eitaa logo
نکته های خوب
124 دنبال‌کننده
580 عکس
884 ویدیو
1.1هزار فایل
یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مذهب ناب
1_9980371.mp3
3.6M
🔵 تجسم اعمال ( ملکوت اعمال انسان) دستغيب @mazhab_nab
ای تو با قلبم صمیمی یا حسن تو کریم بن کریمی یا حسن داری از زهرا نشان یا مجتبی مهربانی دل رحیمی یا حسن 💝میلاد کریم اهل بیت مبارک💝 🆔 @kalam_masoom
🌺امام حسن مجتبی عليه السلام : بزرگوارى، احسان كردن داوطلبانه است و دَهِش پيش از خواهش. 📚 ميزان الحكمه ج10 ص88 🌸 ولادت با سعادت امام حسن علیه السلام بر شما مبارک🌸 🆔 @kalam_masoom
1_10775531.mp3
9.75M
🎼 چشمه ی محبت تو جاری توی قلب منه 🎙 مهدی رسولی السلام مبارک 🌺🌺 🆔 @kalam_masoom
🌺🌺امام حسن مجتبی علیه السّلام : کسی‌ که‌ کارهای‌ نیک‌ خود را می‌شمارد، احسان‌ و کرامتش‌ را از بین‌ می‌برد. 📚(بحار الانوار، ج‌ 74، ص‌ 417) 🌺میلاد امام حسن مجتبی(ع)، کریم اهل بیت تهنیت باد.🌺 🆔 @kalam_masoom
💎امام حسن مجتبی علیه السلام: همانا محبت و دوستی ما اهل بیت سبب ریزش گناهان می شود همان گونه که وزش باد،برگ درختان را می ریزد. 📚 بحارالانوار،ج۴۴،ص۲۳ 🆔 @kalam_masoom
هدایت شده از نهج البلاغه ایها
مژده‌ای میرسد اکنون به همه، اهل دلا آمده ماه علی نیمه ی این ماه خدا شادی و شور و شعف پر شده برروی زمین گشته میلاد گل سرسبد جود و سخا 🌹میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک @Nahjolbalagheeiha
✳️ ازدواج یوسف و زلیخا هنگامی که حضرت یوسف علیه السلام به سلطنت مصر رسید، چون در سالهای قحطی عزیز مصر فوت کرده بود زلیخا کم کم فقیر گردید، چشمانش کور شد، به علت فقر و کوری بر سر راه می نشست و از مردم برای گذران خود گدایی می کرد. به او پیشنهاد کردند، خوب است از ملک بخواهی به تو عنایتی کند سالها خدمت او می کردی. شاید به پاس خدمات و محبتهای گذشته به رحم نماید. ولی باز هم عده ای او را از این کار منع می کردند که ممکن است به واسطه عشق ورزی و هوا پرستی ای که نسبت به او داشتی تا به زندان افتاد و آن همه رنج کشید خاطرات گذشته برایش تجدید شود و تو را کیفر نماید. زلیخا گفت: یوسفی را که من می شناسم آن قدر کریم و بردبار است که هرگز با من آن معامله را نخواهد کرد. روزی بر سر راه او بر یک بلندی نشست. (هر وقت حضرت یوسف علیه السلام خارج می شد جمعیت کثیری از رجال و بزرگان مصر با او همراه بودند) زلیخا همین که احساس کرد یوسف نزدیک او رسید گفت: «سبحان من جعل الملوک عبیداً بمعصیتهم و العبید ملوکا بطاعتهم» پاک و منزه است خداوندی که پادشاهان را به واسطه نافرمانی بنده می کند و بندگان را بر اثر اطاعت و فرمان برداری پادشاه می نماید. یوسف علیه السلام پرسید: تو کیستی. گفت: همان کسی که از جان، تو را خدمت می کرد و آنی از یاد تو غافل نمی شد هوا پرست بود، به کیفر اعمال بد خود به این روز افتاده که از مردم برای گذران زندگی گدایی می کند که برخی به او ترحم می کنند و برخی نمی کنند. بعد از عزیز اولین شخص مصر بود و اینک ذلیل ترین افراد، این است جزای گنهکاران. یوسف گریه زیادی کرد و بعد پرسید: آیا هنوز چیزی از عشق و علاقه نسبت به من در قلبت باقی مانده؟ گفت: آری، به خدای ابراهیم قسم، یک نگاه به صورت تو، بیش از تمام دنیا برای من ارزش دارد که سطح آن را طلا و نقره گرفته باشند. یوسف پرسید: زلیخا چه تو را به این عشق واداشت؟ گفت: زیبایی تو. یوسف گفت: پس چه خواهی کرد اگر پیامبر آخرالزمان را ببینی که از من زیباتر و خوش خوتر و با سخاوت تر است که نامش محمد صلی الله علیه و آله است؟ زلیخا گفت: راست می گویی. یوسف علیه السلام پرسید تو که او را ندیده ای، از کجا تصدیق می کنی؟ گفت همین که نامش را بردی محبتش در قلبم واقع شد. خداوند به یوسف وحی کرد زلیخا راست می گوید ما نیز او را به واسطه علاقه و محبتی که به پیامبر ما محمد صلی الله علیه و آله دارد، دوست داریم و به این خاطر تو با زلیخا ازدواج کن. آن روز یوسف به زلیخا چیزی نگفت و رفت. روز بعد به وسیله شخصی به او پیغام داد که اگر میل داری تو را به ازدواج خود درآورم. زلیخا گفت: می دانم که ملک مرا مسخره می نماید، آن وقت که جوان و زیبا بودم مرا از خود دور کرد، اکنون که پیر و بینوا و کور شده ام مرا می گیرد؟! حضرت یوسف علیه السلام دستور داد آماده ازدواج شود و به گفته خود وفا کرد شبی که خواست عروسی کند به نماز ایستاد، دو رکعت نماز خواند خدا را به اسم اعظمش قسم داد. خداوند جوانی و شادابی زلیخا را به او باز گرداند، چشمانش شفا یافت، مانند همان زمانی که به او عشق می ورزید، در آن شب یوسف او را دختری بکر یافت، خداوند دو پسر از زلیخا به یوسف داد، با هم به خوشی زندگی کردند تا مرگ بین آنها جدایی انداخت. هنگامی که یوسف علیه السلام مالک خزاین زمین شد با گرسنگی بسر می برد و نان جو می خورد، به او می گفتند با این که خزینه های زمین در دست توست به گرسنگی می گذرانی؟ می گفت می ترسم سیر شوم و گرسنگان را فراموش نمایم. 📗 ، ج 12 ص 282 ✍ مرحوم علامه محمد باقر مجلسى ✅ کانال نکته های خوب را در پیام رسان سروش و ایتا و تلگرام. دنبال کنید http://eitaa.com/joinchat/675610629C24684e31b3 https://sapp.ir/sm.shadmehr https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
✳️ مثل مغز مداد! یک مداد اگر مغز نداشته باشد، هیچ ارزشی ندارد؛ فقط چوب است. ارزش یک مداد به مغز آن است. ارزش ما آدم‌ها هم به مغز و عقل و خرد است. اگر این خرد و عقل را کنار بگذاریم، و اهل حساب و کتاب نباشیم ارزشی نداریم، فایده‌ای نداریم. یکی از ناله‌های اهل جهنم این است: « لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ. » اگر اهل تعقل و اندیشه بودیم، اگر اهل درک بودیم امروز اینجا نبودیم. 📗 ✍ محمدرضا رنجبر ✅ کانال نکته های خوب را در پیام رسان سروش و ایتا و تلگرام. دنبال کنید http://eitaa.com/joinchat/675610629C24684e31b3 https://sapp.ir/sm.shadmehr https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
✳️ مهمان داری خدا گویند: کافری از ابراهیم (ع) طعام خواست. ابراهیم گفت: اگر مسلمان شوی، تو را مهمان کنم و طعام دهم. کافر رفت. خدای عز و جل وحی فرستاد که ای ابراهیم! ما هفتاد سال است که این کافر را روزی می دهیم و اگر تو یک شب، او را غذا می دادی و از دین او نمی پرسیدی، چه می شد؟ ابراهیم در پی آن کافر رفت و او را باز آورد و طعام داد. کافر گفت: چه شد که از حرف خود، برگشتی و پی من آمدی و برایم سفره گستردی؟ ابراهیم (ع) ماجرا را بازگفت. کافر گفت: اگر خدای تو چنین کریم و مهربان است، پس دین خود را بر من عرضه کن تا ایمان بیاورم و مسلمان شوم. 📗 ، ص 59 ✍ سعدی ✅ کانال نکته های خوب را در پیام رسان سروش و ایتا و تلگرام. دنبال کنید http://eitaa.com/joinchat/675610629C24684e31b3 https://sapp.ir/sm.shadmehr https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
✳️ امیرالمومنین على عليه السلام: 💠 صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ 💠 وَ الْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ 💠 وَ الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُيُوبِ. 💠 وَ رُوِيَ أَنَّهُ قَالَ فِي الْعِبَارَةِ عَنْ هَذَا الْمَعْنَي أَيْضاً الْمَسْأَلَةُ خِبَاءُ الْعُيُوبِ 💠 وَ مَنْ رَضِيَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السَّاخِطُ عَلَيْهِ . ♦️ سينه خردمند صندوق راز اوست ♦️ و خوشرويي وسيله دوست يابي ♦️ و شكيبايي، گورستان پوشاننده عيبهاست. ♦️ و نيز فرمود: پرسش كردن وسيله پوشاندن عيب هاست ♦️ و انسان از خود راضي، دشمنان او فراوانند. 📚 نهج البلاغه، حکمت 6 ✅ کانال نکته های خوب را در پیام رسان سروش و ایتا و تلگرام. دنبال کنید http://eitaa.com/joinchat/675610629C24684e31b3 https://sapp.ir/sm.shadmehr https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
