eitaa logo
عجایب ستارگان
60 دنبال‌کننده
119 عکس
120 ویدیو
0 فایل
در چنین دورانی امر به معروف یکی از بهترین کارها به شمار میرود و دسته کمی از جهاد در راه خدا ندارد، (خوشا به حال کسی که دعوت به معروف کند) (و خوشا آن دل که این دعوت را بپذیرد) 🔽🔽🔽🔽 @akhtar14 🔼🔼🔼🔼 @Skoot007
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 39D8
💎 داستان عبرت آموز: آیت الله العظمی سید شهاب الدین (ره) نقل می کنند : شب اول قبر آيت‌‌الله شيخ برايش نماز ليلة‌ الدّفن خواندم، همان نمازی که در بين مردم به معروف است. بعدش هم يک سوره قرائت کردم و ثوابش را به روح آن عالم هديه کردم . دوستان چند شب بعد او را در عالم خواب ديدم. حواسم بود که از دنيا رفته است. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنيايي چه خبر است؟! ╭┅──────┅╮ 🌟 @akhtar14 🌟 ╰┅──────┅╯ پرسيدم: آقای ، اوضاع‌تان چطور است؟ آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می آمد، رفت توی فکر و پس از چند لحظه، انگار که از گذشته‌ای دور صحبت کند شروع کرد به تعريف کردن... وقتي از خيلي مراحل گذشتيم، همين که بدن مرا در درون گذاشتند، روحم به آهستگي و سبکي از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت. درست مثل اينکه لباسي را از تنت درآوري. کم کم ديگر بدن خودم را از بيرون و به طور کامل مي‌ديدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، اين بود که رفتم و يک گوشه‌اي نشستم و زانوي و تنهايي در بغل گرفتم. ناگهان متوجه شدم که از پايين پاهايم، صداهايي مي‌آيد. صداهايي رعب‌آور و وحشت‌افزا! صداهايی نامأنوس که موهايم را بر بدنم راست مي‌کرد. به زير پاهايم نگاهي انداختم. از مردمي که مرا و کرده بودند خبري نبود. بياباني بود با افقي بي‌انتها و فضايي سرد و سنگين و دو نفر داشتند از دور دست به من نزديک مي‌شدند. تمام وجودشان از آتش بود. آتشي که زبانه مي‌کشيد و مانع از آن مي‌شد که بتوانم چشمانشان را تشخيص دهم. انگار داشتند با هم حرف مي‌زدند و مرا به يکديگر نشان مي‌دادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزيدن. خواستم جيغ بزنم ولي صدايم در نمي‌آمد. تنها دهانم باز و بسته مي‌شد و داشت نفسم بند مي‌آمد. بدجوري احساس بی کسی و کردم گفتم خدايا به فريادم برس! خدايا نجاتم بده، در اينجا جز تو کسی را ندارم.... ╭┅──────┅╮ 🌟 @akhtar14 🌟 ╰┅──────┅╯ همين که اين افکار را از ذهنم گذرانيدم متوجه صدايی از پشت سرم شدم. صدايی دلنواز، آرامش ‌بخش و روح افزا و زيباتر از هر موسيقی دلنشين! سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگريستم، را ديدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من مي‌آمد. هر چقدر آن نور به من نزديکتر مي‌شد آن دو نفر آتشين عقب‌تر و عقب‌تر مي‌رفتند تا اينکه بالاخره ناپديد گشتند. نفس راحتي کشيدم و نگاه ديگري به بالاي سرم انداختم. آقايي را ديدم از جنس نور ! نوری چشم نواز و آرامش بخش. ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمي‌توانستم حرفي بزنم و تشکري کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زيبايش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسيد: آقای حائری! ترسيدی ؟ من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسيدم، آن هم چه ترسي! هرگز در تمام عمرم تا به اين حد نترسيده بودم. اگر يک لحظه ديرتر تشريف آورده بوديد حتماً زهره ‌ترک مي‌شدم و خدا مي‌داند چه بلايي بر سر من مي‌آوردند. ╭┅──────┅╮ 🌟 @akhtar14 🌟 ╰┅──────┅╯ بعد به خودم جرأت بيشتر دادم و پرسيدم: راستي، نفرموديد که شما چه کسي هستيد. و آقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می نگريستند فرمودند: من علی بن موسی الرّضا هستم. آقای حائری! شما ۷۰ مرتبه به زيارت من آمديد من هم ۷۰ مرتبه به بازديدت خواهم آمد، اين اولين مرتبه‌اش بود ۶۹ بار ديگر هم خواهم آمد. ╭┅──────┅╮ 🌟 @akhtar14 🌟 ╰┅──────┅╯
هدایت شده از 39D8
6.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ماجرای تکان‌دهنده نبش قبر حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها برای دیدن و شنیدن داستانهایی از این قبیل به کانال ما بپیوندید 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 @akhtar14
