در مدت زمان کوتاهی، این شهر مورد توجه دیگر گروه های مسلمان و حتی غیر مسلمان واقع شد. در این میان، حضور پارسیان (ایرانیان) چشمگیرتر بود. اوّلین گروه ایرانی ساکن کوفه، دستۀ 4000 نفری معروف به دیالمه (دیلمیان) بود که در جنگ قادسیه وارد جنگ با مسلمانان نشدند ولی پس از پایان جنگ، به آنها پیوستند. ورود تعداد قابل توجهی از مردان و زنان ایرانی که در جنگ ها اسیر شده بودند، عامل دیگر ورود ایرانیان به این شهر بود. همچنین موقعیت جغرافیایی کوفه که در مرز عراق ساسانی قرار گرفته بود، محل مناسبی برای کاسبان، پیشه وران و دیگر گروه های ایرانی بود، تا در شرایط جدید، دوباره زندگی خود را سر و سامان دهند.
علاوه بر فاتحین مسلمان و ایرانیانی که در کوفه مستقر شده بودند، سریانی های ساکن اطراف حیره و نجف، نجرانی های یمن 📚(اصطخری، 1961: 58)و ساکنین بیابان های میان کوفه و بصره نیز به این شهر روی آوردند. همچنین قبایل و قشرهای دیگری از مردم به صورت گروه های کوچکی از طوایف در این شهر سکنی گزیدند. تعدادی از نبطیان که در بیابان های بین کوفه و بصره می زیستند، به کوفه آمدند. یهودیان هم به کوفه وارد شدند. آنها ابتدا در سال 20 هجری وارد کوفه شدند و جمعیتشان افزایش یافت. دو گروه مسیحیان نسطوری و یعقوبی نیز در کوفه مستقر بوده اند 📚 (ماسینیون، 1939: 25).
5)
🟡کوفه بستر تضادها و ناملایمات
آنچه در میان اعراب ساکن کوفه همچون پدران خود در ادوار پیشین وجود داشته است، پیوندهای عشیره ای و ارتباطات مستحکم خونی و نژادی بوده است. در واقع، این جامعه بر پایۀ بنیادهای قبیله ای سازمان یافته بود و در همۀ گروه های اجتماعی روحیۀ گروهی و پیوند عشیره ای (عصبیت قومی)مهم ترین جنبۀ حیات اجتماعی بود. به گفتۀ ابو الفرج اصفهانی، نظام قبیله ای بر اساس نسب نامه ای واقعی یا غیرواقعی بر یک نیای مشترک قرار داشت که از آن، وضع اجتماعی و اخلاقی هر قبیله تعیین می گردید. بنابراین، علم و آگاهی بر نیای مشترک، نقطۀ اصلی وجدان اجتماعی بود و عزّت و افتخار یک قبیله با قبیلۀ دیگر از اجداد ایشان ریشه می گرفت 📚(ابو الفرج اصفهانی، بی تا: 45/1).
در واقع درک آنچه میان امام علی (ع) و اهل کوفه گذشت، بدون شناخت کافی از وضعیت درونی و مناسبات اجتماعی موجود در این شهر، موجب سردرگمی و تحلیل اشتباه خواهد شد. در حالی که این مردم، نسل های متمادی وابسته به تصمیمات و ارادۀ شیوخ و بزرگان خود بر مبنای تعصّبات قومی بودند، تا چه میزان می توانستند تحت یک ارادۀ واحد قرار گیرند؟ از جانب دیگر، چنانچه خواست شیوخ و اشراف قبایل، در تضاد با خواست رهبری همچون امیر المؤمنین علی (ع) قرار می گرفت، آنان کدامیک را برمی گزیدند؟
6)
درست است که برخی از برگزیدگان و یاران با وفای پیامبر اعظم (ص) و امیر المؤمنین علی (ع) در کوفه می زیستند، و بیشترین وفاداری را نسبت به پیامبر (ص) و خاندانش از خود نشان می دادند، ولی آنان تنها بخشی از مردم کوفه بودند. در واقع خواست انان در کوفه عمومیت نداشت.