⭕️ ۲ 🔶ادامه قسمت چهل وسوم 🔶 ....... مثلا در روزگاری که مردم به خاطر اعتصابات،نفت نداشتند ،مرتب دبه های بزرگ نفت را در دست داشت وبه سراغ خانه های مردم می رفت .حتی یک بار دیدم گاری بزرگ در دست گرفته که داخلش دبه های نفت چیده شده بود . گاری را در کوچه وخیابان هول می دادتا به مردم نفت برساند . در ایام انقلاب خیلی نگرانش بودیم. آخر وقت به خانه می آمد . با صدای رسایی که داشت همراه همراه بر دوستانش بر روی بام الله اکبر می گفتند . صدای تیر اندازی هر لحظه به آنها نزدیکتر می شد وما نگران بودیم . یک شب دیر کرد. حکومت نظامی بود. یکباره محکم در ب خانه را کوبید . تا در را باز کردیم پرید داخل خانه! همزمان یک گلوله به سمت او شلیک💥 شد ! با آرامشی که همیشه داشت گفت:سرباز خوب نشونه گرفت اما تیرش به خطا رفت! یکی از آرزو های قلبی اش این بود که روزی در جمهوری اسلامی ،موقع اذان که شد ، تمام مردم دست از کار بکشند واذان بگویند وبه سوی نماز و صحبت با خدا بروند . خودش همیشه برای نماز به مسجد می رفت ، اگر هم شرایط مسجد رفتن نبود ،در منزل نماز جماعت بر پا می کرد . یک شانه کوچک در جیب داشت در موقع نماز ،موها ومحاسنش را به زیبایی مرتب می کرد وآماده گفتگو با پروردگار می شد ... حتما شنیده اید که در عملیات نفوذی. یک عراقی را که اسیر و زخمی شده بود ،روی کول خود قرار داد وتا نیروهای ایرانی آورد . وقتی او را تحویل نیرو ها می دهد،دل درد شدیدی می گیرد ،آپاندیس او را در بیمارستان عمل می کنند. دکتر به او می گوید چرا این کار را کردی؟تو نباید در مسیر طولانی در کوهستان چنین کاری می کردی او هم گفت :احتیاج بود ،کسی نمی توانست او را به عقب بیاورد. مجروح بود . ما هم از این ماجرا بی خبر بودیم ،بعد از مدت ها که به تهران برگشت ،متوجه شدم که در وسایلش چند عکس مربوط به بیمارستان هست ! وقتی علت را از او سوال کردم،مجبور شد که این ماجرا را توضیح دهد .اما آخرین باری که در تهران در محضرش بودیم حال وهوایش کاملا تغییر کرده بود . برخی روزها از غذا خوردن پرهیز می کرد . وقتی با اعتراض ما مواجه می شد ، میگفت:باید این بدن را آماده کنم!در شبهای سرد زمستان بدونه بالش وزیر انداز می خوابید میگفت این بدن را باید آماده کنم باید عادت کند که روزگار طولانی در خاک بماند . آخرین خدا حافظی او را کاملا به یاد دارم . هیچ وقت این گونه نبود . حال وهوایی داشت برای خودش . قبل از عملیات والفجر مقدماتی با موتور آمد منزل وگفت: دارم می رم دعا کن که بر نگردم.! نگرانی من را دید ادامه داد . هنوز این جماعت یک دست نشده اند. نمیدانم چرا اینگونه اند؟من از این دنیا هیچ چیز نمی خواهم حتی یک وجب از خاکش را دوست دارم انتقام سیلی حضرت زهرا علیه السلام را بگیرم دوست دارم اگر لایق شدم و در امتحانات خدا نمره قبولی گرفتم بدنم در راه خدا قطعه قطعه شود وروحم در جوار خانم حضرت زهرا علیه السلام آرام گیرد😔 ✅ کانال نکته های خوب را در پیام رسان سروش و ایتا و تلگرام. دنبال کنید http://eitaa.com/joinchat/675610629C24684e31b3 https://sapp.ir/sm.shadmehr https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
