فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام صبحتون بخیر
@Aksneveshteheitaa
🌹🌹🍃🍃
1_24766413.mp3
5.55M
#پیشواز_محرم🏴
🎵چشماى خيس عاشقا داد ميزنه محرمه
#میثم_مطیعی🎤
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله 😭🖐🏻
#ما_ملت_امام_حسینیم 🥀
[🎧🖇]
●━━━━━━━━━━━
@Aksneveshteheitaa
#رمان
#سجده_بر_غرور_مردانه_ام
#پارت_چهل_نهم
خوشبختیم....خانوادم.... عشقم ....پریماهم....آرمان عزیزم...پسر گل بابا ....همه
...رو ازم گرفتی
بهراد رو تنها کردي....بهراد رو بی کس کردي....تنها همدم شبام شده یه مشت
.....قرص و داروي چرت و پرت و گریه هاي شبانه و خاطرات لعنتی گذشته
...آخ....پریماه....پریماه....خدا لعنتت کنه
خدا لعنتت کنه که حتی اینجا هم دست از سرم برنمی داري و مرور خاطرات
...با تو بودن چیزي جز رنج و عذاب برام نداره
پاهاي ناتوانم را حرکت دادم.... زانوهایم دیگر قوت خودشون رو از دست داده
...بودند
....صداي خش خش پاهایم کل فضاي تنگ و تاریک سلول را پر کرده بود
.....با ورود به غذاخوري مهران از دور برایم دست تکان داد
.....آهسته به سمتش حرکت کردم
....صندلی مقابلش را بیرون کشیدم و نشستم
مهران لبخندي به رویم پاشید و گفت: به به آقا بهراد گل گلاب ...چه عجب
افتخار دادین امروز ناهار رو با ما بخورید؟
.....نگاه خسته ام را به چشمانش دوختم
لبخندش پررنگ تر شد ...سینی غذا را مقابلم گذاشت و گفت: مشغول شو تا از
....دهن نیفتاده...یخ کنه بی مزه می شه
نگاه ظرف کردم... خیلی وقت بود خورش قیمه یا به عبارتی غذاي درست و
...حسابی نخورده بودم
....محیط سرد وساکت زندان دیگه دل و دماغی برام باقی نگذاشته بود
....قاشقی غذا پرکردم و به سمت دهانم بردم
....برعکس ظاهرش مزه ي خوبی نداشت
سینی غذا را با اکراه کنار زدم و نگاهم را به مهران که با لذت مشغول خوردن
....غذایش بود دوختم
....یک لحظه در دل به حالش غبطه خوردم
کاش فقط یکم.... فقط یکم از خصوصیات مهران توي وجود من بود اون وقت
.....دیگه هیچ غمی نداشتم
....اما افسوس که هیچ وقت نمی تونستم روحیه ي مهران رو داشته باشم
خودت اینطوري خواستی بهراد؟ مگه کسی مجبورت کرده که یه گوشه بشینی
....و زانوي غم بغل بگیري
این خودت هستی که نمی خواي از این حال و هوا بیرون بیاي و همیشه خدا
....فقط توي گذشته ها سیر می کنی
بهراد یکم عاقلانه تر فکر کن مرد چند وقت دیگه با این رویه اي که تو پیش
....گرفتی هیچی بجز پوست و استخون ازت باقی نمی مونه
....سرم از درد داشت می ترکید
صداي جیغ هاي پی در پی آرمان توي گوشم می پیچید و حالم را خراب تر
....می کرد
...تحمل دیدن اشک هاش رو نداشتم
...بانداژ دور دستم پر از لکه هاي خون شده بود...درد دستم امانم را بریده بود
🌻🌻🌻🌻🌻🍃🍃🍃
#رمان
#سجده_بر_غرور_مردانه_ام
#خانوادگی
#کانال_عکس_نوشته_ایتا
🌹 #عکس_نوشته_ایتا
❇️ @aksneveshtehEitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بچه شیعه ها؛ با رعایت همه پروتکل ها وایستید پای محرمتون!
#محرم
💬 حــــــاج احــــــمد
@Aksneveshteheitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام صبحتون بخیر
@Aksneveshteheitaa
🌹🌹🍃🍃