675610629C24684e31b3
https://sapp.ir/sm.shadmehr
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
✨﷽✨
💠زمان در برزخ معنایی ندارد
✅ زمان از مشخصات و مختصات عالم دنیاست که روز و شب و ماه و سال دارد و وقتی دنیا به پایان میرسد خصوصیات آنهم تمام میشود و چنانچه کسی وارد برزخ شود دیگر این گذر زمان معنای دیگری پیدا میکند و ممکن است برای یک نفر یکساعت دنیا هزار سال بگذرد و برعکس هزار سال برای یک شخص دیگر به اندازه یکساعت دنیا باشد، این روایت به این نکته به خوبی اشاره میکند:
🌷 روزی امیرالمومنین علی (ع) با جمعی از یاران خود به قبرستان رفتند و خطاب به آنان فرمودند:
❓آیا می خواهید چیزی را به شما نشان دهم که تاکنون ندیده باشید؟
عرض کردند: بلی یا امیرالمومنین.
🔘 پس حضرت بر سر قبر کهنه ای که نشان می داد صاحب آن مدت ها پیش فوت نموده، رفته و فرمودند:
«یا عَبدالله؛ قُم بِاذنِ الله؛ ای بنده ی خدا؛ به اِذن خداوند برخیز»
⭕️در همان حال قبر شکافته شد و پیرمردی با محاسن و موهای سفید از قبر بیرون آمد و عرض کرد: «السلامُ عَلیک یا وَلی الله».
🔻حضرت جواب او را داده و فرمودند: چند سال است که از دنیا رفته ای؟
🔻مرد پاسخ داد: فدایت شوم، سال نشده.
🔻حضرت فرمودند: چند ماه است؟
🔻مرد پاسخ داد: به ماه هم نرسیده.
🔻حضرت فرمودند: چند روز است؟
🔻مرد عرض کرد: روز هم نشده است.
🔻حضرت فرمودند: چند ساعت است؟
🔻مرد پاسخ داد: به ساعت هم نرسیده است،
⭕️چرا که تا داخل قبر خویش گردیدم، بعد از سؤال نکیر و منکر، حوریِ زیباروی و خوش صورتی را در قبر دیدم و در آن لحظه به ناگاه گردنبندی که در گردن داشت پاره گردید و دانه های آن متفرق شد و من و او مشغول جمع کردن دانه ها گردیدیم که به ناگاه شما مرا فراخواندید.
⭕️پس حضرت علی (ع) فرمودند: ای مرد به جایگاه خود بازگرد و انشاءالله خداوند تو را از رحمت بی پایانش بی نصیب نفرماید.
⚛ وقتی آن مرد به درون قبر بازگشت حضرت به همراهان خود فرمودند:
او صد سال بود که از دنیا رفته و به دلیل اعمالش تا قیام قیامت دچار عذاب عالم برزخ نخواهد گردید.
🔶 آنگاه حضرت بر سر قبری که تازه بود و گویا صاحب آن ساعاتی پیش از دنیا رفته بود آمدند و صاحب آن قبر را صدا زدند.
🔸پس جوانی سیاه روی با حالی زار از قبر بیرون آمد و پاسخ داد:
«السلامُ عَلیک یا امیرالمومنین».
🔸حضرت جواب سلام او را داده و فرمودند: جوان؛ چند ساعت است که از دنیا چشم فروبسته ای؟
🔸عرض کرد: فدایت شوم، از ساعت گذشته است.
🔸حضرت فرمودند: چند روز است؟
🔸پاسخ داد: از روز زیادتر است.
🔸حضرت فرمودند: چند سال است؟
🔸پاسخ داد: سال های فراوانی است، آنقدر گرفتاری و رنج و عذاب بر من غالب شده است که خاطرم نیست چند سال است، گویا صد سال است.
🔳 پس حضرت فرمودند: به جایگاه خود بازگرد و در حق او دعا فرمودند و به برکت دعای آن حضرت در عقاب و عذاب او تخفیفی داده شد.
🔳 سپس امیرالمومنین علی (ع) فرمودند: او را همین امروز و شاید یک ساعت پیش دفن کرده اند و همانا آگاه باشید که فرق میان انسان مومن و منافق در قبر این چنین است.
📗جواهر: 181، جهنم میعادگاه پیروان شیطان: 38، برزخ ص 59
✅ کانال نکته های خوب را در پیام رسان سروش و ایتا و تلگرام. دنبال کنید
http://eitaa.com/joinchat/675610629C24684e31b3
https://sapp.ir/sm.shadmehr
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 تربیت قبل از تولد
ملا محمد تقی مجلسی از علمای بزرگ اسلام است. وی در تربیت فرزندش اهتمام فراوان داشت و نسبت به حرام و حلال، دقت فراوان نشان می داد تا مبادا گوشت و پوست فرزندش با مال حرام رشد کند.