✨﷽✨ 🌷حکایت ✨در ماه رمضان چند جوان، پیر مردی را دیدند که دور از چشم مردم، غذا میخورد. به او گفتند: ای پیرمرد مگر روزه نیستی⁉️ ✨پیرمرد گفت: چرا روزه‌ام، فقط آب و غذا میخورم. ✨جوانان خندیدند و گفتند: واقعا⁉️ ✨پیرمرد گفت: 💌بله، دروغ نمیگویم❗️ 💌به کسی بد نگاه نمیکنم❗️ 💌کسی را مسخره نمیکنم❗️ 💌با کسی با دشنام سخن نمیگویم❗️ 💌کسی را آزرده نمیکنم❗️ 💌چشم به مال کسی ندارم و... ✨ولی چون بیماری خاصی دارم متأسفانه نمیتوانم معده را هم روزه دارش کنم. بعد پیرمرد به جوانان گفت: آیا شما هم روزه هستید⁉️ ✨یکی از جوانان در حالی که سرش را از خجالت پایین انداخته بود، به آرامی گفت: خیر ما فقط غذا نمیخوریم‼️ 💠رفقا ما چطور⁉️ آیا فقط معده ما روزه است یا چشم و گوش و دهان و...ما هم روزه است ✅ کانال نکته های خوب را در پیام رسان سروش و ایتا و تلگرام. دنبال کنید http://eitaa.com/joinchat/675610629C24684e31b3 https://sapp.ir/sm.shadmehr https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
هدایت شده از آرشیو کتاب فیلم دفاع مقدس
nf00006399-1.pdf
2.02M
📘 کتاب حقیقتا زیبا و خواندنی دهلاویه (خاطرات از منطقه عملیاتی) 🔹ناشر : بنیاد حفظ آثار وارزش های دفاع مقدس کانال کتاب فیلم دفاع مقدس @ketab_film_defaa_mogaddas
4_5931366272615842196.apk
8.99M
♦️♻️ « سربلند » ❤️یادمانِ شهید محسن حججی ♻️کتاب فیلم دفاع مقدس @ketab_film_defaa_mogaddas
هدایت شده از صبغه الله
din nafrosh.daneshmand.mp3
3.14M
📲 فایل صوتی 🎙واعظ: حاج آقا ○ دینت رو نفروش! ○ @sebghatallaah
هدایت شده از صبغه الله
4_5987819962704593680.mp3
2.75M
🎙واعظ: آیت الله تهرانی (ره) ○ چهار دسته آدم ○ @sebghatallaah
هدایت شده از صبغه الله
رنجبر.mp3
1.33M
😔 اونی نیستیم که نشون میدیم... 🎤 حجت الاسلام رنجبر 🎧 ╭─┅═ঊঈ @sebghatallaah
هدایت شده از صبغه الله
کیف بشر(1).mp3
2.27M
حجه الاسلام : فضیلت امیرالمومنین ع @sebghatallaah
هدایت شده از مطالب متفرقه
dr.ansari.khotbeh1.j7.b3_1394-8-12-14-02.mp3
18.09M
🌺شرح اولین خطبه نهج البلاغه 🔴 جلسه ٧ - قسمت سوم ١ ⏲زمان: 18:30 🎤 @nahjol_balagheh
هدایت شده از شبکه ادیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ #اعتراف تکان دهنده و هولناک #دختر یهودی با نام مستعار #ریچل (نام اصلی ویکی پالین) او از تجربیاتش در مراسم #قربانی‌کردن کودکان در برنامه پربیننده و مشهور "اپرا" می‌گوید. این کلیپ به درخواست بسیاری از همراهان گرامی منتشر شده و مستندات دیگری نیز وجود دارد که به دلیل #تصاویر_نامناسب قابل انتشار نیست. 🌐 @adyan8
✳️ چرا به (علیه السلام)، می گویند؟ ✍ پاسخ: ✅ امام حسن(ع) نسبت به و تیره‌بختان جامعه بسیار بودند و با خرابه‌نشینان دردمند و اقشار و کم‌درآمد همراه و می‌شدند و دردِ دلِ آن‌ها را با جان و دل می‌شنیدند و به آن ترتیب اثر می‌دادند، و در این حرکت انسان ‌دوستانه جز خداوند را مدّنظر نداشتند. هیچ فقیر و مسکینی از در خانه حضرت ناامید برنگشت و حتّی خود ایشان به سراغ فقرا می‌رفتند و آن‌ها را به منزل دعوت می‌کردند و به آن‌ها غذا و لباس می‌دادند.(۱ امام حسن(ع) تمام توان خویش را در راه انجام امور نیک و خداپسندانه به کار می‌گرفت و اموال فراوانی در راه خدا می‌بخشید. مورخان و دانشمندان در شرح حال زندگانی پر افتخار ایشان، بخشش‌های بی‌سابقه و انفاق‌های بسیار بزرگ و بی‌نظیری ثبت کرده‌اند. آن حضرت در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارایی خود را در راه خدا خرج کردند و سه بار نیز ثروت خود را به دو نیم تقسیم کردند و نصف آن را در راه خدا به فقرا بخشیدند.