سـ🍁ــلام
روزتون پراز خیر و برکت 💐
🗓 امروز یکشنبه
☀️ ۲۰ آبان ١۴٠۳ ه. ش
🌙 ۸ جمادی الاولی ١۴۴۶ ه.ق
🌲 ۱۰ نوامبر ٢٠٢۴ ميلادی
@akse_nab 🍁🍂
۲۰ آبان ۱۴۰۳
دعای امروز ❤️🌷❤️
خدایا♥️🤲
در این روز سرد پاییزی ❄️
دستان خالیمان
به سوی توست
پر کن
ازلطف وکرم وبزرگیت
که در آن شکی نیست🌹
الهی🙏
تمام مریض هارا شفای
عاجل عطا فرما🤲
آمین یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام 🙏
ای صاحب جلال و بزرگواری 🙏
@akse_nab 🌸🍃
۲۰ آبان ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸یکشنبه تون معطر
به عطر خوش صلوات 🌺🍃
ﷺ🌺ﷺ🌼ﷺ🌺ﷺ
اللهم صل ؏ محمد وآل محمد
ﷺ🌺ﷺ🌼ﷺ🌺ﷺ
اللهم صل ؏ محمد وآل محمد
ﷺ🌺ﷺ🌼ﷺ🌺ﷺ
اللهم صل ؏ محمد وآل محمد
ﷺ🌺ﷺ🌼ﷺ🌺
اللهم🌺عجل 🌼لوليك🙏🏻الفرج
@akse_nab 🌸🍃
۲۰ آبان ۱۴۰۳
۲۰ آبان ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 سـلام
دوستان خوبم
صبحتون بخیر و شادی
توأم با عشق و آرامش
🌸آرامش با ارزشترین
حس دنیاست
🌸براتون زندگی سرشار از
آرامش و تندرستی و
خوشبختی و برکت آرزومندم
🌸 امروزتون پر از بهترینها
@akse_nab 🌸🍃
۲۰ آبان ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼سلام صبح زیبـاتون بخیر
☕️یکشنبه تون سرشاراز موفقیت
🌼امروز از خدا می خواهم
☕️هرآنچه بهترین
🌼هست برایتان رقم بزند
☕️روزی فراوان
🌼دلی خوش
☕️و شادیهای بی پایان
🌼صبحتون شاد و پراز طراوت
@akse_nab 🌸🍃
۲۰ آبان ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش صبحگاهی 🌼🍃
🌼 بارالهی
بر آستان پر مهرت
متبرک میکنم روزم را
و از دل میکنم یادت ، تا بدانی
تو مهربان خدای منی
🌼خدای مهربانم
دراین صبح زیبا
آرامش، شادمانی، امنیت
عشق، محبت وبرکت را
به عزیزان ودوستانم هدیه بفرما🌼
#الهی_آمین
@akse_nab 🌸🍃
۲۰ آبان ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام خوبان😊✋
در پناه پروردگار❤️
یکشنبه تون زیبـا 🌼🍃
دلتون بی درد❤️
زندگیتون شیرین و عاشقانه❤️🌼
دنیاتون غرق در شادی و آرامش🌼😇
🌿🍁صبحتون قشنگ و رویایی
🌷و سرشار از عطر خدا 🍁🌿
@akse_nab 🌸🍃
۲۰ آبان ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔔سلام یکشنبه تون بخیر
🟢✨زیباترین گلهای آرزو
🌸✨را در زرورقی از دعا
⚪️✨میگذارم و مزین به
🌸✨روبانی از آمین
⚪️✨تقدیم به قلب🤍
🌸✨مهربانتان میکنم
⚪️✨با آرزوی صبحی زیبا
🌸✨و پراز خیر وبرکت وسلامتی
⚪️✨تقدیم به شما عزیزان🥰
🌸✨حال دلتون خوب خوب🤍⚘🍃
@akse_nab 🌸🍃
۲۰ آبان ۱۴۰۳
🔘 داستان کوتاه
در روزگاران قديم دو دوست بودند که کارشان خشتمالي بود . از صبح تا شب براي ديگران خشت درست مي کردند و اجرت بخور و نميري مي گرفتند. آنها هر روز مقدار زيادي خاک را با آب مخلوط مي کردند تا گل درست کنند ، بعد به کمک قالبي چوبي ، از گل آماده شده خشت مي زدند .