فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 لبخند نوکری امام رضا علیه السلام
رمضان سال ۹۸ بود. قرار گذاشتیم شبهای قدر بریم مشهد. خودم سه شب قدر رو شیفت گرفتم. امیر گفت: "برای من هم شیفت بگیر". اولین باری بود که شیفت خادمی حرم میرفتیم. حس خوبی داشت. امیر از بعدازظهر رفت حرم.
بهمون گفته بود باب الجواد ویلچر زائرا رو میبره. تصمیم گرفتیم ناگهانی بریم و غافلگیرش کنیم؛ من و خانمش، مامان و بابا و محمدیاسین.
از دور دیدیم داره یه خانم زائرو میاره، توی حال خودش بود. بهمون که نزدیک شد ما رو دید؛ البته با دو نگاه گذری. لبخند بامزهای روی لباش اومد.
محمد یاسینم ذوق کرده بود از اینکه باباشو توی لباس خادمی دیده.
بعد از شیفت که اومد خونه، خستگی از سر و روش میبارید. میگفت: "نمیدونین امروز چقدر دعام کردن، یه دعای خیر زائر امام هشتم به همه دنیا میارزه".
❇️ به نقل از خواهر شهید امیر
محسن حسن نژاد
#حرم_مطهر_رضوی
#باب_الجواد
#شهید_امیر_محسن_حسن_نژاد
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄
✍ کانال روستای اکرمیه برای پیوستن به کانال اینجا را لمس کنید: 👇👇👇
@AKRAMIYE