(۲ از ابن شهر آشوب روایت شده که روزی امام حسن(ع) بر جمعی از گدایان گذشت که پاره‌ای چند از نان خشک‌ها را بر روی زمین گذاشته‌اند و می‌خورند، چون نظر ایشان به آن حضرت افتاد از امام دعوت کردند و حضرت از اسب پیاده شدند و فرمودند: «خدا متکبّران را دوست نمی‌دارد» و با ایشان نشستند و از طعام ایشان تناول کردند و سپس از همه گدایان خواستند که برای صرف غذا به خانه حضرت بروند و حضرت با غذاهای خوب از ایشان پذیرایی کرده و به همه آن‌ها لباس‌های مناسب هدیه دادند.(۳ # تاریخ از بخشندگی‌های امام حسن(ع) فراوان به یاد دارد، مثلاً روزی عربی به نزد ایشان آمد و درخواست کمک کرد و دستور دادند که آنچه موجود است به او بدهند و قریب ده هزار موجود را به آن بخشیدند.(۴) تاریخی مربوط به بخشش‌های آن حضرت فراوان است که ذکر تفصیلی آن‌ها مناسب این نوشته نیست، وقتی از خود امام پرسیدند، چرا هرگز سائلی را ناامید بر نمی‌گردانید؟ فرمودند: «من هم سائل درگاه خداوند هستم و می‌خواهم که خدا مرا محروم نسازد و شرم دارم که با چنین امیدی سائلان را ناامید کنم، خداوندی که عنایتش را به من ارزانی می‌دارد، می‌خواهد که من هم به مردم کمک کنم».(۵)❤️ به خاطر این و کارهای نیکی که از سوی امام حسن(ع) در مسیر خیر، احسان و کمک به طبقات درمانده و نیازمند انجام می‌گرفت، آن حضرت را کریم اهل بیت داده اند و با توجه به کرامت‌ها و بخشش‌های کم‌نظیر و گاهی بی‌نظیر آن امام بزرگوار لقب «کریم» برازنده آن حضرت است. *پی‌نوشت‌ها: ۱. زمانی، احمد، حقایق پنهان، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اوّل، سال ۱۳۷۵، ص ۲۶۸. ۲. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، انتشارات هجرت، چاپ هشتم، ۱۳۷۴، قم، ج۱، ص ۴۱۷ ـ پیشوایی، مهدی، سیره ی پیشوایان، نشر مؤسسة تحقیقاتی امام صادق، چاپ دوّم، ۱۳۷۴، ص ۹۰. ۳. مجلسی، محمد باقر، جلاء العیون، نشر انتشارات علمیه اسلامیه، ص ۲۴۱. ۴. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، پیشین، ص ۴۱۸. ۵. قرشی، باقر شریف، زندگانی امام حسن ـ علیه السّلام ـ ، ترجمه ی فخر الدین حجازی، تهران: نشر بعثت، چاپ اوّل، ۱۳۷۶، ص۱۳۵. ✳️به نقل از کانال: احادیث اهلبیت علیهم السلام
🔴چه شد که یونس به گریه افتاد؟!🔴   🌿جعفر بن عیسی بن عُبید، نقل می‌کند: 🔹(با جمعی از شیعیان) نزد امام رضا (علیه‌السلام) بودیم و «یونس بن عبدالرحمن» نیز با ما بود. همان‌موقع عده‌ای از اهل بصره اجازه ورود خواستند. 🔸امام به یونس اشاره کرد که داخل اطاقی که با پرده پوشیده شده بود، برود و تا وقتی اجازه نفرموده‌اند، حرکتی نکند. 🔹سپس اهالی بصره وارد شدند و در مورد یونس، بسیار حرف‌ها زدند و بدگویی‌ها کردند. اما امام به زمین می‌نگریست و هیچ نمی‌گفت، تاوقتی‌که آنان بلند شدند و خداحافظی کردند و رفتند. 🔸آن‌گاه حضرت به یونس اجازه داد که (از اطاق) خارج شود. 🔹یونس درحالی‌که گریه می‌کرد، (از اطاق) خارج شد و گفت: «خداوند مرا فدای شما گرداند! من از این مذهب دفاع می‌کنم و حال و وضعم، در میان یارانم چنین است!» 🔶حضرت فرمودند: 🔸«ای یونس! وقتی امامت از تو راضی است، چه ضرری به تو می‌رسد؟ 🔸ای یونس! با مردم در مورد چیزهایی که می‌توانند بفهمند، سخن بگو، و سخنانی را که نمی‌توانند بفهمند، با آنان در میان مگذار. 🔸ای یونس! اگر در دست راستت، گوهری گران‌بها باشد و مردم بگویند پشکل است، آیا ضرری به تو می‌رسد؟ یا اگر در آن پشکلی باشد و مردم بگویند گوهر است، آیا نفعی برایت دارد؟» 🔹عرض کرد: «خیر» 🔸حضرت فرمود: «تو نیز چنین هستی، حال که در راه صحیح هستی و امامت از تو راضی است، حرف مردم ضرری به تو نمی‌رساند.» 