بخش دیگری از تضادهای موجود در جامعۀ کوفه به رقابت های پنهان و آشکار میان قبایل عرب بازمی گشت. جمعیت کوفه از قبایل مختلف و متعدّدی تشکیل شده بود و با اینکه اعراب یمانی اکثریت داشتند، اما عملا قدرت، پراکنده شده بود و هیچ کدام بر دیگری مسلّط نبود. در حوادث و وقایع پیش از خلافت امیر المؤمنین، نیز صداهای متفاوت و گاه متضاد از کوفه شنیده می شد. خلفای قبل از امام (ع) نیز بارها نسبت به کوفیان ابراز ناراحتی نمودند. بهترین گواه این مطلب، تعویض سریع حکام کوفه از جانب خلیفۀ دوم بود. البته، هربار گروه هایی از مردم با حاکم جدید مخالفت می کردند. روزی خلیفه گفت: از مردم کوفه به که پناه برم؟ چون مردی قدرتمند بر ایشان والی کنم، او را به فسق و فجور نسبت دهند و چون ضعیفی را به ولایت فرستم، حقیرش دارند 📚(بلاذری، بی تا: 287).
7)
⭕️اهالی کوفه و علی (ع) پیش از خلافتش
سوابق درخشان و بی نظیر امام علی (ع) بر عموم صحابه و تابعین آشکار بود، هرچند این موضوع برای برخی از این اشخاص، ناخوشایند بود و برخی دیگر نسبت به آن بی تفاوت بودند. با وجود این، بعضی از مردم که تعداد قابل توجهی از آنان در کوفه حضور داشتند، بر این باور بودند که علی (ع) وصی و جانشین پیامبر (ص)است. شور و شوق برخی از این افراد چنان بود که در هر شرایطی به خاندان اهل بیت (ع) ابراز علاقه می کردند.
به گفتۀ مسعودی، در سال سی و ششم، حذیفة بن یمان، صحابی پیامبر (ص)، در کوفه بیمار بود که خبر بیعت مردم را با علی (ع) شنید و گفت: مرا بیرون ببرید و مردم را به نماز جماعت دعوت کنید. او را بیرون بردند و در مسجد بر منبر نشاندند. ابتدا خدا را حمد و ثنا گفت و بر پیغمبر و خاندانش صلوات فرستاد، آنگاه گفت: ایها الناس، مردم با علی بیعت کرده اند، از خدا بترسید و علی را یاری کنید که وی به خدا از اوّل تا آخر بر حق بوده است و پس از پیغمبر شما از همۀ کسانی که درگذشته اند و از این پس تا قیامت خواهند بود، بهتر است. آنگاه دست راست خود را بر دست چپ نهاد و گفت: خدایا شاهد باش که من با علی بیعت کردم... ، سپس به دو پسر خود صفوان و سعد گفت: مرا ببرید و شما با علی باشید؛ زیرا جنگ های بسیار در پیش خواهد بود که در اثنای آن مردم بسیار کشته خواهند شد. بکوشید تا در حضور وی شهادت یابید که خدا بر حق است و هرکه با او مخالفت کند، بر باطل است
📚(مسعودی، 1409 ق: 425/1).
8)
سخنان برخی از بزرگان کوفه هنگام بیعت با امیر المؤمنین علی (ع) همچون گفته های حذیفه بیانگر ارادت خالصانۀ آنان به امام است، به گفتۀ یعقوبی: صعصعة بن صوحان به پاخاست و گفت: به خدا سوگند، ای امیر المؤمنین! تو خلافت را آراستی و آن، تو را نیاراست؛ و تو مقام آن را بالا بردی، نه آن مقام تو را، و آن به تو نیازمندتر است تا تو به آن. سپس مالک بن حارث اشتر ایستاد و گفت: ای مردم! این است وصی اوصیاء و وراث علم انبیاء، آنکه (در راه خدا) بس گرفتاری کشید و نیک امتحان داد، آنکه برای او کتاب خدا به ایمان گواهی داد و پیامبرش به بهشت رضوان، کس که فضایل در او به کمال رسیده و در سابقه و علم و برتری اش نه پسینیان شک دارند و نه پیشینیان 📚(یعقوبی، 1373 ق: 179/2).