محمد باقر، فرزند ملا محمد تقی، کمی بازیگوش بود. شبی پدر برای نماز و عبادت به مسجد جامع اصفهان رفت. آن کودک نیز همراه پدر بود. محمد باقر در حیاط مسجد ماند و به بازیگوشی پرداخت. وی مشک پر از آبی را که در گوشه حیاط مسجد قرار داشت با سوزن سوراخ کرد و آب آن را به زمین ریخت.
با تمام شدن نماز، وقتی پدر از مسجد بیرون آمد، با دیدن این صحنه، ناراحت شد، دست فرزند را گرفت و به سوی منزل رهسپار شد. رو به همسرش کرد و گفت: می دانید که من در تربیت فرزندم دقت بسیار داشته ام. امروز عملی از او دیدم که مرا به فکر وا داشت. با این که در مورد غذایش دقت کرده ام که از راه حلال به دست بیاید، نمی دانم به چه دلیل دست به این عمل زشت زده است. حال بگو چه کرده ای که فرزندمان چنین کاری را مرتکب شده است.
زن کمی فکر کرد و عاقبت گفت: راستش هنگامی که محمد باقر را در رحم داشتم، یک بار وقتی به خانه همسایه رفتم، درخت اناری که در خانه شان بود، توجه مرا جلب کرد. سوزنی را در یکی از انارها فرو بردم و مقداری از آب آن را چشیدم. ملا محمد تقی مجلسی با شنیدن سخن همسرش آهی کشید و به راز مطلب پی برد.
اگر در روایات اسلامی تاکید شده که خوردن غذای حرام ولو اندک در نطفه تأثیر سوء دارد به همین جهت است. لذا بزرگان علم تربیت گفته اند: تربیت قبل از تولد شروع می شود.
📗 #خانواده_در_اسلام، ص 161
✍ حسین مظاهری
✅ کانال نکته های خوب را در پیام رسان سروش و ایتا و تلگرام. دنبال کنید
http://eitaa.com/joinchat/675610629C24684e31b3
https://sapp.ir/sm.shadmehr
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
💠کانال نکته های خوب شامل
🌷مسائل اخلاقی
🌷پند های حکیمانه
🌷داستان آموزنده
🌷 همراه با علما
🌷ترک گناه
🌷مسائل عرفانی
🌷مباحث زمینه ظهور امام زمان عج
🔴با ما همراه باشید. لینک عضویت👇👇
✅ کانال نکته های خوب را در پیام رسان سروش و ایتا و تلگرام . دنبال کنید
http://eitaa.com/joinchat/675610629C24684e31b3
https://sapp.ir/sm.shadmehr
https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
هدایت شده از آرشیو کتاب فیلم دفاع مقدس
basirat-dar-ruzegar-sokot_[www.ketabesabz.com].pdf
1.86M
📘 کتاب بسیار زیبای
« بصیرت در روزگار سکوت »
زندگینامه و خاطرات آیت الله سید محمد سعیدی
🔹اثری بسیار زیبا از گروه فرهنگی شهید هادی
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas
هدایت شده از رخداد
4_721038705925555651.mp3
1.63M
🌺 منبر صوتی👆👆
حجه الاسلام #هاشمی نژاد
موضوع : برکات مجالس
#داستان توبه تار زن
🌹منبرهای ۶۰ ثانیه ای 🌹
@Tabligh60
هدایت شده از رخداد
1_12619908.mp3
2.37M
🌺 منبر صوتی👆👆
حجه الاسلام مرحوم #کافی
موضوع : مسلمان شدن جوان امریکایی
🌹منبرهای ۶۰ ثانیه ای 🌹
@Tabligh60
هدایت شده از رخداد
4_250812762802881092.mp3
2M
🌺 منبر صوتی 🌺
حجه الاسلام رنجبر
موضوع : دو دو تا چهار تا نیست
زمان : ۲ دقیقه
🌹منبرهای ۶۰ ثانیه ای 🌹
@Tabligh60
هدایت شده از رخداد
4_250812762802880829.MP3
1.36M
🌺 منبر صوتی 🌺
حجه الاسلام رنجبر
موضوع : مثال جوش اوردن ماشین
🌹منبرهای ۶۰ ثانیه ای 🌹
@Tabligh60
هدایت شده از رخداد
068226241bba5371ce8a2a40194b0b148597b325.mp3
1.53M
#صوتی
🍂 با بدهکار نادار مسلمان راه بیاین
🎤 حجت الاسلام مرحوم کافی 🎧
〰〰〰〰〰〰〰
💠 منبرهاے ۶۰ ثانیہاے 💠
🔻
@Tabligh60
🌸🌸🌸