يک روز ظهر که هر دو خيلي خسته و گرسنه بودند ، يکي از آنها گفت : " هرچه کار مي کنيم ، باز هم به جايي نمي رسيم . حتي آن قدر پول نداريم که غذايي بخريم و بخوريم . پولمان فقط به خريدن نان مي رسد . بهتر است تو بروي کمي نان بخري و بياوري و من هم کمي بيشتر کار کنم تا چند تا خشت بيشتر بزنم . " دوستش با پولي که داشتند ، رفت تا نان بخرد . به بازار که رسيد ، ديد يکجا کباب مي فروشند و يکجا آش، دلش از ديدن غذاهاي گوناگون ضعف رفت . اما چه مي توانست بکند ، پولش بسيار کم بود . به سختي توانست جلوي خودش را بگيرد و به طرف کباب و آش و غذاهاي متنوع ديگر نرود .وقتي كه به سوي نانوايي مي رفت ، از جلوي يک ميوه فروشي گذشت . ميوه فروش چه خربزه هايي داشت! مدتها بودکه خربزه نخورده بود . ديگر حتي قدرت آن را نداشت که قدم از قدم بردارد . با خود گفت : کاش کمي بيشتر پول داشتيم و امروز ناهار نان و خربزه مي خورديم . حيف که نداريم . تصميم گرفت از خربزه چشم پوشي كند و به طرف نانوايي برود. اما نتوانست. اين بار با خود گفت: اصلا ً چه طور است به جاي نان، خربزه بخرم. خربزه هم بد نيست، آدم را سير مي کند. با اين فکر ، هرچه پول داشت، به ميوه فروش داد و خربزه اي خريد و به محل کار ، برگشت.در راه در اين فكر بود كه آيا دوستش از او تشکر خواهد کرد؟ فکر مي کرد کار مهمي کرده که توانسته به جاي نان، خربزه بخرد. وقتي به دوستش رسيد ، او هنوز مشغول کار بود . عرق از سر و صورتش مي ريخت و از حالش معلوم بود که خيلي گرسنه است . او درحالي که خربزه را پشت خودش پنهان کرده بود ، به دوستش گفت : " اگر گفتي چي خريده ام؟ "دوستش گفت : " نان را بياور بخوريم که خيلي گرسنه ام . مگر با پولي که داشتيم ، چيزي جز نان هم مي توانستي بخري؟ زود باش . تا من دستهايم را بشويم، سفره را باز کن."مرد وقتي اين حرفها را شنيد ، کمي نگران شد و با خود گفت: " نکند خربزه سيرمان نکند. " دوستش که برگشت ، ديد که او زانوي غم بغل گرفته و به جاي نان ، خربزه اي درکنار اوست.در همان نگاه اول همه چيز را فهميد . جلوي عصبانيت خودش را گرفت و گفت:" پس خربزه دلت را برد؟ حتما ً انتظار داري با خوردن خربزه بتوانيم تا شب گل لگد کنيم و خشت بزنيم ، نه جان من ، نان قوت ديگري دارد . خربزه هر چقدر هم شيرين باشد ، فقط آب است. "آن روز دو دوست خشتمال به جاي ناهار ، خربزه خوردند و تا عصر با قار و قور شکم و گرسنگي به کارشان ادامه دادند .از آن پس ، هر وقت بخواهند از اهميت چيزي و درمقابل ،بي اهميت بودن چيز ديگري حرف بزنند ، مي گويند : " فکر نان کن که خربزه آب است . "
─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─
@akse_nab 🌸🍃
۲۰ آبان ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبحها که ازخواب بیدار می شوید
دستگاه عیب سنج و ایراد گیر وجودتان را خاموش کنید
قول میدهم
خورشید درخشان تر
پرندگان
خوش آواز تر
مردم مهربان تر
و حتی کسب وکارتان
پر برکت ترخواهد شد
@akse_nab 🌸🍃
۲۰ آبان ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۰ آبان ۱۴۰۳