این سخنان بیانگر عمق ارادت تعدادی از بزرگان کوفه و به تبع آن بخش هایی از مردم کوفه نسبت به امام است، البته نه همۀ مردم. با وجود این، اکثر مردم کوفه از همان ابتدا مخالف امام (ع) نبودند، بلکه به تدریج با تأثیرپذیری از عوامل مختلف، تحت تأثیر اشراف قبایل و منافع دنیوی، از ایشان فاصله گرفتند. این قبیل افراد تا پیش از خلافت امام، موضع گیری خاصّی علیه وی نداشتند.
9)
🟠علل حمایت مردم کوفه از امیر المؤمنین علی (ع)
امام به مدّت 25 سال از خلافت دور نگه داشته شده بود. وی که به خوبی می دانست در این مدّت جامعۀ اسلامی از مسیر اساسی اسلام و سنّت پیامبر (ص) فاصله گرفته است و در صورت اجرای قوانین و عدالت اسلامی، مخالفت های جدّی بروز خواهد کرد، ابتدا در برابر درخواست مردم برای پذیرفتن مقام خلافت، مقاومت نمود، اما اصرار مردم و مسئولیت خطیر رهبری، آن حضرت را مجبور به پذیرش خلافت نمود.
ایشان ماجرا را این گونه بیان می کنند: روز بیعت، فراوانی مردم چون یال های پرپشت کفتار بود. از هر طرف مرا احاطه کردند تا آنکه نزدیک بود حسن و حسین لگدمال گردند و ردای من از دو طرف پاره شد... سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود و یاران، حجّت را بر من تمام نمی کردند و اگر خداوند از علما عهد و پیمان نگرفته بود که در برابر شکمبارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهایش می ساختم 📚(سید رضی، 1385 ش: 41).
10)
به زودی گروه های مخالف امام شکل گرفتند و وارد عمل شدند. مخالفان علی (ع) عمدتا در سه گروه دسته بندی می شوند. این دسته بندی به وسیلۀ رسول خدا (ص) انجام شده است. آن حضرت فرمود: «ای علی! پس از من با ناکثین، قاسطین و مارقین نبرد خواهی کرد» 📚(ابن ابی الحدید، 1378 ق: 201/1).
حضور برخی اشخاص که از جایگاه ویژه ای برخوردار بودند، یا سوابق درخشانی در پیشینۀ آنان وجود داشت، در بین گروه های مخالف حضرت و نیز حمایت مالی اشراف و به خصوص بنی امیه از مخالفان، چنان جوّی علیه امام (ع) ایجاد نمود که این خلیفۀ جدید که از مقام بی همتایی برخوردار بود، مظلومانه در تنهایی به سر برد و از هیچ ناحیه ای تا مدّت ها نیروی کمکی و یا سپاه برایش ارسال نشد. در این شرایط و در آستانۀ جنگ جمل یا سپاه ناکثین (پیمان شکنان)، سپاه کوفه تنها سپاهی بود که برای کمک به امام (ع) در میدان نبرد حاضر شد.
11)
1⃣ وجود روحیۀ جهاد در تعدادی از مردم کوفه
یکی از مهم ترین معضلاتی که حضرت علی (ع) در آغاز حکومت خود با آن مواجه بود، چیرگی روحیۀ زراندوزی و مقام پرستی برخی از خواص و افرادی بود که سابقۀ مصاحبت و همنشینی با پیامبر (ص) و بعضا شرکت در جنگ ها در رکاب ایشان را داشتند. عامۀ مردم نیز به تبعیت از این افراد و فضای نامطلوب جامعه، به دنبال خواسته های دنیوی و معیشتی خود بودند، اما در کوفه صداهای دیگری نیز به گوش می رسید.