📚رجال‌الكشي، ص۴۸۷ 📝پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1⃣«یونس بن عبدالرحمن»، از برجسته‌ترین اصحاب امام صادق، امام کاظم و امام رضا علیهم‌السلام بوده‌است. وی پس از وفات امام کاظم علیه‌السلام، پیشنهاد کلان مالی سران فتنه‌ی وقف را رد می‌کند و به امام رضا علیه‌السلام وفادار می‌ماند. هم‌چنین با روشن‌گری‌های خود، عده‌ی بسیاری از فریب‌خوردگان را نیز نجات می‌دهد. امام رضا علیه‌السلام او را سلمان زمان خویش نامیدند و به‌عنوان وکیل خاص خود (در امور مالی) و نیز مرجع رفع مشکلات و اختلافات علمی و اعتقادی اصحاب و بزرگان شیعه معرفی فرمودند. 2⃣از آن‌جا که سطح فهم و معرفت یونس، از دیگر اصحاب بالاتر بود، از مخزن حکمت اهل بیت علیهم‌السلام، گوهرهایی در دست داشت، که دیگران از درک آن‌ها عاجز بودند و در مقطعی به دشمنی با وی برخواستند. 3⃣سکوت امام در قبال بدگویی‌ها از یونس، نیز قابل تأمل است. پیش‌تر، در احادیثی که در مورد زراره ذکر شد، اشاره گشت که ائمه علیهم‌السلام، برای حفظ مذهب، گاه اختلافات را دامن می‌زدند و گاه میان اصحاب ایجاد اختلاف می‌کردند، تا دشمن به چشم تشکلی منسجم و مخاطره‌آمیز به شیعه نگاه نکند و عزم متلاشی کردن آن را ننماید. #✅ کانال نکته های خوب را در پیام رسان سروش و ایتا و تلگرام. دنبال کنید http://eitaa.com/joinchat/675610629C24684e31b3 https://sapp.ir/sm.shadmehr https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
🌹🌹پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله: 💠💠 صَلاةُ اللَّيْلِ مَرْضاةُ الرّبِّ، وَحُبُّ الْمَلائِكَةِ، وَسُنَّةُ اْلاَنْبِياء، وَنُورُ الْمَعْرِفَةِ، وَ اَصْلُ الاِْيْمانِ، وَر احَةُ اْلاَبْدانِ، وَكِراهِيَةُ الشَّيْطانِ، وَسِلاحٌ عَلَى الاَْعْداءِ، وَ اِجابَةٌ لِلدُّعاءِ، وَقَبُولُ اْلاَعْمالِ، وَبَرَكَةٌ فى الرِّزْقِ، وَشفيعٌ بَيْنَ صاحِبِها وَبَيْنَ مَلَكِ الْمَوْتِ، وَ سِر اجٌ فى قَبْرِهِ وَ فِر اشٌ تَحْتَ جَنْبِهِ، وَجَوابٌ مَعَ مُنْكَرٍ و َ نَكيرٍ، وَمُونِسٌ وَزائِرٌ فِى قَبْرِهِ اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ؛ ✅ مايه خوشنودى پروردگار ✅ و دوستى فرشتگان ✅ و روش پيامبران ✅ و نور معرفت ✅ و ريشه ايمان ✅ و موجب آرامش بدن ✅ و نفرت شيطان ✅ و سلاح در مقابل دشمن ✅ و مستجاب شدن دعا ✅ و پذيرش اعمال ✅ و بركت روزى است ✅ بين نمازگزار و ملك الموت واسطه مى شود ✅ و چراغ قبر ✅ و فرش زير او در قبر ✅ و پاسخ نكير و منكر ✅ و مـونس انسان در قبر ✅ و زيارت كننده او در قبر تا روز قيامت خـواهد بود. 📚 بحارالأنوار، ج87، ص161 ✅ کانال نکته های خوب را در پیام رسان سروش و ایتا و تلگرام. دنبال کنید http://eitaa.com/joinchat/675610629C24684e31b3 https://sapp.ir/sm.shadmehr https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
✨﷽✨ 🌷درمان گناه با توبه واقعی 💠كميل يكي از ياران مخلص اميرالمؤمنين است، مي گويد: ✨از اميرالمؤمنين عليه السلام پرسيدم ، انسان گاهي گرفتار گناه مي شود و به دنبال آن از خدا آمرزش مي خواهد ، حد آمرزش خواستن چيست؟ ✨ فرمود : حد آن توبه كردن است. ✨كميل: همين مقدار؟ ✨امام عليه السلام : نه . ✨كميل : پس چگونه است؟ ✨امام : هرگاه بنده گناه كرد ، با حركت دادن بگويد استغفرالله. ✨كميل : منظور از حركت دادن چيست؟ ✨امام : حركت دادن دو لب و زبان ، به شرط اين كه دنبال آن حقيقت نيز باشد. ✨كميل : حقيقت چيست؟ ✨امام : دل او پاك باشد و در باطن تصميم گيرد به گناهي كه از آن استغفار كرده باز نگردد. ✨كميل: اگر اين كارها را انجام دادم از استغفار كنندگان هستم ؟ ✨ امام : نه ! ✨كميل : چرا ؟ ✨امام : براي اين كه تو هنوز به اصل آن نرسيده اي. ✨كميل : پس اصل و ريشه استغفار چيست؟ ✨امام : انجام دادن توبه از گناهي كه از آن استغفار كردي و ترك گناه . اين مرحله ، اولين درجه عبادت كنندگان است. 