🗓  حضرت امام صادق علیه السلام   الذُّنُوبُ الَّتِي تُغَيِّرُ النِّعَمَ الْبَغْيُ وَ الذُّنُوبُ الَّتِي تُورِثُ النَّدَمَ الْقَتْلُ وَ الَّتِي تُنْزِلُ النِّقَمَ الظُّلْمُ وَ الَّتِي تَهْتِكُ السُّتُورَ شُرْبُ الْخَمْرِ وَ الَّتِي تَحْبِسُ الرِّزْقَ الزِّنَا وَ الَّتِي تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ قَطِيعَةُ الرَّحِمِ وَ الَّتِي تَرُدُّ الدُّعَاءَ وَ تُظْلِمُ الْهَوَاءَ عُقُوقُ الْوَالِدَيْن‏   گناهی كه نعمت ها را تغيير مى دهد، تجاوز به حقوق ديگران است. گناهى كه پشيمانى مى آورد، قتل است. گناهى كه گرفتارى ايجاد مى كند، ظلم است. گناهى كه آبرو مى بَرد، شرابخوارى است. گناهى كه جلوى روزى را مى گيرد، زناست. گناهى كه مرگ را شتاب مى بخشد، قطع رابطه با خويشان است. گناهى كه مانع استجابت دعا مى شود و زندگى را تيره و تار مى كند، نافرمانى از پدر مادر است. علل الشرايع ج 2، ص 584 ، ح 27 کانال استادعالی_پناهیان @akhtar14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️تصویر ماهواره‌ای از پایگاه آمریکایی الحریر در ۷۵ کیلومتری شرق اربیل عراق و ۱۱۵ کیلومتری ایران 🔹پایگاه الحریر نزدیک ترین پایگاه آمریکایی به ایران است 🔹 تصاویر ماهواره‌ای نشان میدهد، آمریکایی‌ها در حال توسعه این پایگاه هستند 💠 @akhtar14
قابل تأمل 💌 سرگرمی را جدی بگیریم! @akhtar14
♦️هشدار رژیم صهیونیستی به شهروندانش از ترس انتقام ایران 🔹رژیم صهیونیستی از ترس انتقام ایران به شهروندان خود گفته است که به امارات و بحرین سفر نکنند. 🔹شبکه قطری الجزیره اعلام کرد که رژیم صهیونیستی از ترس انتقام ایران به شهروندان خود هشدار داده است که به امارات و بحرین سفر نکنند. 💠 @akhtar14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تعریف زیبای حاج از دین شادی روح شهداصلوات حتما ببینید .👆👆👆 ╭┅──────┅╮ ❤ @akhtar14✅ ╰┅──────┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻 حتما ببینید کلیپ بسیار تکان دهنده و کم یاب لحظه مرگ تا نکیر المنکر و شفاعت امام حسین(علیه سلام) 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 @akhtar14 +14
این مطلب نه تایید میشود و نه رد ♦️ماجرای ترور؛ آبسرد ساعت ۱۴:۲۰ 🔹روایتی از جزییات صحنه ترور و آنچه بعدازظهر جمعه در بلوار آبسرد گذشت @akhtar14💠
🔹🔹🔹🔹 ✅ شب اول قبر آیت الله بهجت چگونه گذشت؟ روایت تکان دهنده ی یک رویای صادقه از شب اول قبر پیرمردی که همه دوستش داشتند ✅ امشب از خوابی خواهم گفت که در اولین شب وفات حضرت آیت الله بهجت دیدم،و البته در زمان نگارش حرف به حرف متن، وجود مبارک حضرت صاحب الزمان ارواحنافداه را گواه میگیرم که مطلب، عین واقعیت بوده است و هیچ مبالغه ای در کار نیست. 🔵 اردیبهشت سال یکهزار و سیصد و هشتاد و هشت، خبر کوتاه بود، اما جانگداز، خبر شبانگاهی تلوزیون ملی جمهوری اسلامی: " مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی بهجت به ملکوت اعلی پیوست" مردم مخصوصا قشر مذهبی بسیار ناراحت بودند و البته قم هم غوغایی بود ، آنروز صحبت رایج مذهبی ها این خبر تکان دهنده بود، تلویزیون مراسم تشییع را نشان میداد، سیل عظیم جمعیت و التهاب مردمی که پیکر آیت الله را همراهی میکردند حیرت انگیز بود. ✅ شب شد، بُهت عجیبی مرا گرفته بود، افسوس میخوردم که چرا نشد ؟، نشد یکبار هم که شده دو رکعت نماز پشت سر پیرمرد بخوانم ، شنیده بودم خیلی از آنهایی که خوانده اند نماز، میگفتند پیرمرد خیلی فازش بالاست ، سیمش وصل است، در تشهد بعد از" السلام علیکم و رحمه الله..." جواب سلامش را از سیدالشهدا علیه السلام میشنود و گریه اش میگیرد... قبل از خواب از خداوند خواستم صورت برزخی آیت الله را نشانم دهد، حرف بنده ی روسیاهش را زمین نزد، خواب آیت الله را دیدم... 💠 عبای سپید و بسیار نورانی به تن داشت ، روی لبهایش گل خنده بود، انگار منتظر باشد برای چنین لحظه ای، یک مدال بزرگ طلایی رنگ دور گردنش بود،به رنگ طلا، مثل قهرمانها مدال بندگی بود، آخر در مسابقه ی دنیا بر نفسش پیروز شده بود،کاغذی دست راستش دیدم،کاغذ هم پر از نور، پر از روشنی،در خواب به من گفتند نامه اعمالش است، بهشتیان آخر نامه ی عملشان را به دست راستشان می دهند، ایستاده بود، نواری نازک به قطر طناب مقابل پایش بود، گفتند این گذرگاه شب اول قبرش است، آیت الله اما لبخندی زد، به سادگی و آهستگی یک پروانه از آنجا گذشت ، با برگه ا ی نورانی در دست و مدال طلای درخشنده ای در گردن ، آیت الله رفت و دل مرا هم با خودش برد... ☘ راستی پیرمرد! پدر معنوی ما! یادت نرود مارا! میدانیم از آنجا هم حواست به ما هست، اینجا، امشب برایت چهارده گل صلوات هدیه می فرستیم ،سلام ما را به وجود مبارک سیدالشهدا علیه السلام برسان، دلمان خیلی برایت تنگ شده ، برای تو ، برای مهدی فاطمه ، ما حتی دلمان برای خودمان هم تنگ شده، در این هیاهوی انتخابات، ما را یادت نرود پدربزرگ... ╭┅──────┅╮ ❤ @tarrk_gonah✅ ╰┅──────┅