eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.5هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
5هزار ویدیو
47 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
دوستان عزیزم سلام🌹 ممنونم از دوستانی که در مسابقه شرکت کردند ان شاءالله از دست مولامون امیرالمومنین علیه السلام امروز عیدی بگیرند💖💖💖 هدف ما از برگزاری این جور مسابقات شناخت ائمه اطهار علیهم السلام هست ان شاءالله ما رو از دعای خیرتون بی نصیب نفرمایید 🙏🙏🙏 اگر دوستی نامش از قلم افتاده لطفا سریع به آیدی زیر خبر بده تا حقی از دوستان ضایع نشه🌹🌹🌹 @Yare_mahdii313
💠🦋 ╭━━━⊰     💠      ⊱━━━╮    @Aksneveshteheitaa ╰━━━⊰     💠      ⊱━━━╯
گفتـم از عشـق تو رسوای جهـانم تا چنـد گفـت رسـوای منی تا به تماشـای منی 💠🦋 ╭━━━⊰     💠      ⊱━━━╮    @Aksneveshteheitaa ╰━━━⊰     💠      ⊱━━━╯
از قدیم گفتند مرنج و مرنجان البته آدم های حساس زود رنج اند اما ایثار این است حتی در رنج مرنجانیم 💠🦋 ╭━━━⊰     💠      ⊱━━━╮    @Aksneveshteheitaa ╰━━━⊰     💠      ⊱━━━╯
منطقی ترین آدم دنیا هم که باشی یه وقتی یه جایی عقلت جلو دلت کم میاره ...! :) 💠🦋 ╭━━━⊰     💠      ⊱━━━╮    @Aksneveshteheitaa ╰━━━⊰     💠      ⊱━━━╯
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
سلام دوستان میلاد حضرت زینب سلام الله علیها و روز پرستار مبارک🌹🌹🌹 اسامی برندگان دوره سوم قرعه کشی 👇👇 ۱_خانم سمیه خلیلیان نفر اول ۲_ خانم اعظم عزیزی نفر دوم ۳_ خانم حمیده سادت ثاقب نفر سوم ۴_آقای محمد مهدی گنجی زاده نفر چهارم دوستان عزیزم شماره کارت به آیدی زیر با همون آیدی که جواب مسابقه رو فرستادید ارسال کنید 🌹🌹🌹🌹 @Yare_mahdii313
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
سپاسگزارم از همه ی اعضای دوست داشتنی کانالم ممنون از همه اعضای محترم کانال هم اونائی که تو مسابقه شرکت کردن و هم اون هائی که با حضورشون دلگرمی ما رو برای خدمت بیشتر می‌کنند🌹🌹🌹🌹 دوستان میتونند نظر بدند که مسابقه بعدی راجع به کدام ائمه اطهار علیهم السلام باشه🌹🌹🌹🌹این سری به مناسبت میلاد حضرت زینب سلام الله علیها اسم ۴ برنده داشتیم @kamali220
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
این هدیه آقای گنجی زاده مبارکشون باشه 🌹🌹 @kamali220
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
اینم هدیه خانم جلیلیان که ب اشتباه خلیلیان نوشته بودم مبارکتون باشه @kamali220
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
اینم هدیه نفر دوم خانم عزیزی مبارکشون باشه 🌹🌹🌹
بخاطر همین بیشتر درسا رو بهراد باهام کار می کرد و چیزایی رو هم که نمی تونست عمو برام معلم گرفته بود بهم یاد می داد........ خلاصه اون سال ها هم با هربدبختی بود گذشت.... تا اینکه به سن دبیرستان رسیدم....... اونموقع ها به لطف عمو توی درسام خیلی پیشرفت کرده بودم و همیشه شاگرد اول کلاس بودم...... برعکس کوچیکیم که با بهراد زیاد میونه ای نداشتم حالا که بزرگتر شده بودم باهاش خیلی مچ شده بودم...... تقریبا می شه گفت بیشتر وقتایی که مدرسه نبودم و توی خونه با بهراد بودم...... با اینکه ازم بزرگتر بود اما حالا دیگه من اونو برادر خودم می دونستم...... بهراد بهترین دوستم بود......... کافی بود در مورد چیزی لب ترکنم بهراد سریع برام فراهم می کرد....... تا اینکه زد و بهراد درسش تموم شد........ اون روزا بهراد تازه توی شرکت عمو مشغول شده بود.......... اما بهراد جدیدا بعد از تموم شد درسش خیلی تو خودش رفته بود......... بیشتر وقتا یا بیرون بود یا اگرم خونه بود انقدر خودش رو سرگرم کارش میکرد که حتی به ندرت برای خوردن شام و ناهار پیداش می شد......... بهراد خیلی عوض شده بود دیگه تحویلم نمی گرفت...... هربار ازش یه چیزی می خواستم بهانه می آورد و کارم رو موکول می کرد ب بعدا....... اما بعدا هم که می شد کاری برام نمی کرد........ بعدش می فهمیدم که اونموقع فقط می خواسته من رو از سرش باز کنه...... از کارای بهراد خیلی ناراحت بودم........... توقع نداشتم کسی که ازش همیشه محبت دیدم باهام اینکارارو بکنه......... حتی عمو و زن عمو هم ازکارای بهراد خسته و کلافه شده بودند......... تا اینکه بالاخره زن عمو با بهراد صحبت کرد و از زیر زبونش کشید بیرون که دردش چیه؟وقتی زن عمو جریان رو با ما هم در میون گذاشت ...... فهمیدیم که بهراد عاشق یکی از همکلاسیهاش شده و میخواد باهاش ازدواج کنه...... عمو با شنیدن این خبر خیلی خوشحال شد حتی به بهراد گفت اگر این کار رو بکنه بخشی از دارایی هاش رو به نامش می کنه..... اما من از شنیدن این خبر که بهراد می خواد ازدواج کنه نه تنها خوشحال نشدم بلکه ناراحتم شدم...... نه که به دارایی عمو چشم داشته باشم نه؟ فکر اینکه بهراد می خواد از پیشم بره و با رفتنش تنها دوست و حامیم رو از دست می دم خیلی ناراحتم می کرد........ من بهراد رو خیلی دوسش داشتم خیلی وابسته ش بودم...... جوری شده بود که ندیده از دختری که عمو اینا برای خواستگاریش رفته بودند متنفر شده بودم..... چون داداشمو بهرادو داشت ازم می گرفت....... اون بود که با اومدنش باعث شده بود بهراد دیگه بهم توجهی نکنه....... انقدر از اون دختر بدم می اومد که برخلاف اصرارهای عمو اینا حتی توی مراسم خواستگاری و عروسی بهراد هم شرکت نکردم........ 🌻🌻🌻🌻💖🌻🌻🌻🌻 http://eitaa.com/joinchat/2141257747Cf0d228eefd
....... 🌻💖 💠🦋 ╭━━━⊰     💠      ⊱━━━╮    @Aksneveshteheitaa ╰━━━⊰     💠      ⊱━━━╯