💠 به عبارت ديگر ، استغفار اسمي است شش معني دارد؛ 1⃣ پشيماني از گذشته . 2⃣ تصميم بر باز نگشتن بدان گناه به هيچ وجه. (تصميم بر اين كه گناهان گذشته را هيچ وقت تكرار نكني.) 3⃣ پرداخت حق همه انسانها كه به او بدهكاري. 4⃣اداي حق خداوند در تمام واجبات. 5⃣ از بين بردن (آب كردن) هرگونه گوشتي كه از حرام بر بدنت روييده است ، به طوري كه پوستت به استخوان بچسبد سپس گوشت تازه ميان آنها برويد. 6⃣ به تنت بچشاني رنج طاعت را ، چنانچه به او چشانيده اي لذت گناه را. ✨ در اين صورت توبه حقيقي تحقق يافته و انسان توبه كنندگان به شمار مي رود. 📗 بحارالانوار ؛ ج ۶، ص ۲۷ ↶【به ما بپیوندید 】↷ _______________________ ✅ کانال نکته های خوب را در پیام رسان سروش و ایتا و تلگرام. دنبال کنید http://eitaa.com/joinchat/675610629C24684e31b3 https://sapp.ir/sm.shadmehr https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
اعمال شب قدر.ppsx
1.5M
◾️پاورپوینت اعمال شب قدر 📚کانال بانک پاورپوینت👇 @bankpowerpoint ✳️برای دوستان خودفورواردکنید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 🌷داستان کوتاه جالب نماز اول وقت ✨بربالین دوست بیماری عیادت رفته بودیم. پیرمرد شیک وکراوات زده ای هم آنجا حضور داشت. چند دقیقه بعد از ورود ما اذان مغرب گفتند. ✨آقای پیرکراواتی، باشنیدن اذان، درب کیف چرم گرانقیمتش را بازکرد وسجاده اش را درآورد و زودتر از سایرین مشغول خواندن نمازشد.!! ✨برای من جالب بود که یک پیرمردشیک وصورت تراشیده کراواتی اینطورمقید به نماز اول وقت باشد. ✨بعد ازاینکه همه نمازشان راخواندند،  من ازاو دلیل نمازخواندن اول وقتش راپرسیدم! ✨و اوهم قضیه نماز و مرحوم شیخ و رضاشاه را برایم تعریف کرد... ✨درجوانی مدتی ازطرف سردار سپه (رضاشاه) مسئول اجرای طرح تونل کندوان درجاده چالوس بودم. ازطرفی پسرم مبتلا به سرطان خون شده بود و دکترهای فرنگ هم جوابش کرده بودند و خلاصه هرلحظه منتظرمرگ بچه ام بودم.!! ✨روزی خانمم گفت که برای شفای بچه، مشهد برویم و دست به دامن امام رضا(ع) بشویم... ✨آنموقع من این حرفها را قبول نداشتم اما چون مادربچه خیلی مضطرب و دل شکسته بود قبول کردم... ✨رسیدیم مشهد و بچه را بغل کردم و رفتیم وارد صحن حرم که شدیم خانمم خیلی آه و ناله وگریه میکرد... ✨گفت برویم داخل که من امتناع کردم گفتم همینجا خوبه ✨بچه را گرفت وگریه کنان داخل ضریح آقارفت ✨پیرمردی توجه ام رابه خودش جلب کرد که رو زمین نشسته بود وسفره کوچکی که مقداری انجیر ونبات خرد شده درآن دیده میشد مقابلش پهن بود و مردم صف ایستاده بودند وهرکسی مشکلش را به پیرمرد میگفت و او چند انجیر یا مقداری نبات درون دستش میگذاشت و طرف خوشحال و خندان تشکرمیکرد ومیرفت.! ✨به خودم گفتم ماعجب مردم احمق وساده ای داریم پیرمرد چطورهمه رادل خوش کرده آنهم با انجیر و تکه ای نبات..!! ✨حواسم ازخانم و پسرم پرت شده بود و تماشاگر این صحنه بودم که پیرمرد نگاهی به من انداخت و پرسید: حاضری باهم شرطی بگذاریم؟ ✨گفتم:چه شرطی وبرای چی؟ ✨شیخ گفت :قول بده در ازاء سلامتی و شفای پسرت یکسال نمازهای یومیه راسر وقت اذان بخوانی.! ✨متعجب شدم که او قضیه مرا ازکجا میدانست!؟ کمی فکرکردم دیدم اگرراست بگوید ارزشش را دارد... ✨خلاصه گفتم :باشه قبوله و بااینکه تا آنزمان نماز نخوانده بودم واصلا قبول نداشتم گفتم:باشه.! ✨همینکه گفتم قبوله آقا، دیدم سروصدای مردم بلند شد ودر ازدحام جمعیت یکدفعه دیدم پسرم از لابلای جمعیت بیرون دوید ومردم هم بدنبالش چون شفاء گرفته وخوب شده بود.!! ✨منهم ازآن موقع طبق قول وقرارم بامرحوم "حسنعلی نخودکی" نمازم را دقیق و سروقت میخوانم.! ✨اما روزی محل اجرای تونل کندوان مشغول کار بودیم که گفتند سردارسپه جهت بازدید درراهه و ترس واضطراب عجیبی همه جارا گرفت چرا که شوخی نبود رضاشاه خیلی جدی وقاطع برخورد میکرد.! ✨درحال تماشای حرکت کاروان شاه بودیم که اذان ظهرشد مردد بودم بروم نمازم را بخوانم یا صبرکنم بعداز بازدیدشاه نمازم را بخوانم. ✨چون به خودم قول داده بودم وبه آن پایبند بودم اول وضو گرفتم وایستادم به نماز.. ✨رکعت سوم نمازم سایه رضاشاه را کنارم دیدم و خیلی ترسیده بودم..!! ✨اگرعصبانی میشد یا عمل منو توهین تلقی میکرد کارم تمام بود... ✨نمازم که تمام شد بلندشدم دیدم درست پشت سرم ایستاده، لذا عذرخواهی کردم وگفتم : ✨قربان درخدمتگذاری حاضرم ✨شرمنده ام اگروقت شما تلف شد و... ✨رضاشاه هم پرسید :مهندس همیشه نماز اول وقت میخوانی!؟ ✨گفتم : قربان ازوقتی پسرم شفا گرفت نماز میخوانم چون درحرم امام رضا(ع)شرط کردم ✨رضاشاه نگاهی به همراهانش کرد وبا چوب تعلیمی محکم به یکی زد وگفت: ✨مردیکه پدرسوخته، کسیکه بچه مریضشو امام رضا شفابده، ونماز اول وقت بخوانه دزد و عوضی نمیشه.! ✨اونیکه دزده تو پدرسوخته هستی نه این مرد.! ✨بعدها متوجه شدم،آن شخص زیرآب منو زده بود و رضاشاه آمده بود همانجا کارم را یکسره کند اما نمازخواندن من، نظرش راعوض کرده بود و جانم را خریده بود.!! ازآن تاریخ دیگرهرجا که باشم اول وقت نمازم را میخوانم و به روح مرحوم" ! فاتحه و درود میفرستم.... 【به ما بپیوندید 】 ____________________________ ✅ کانال نکته های خوب را در پیام رسان سروش و ایتا و تلگرام. دنبال کنید http://eitaa.com/joinchat/675610629C24684e31b3 https://sapp.ir/sm.shadmehr https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
تلنگر ❣👇 در راه مشهد شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند!! به شیخ بهایی که اسبش جلو میرفت گفت: این میرداماد چقدر بی عرضه است اسبش دائم عقب می ماند. شیخ بهائی گفت: کوهی از علم و دانش برآن اسب سوار است، حیوان کشش اینهمه عظمت را ندارد. ساعتی بعد عقب ماند، به میر داماد گفت: این شیخ بهائی رعایت نمیکند، دائم جلو می تازد. میرداماد گفت: اسب او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است سر از پا نمی شناسد و می خواهد از شوق بال در آورد. این است "رسم رفاقت..." در "غیاب" یکدیگر" حافظ آبروی" هم باشیم... ✅ کانال نکته های خوب را در پیام رسان سروش و ایتا و تلگرام. دنبال کنید http://eitaa.com/joinchat/675610629C24684e31b3 https://sapp.ir/sm.shadmehr https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
👈 سخن چینان، بخوانند در بنی اسرائیل، قحطی افتاد. مردم چاره ای ندیدند جز آن که به خدای رو آورند و باران از او خواهند. چندین بار نماز باران خواندند و از خدا باران خواستند؛ اما هیچ ابری در آسمان پدیدار نشد. موسی (ع) علت را از خداوند پرسید. وحی آمد که ای موسی! در میان شما، سخن چینی است که دعای شما را باطل می کند و تا او در میان شما است، دعایتان را اجابت نکنم. موسی (ع) گفت: بار خدایا! او را به ما بشناسان تا از میان خویش، بیرون افکنیم. باز وحی آمد: ای موسی! من دشمن سخن چینی هستم، آن گاه خود سخن چینی کنم و عیب کس را با تو بگویم!؟ موسی گفت: پس تکلیف چیست؟ وحی آمد که همه توبه کنند و نمام نباشند. چون همه از سخن چینی توبه کردند، خداوند باران فرستاد. 📗 ✍ ابوحامد محمد غزالی ✅ کانال نکته های خوب را در پیام رسان سروش و ایتا و تلگرام. دنبال کنید http://eitaa.com/joinchat/675610629C24684e31b3 https://sapp.ir/sm.shadmehr https://t.me/joinchat/AAAAAD6-XqFRfH2MhUjA3g
هدایت شده از تبلیغ
#ماه_مبارک_رمضان #اعمال_شب_قدر 👇👇👇👇👇 🆔 @tabligh_pajooh