این مردم به سبب سال ها نبرد در میدان های جنگ، معمولا در برابر برخی انحرافات، با شدّت بیشتری برخورد می کردند؛ لذا با وجود سکوت برخی از ایالت ها در زمان خلیفۀ سوم، کوفیان بارها در برابر استانداران نالایق وی، اعتراض کردند، از جمله نسبت به ولید بن عقبه، برادر مادری خلیفۀ سوم که در زمان او مسئولیت کوفه را بر عهده گرفت. وی مرتکب تخلّفات متعدّدی شد، از جمله نماز صبح را در حال مستی چهار رکعت خواند و خلیفه به علّت اعتراض های مکرّر برخی از مردم کوفه، وی را عزل نمود. پس از ولید، سعید بن عاص اموی از جانب خلیفۀ سوم به عنوان امیر کوفه وارد آن شهر شد.
سعید ابتدا فرمان داد تا محراب و منبر را تطهیر کنند، او می گفت که ولید، نجس و پلید بوده است، اما مدّتی که از حکومت وی گذشت، کارهای ناپسندی از او مشاهده گردید و در بیت المال دخالت های خودسرانه کرد 📚(مسعودی، 1409 ق: 346/2).
او حتی به این امر بسنده نکرد و در جلسه ای که برخی از بزرگان کوفه در آن حضور داشتند، گفت: سواد کوفه باغ قریش است. مالک اشتر در پاسخ وی گفت: گمان می کنی سوادی که خدا آن را با زور شمشیر به ما داده است، مال تو و قوم توست؟ سعید در مکاتبه با خلیفه (سوم، نارضایتی خود را از این قبیل اشخاص اعلام نمود و به دستور خلیفه، این عدّه را که از چهره های درخشان شیعه و طرفداران علی (ع) بودند، به شام تبعید نمود. سرانجام در سال 34 ق مردم کوفه سعید بن عاص را از این شهر اخراج و به حکومت ابو موسی اشعری رضایت دادند 📚(سیوطی، 1408 ق: 124).
12)
2️⃣ فعالیت برخی از ارادتمندان امیر المؤمنین در کوفه
به طور کلّی بخش قابل توجیه از جمعیت کوفه را اعراب جنوبی تشکیل می دادند که تعدادی از آنها، آشکارا به اهل بیت (ع) گرایش داشتد. این علاقه بر اثر شناخت شخصی، و یا فعّالیت برخی از بزرگان و صحابۀ پیامبر (ص) به وجود آمده بود، چنان که پیش تر از مالک اشتر، حذیفۀ بن یمان و صعصعة بن صوحان نقل گردید؛ همچنین دیگر بزرگانی که این عقاید را داشتند، در کنار بی عدالتی موجود در جامعه، موجب فزونی ارادت به امام (ع) در این شهر شد.
این قبیل اشخاص، عموما به جهت سوابق درخشان در اسلام، مصاحبت با پیامبر (ص)، جهاد در راه خدا، داشتن صفات نیک و دوری از رذائل، در میان مردم و قوم خود از کلام نافذی برخوردار بودند. برخی از آنان که در بیان عقاید خود، شهامت داشتند، از این طریق، آگاهی لازم را به جامعه منتقل نمودند. در این باره می توان به اقدام هاشم بن عتبة بن ابی وقاص، معروف به هاشم مرقال اشاره کرد. وی پس از ملاحظۀ سستی ابو موسی اشعری در اخذ بیعت مردم کوفه با علی (ع) ، به نزد وی رفت و پس از سرزنش او گفت: مردم عثمان را کشتند و خاص و عام انصار با علی بیعت کرده اند. از آن می ترسی که اگر با علی بیعت کنی، عثمان از آن جهان بازآید و تو را ملامت کند؟ هاشم پس از این سخنان با دست راست، دست چپ خود را گرفت و گفت: دست چپ از آن من و دست راستم از آن امیر المؤمنین علی (ع) است. با او بیعت کردم و به خلافتش راضی شدم. پس از اینکه هاشم مرقال به این صورت بیعت کرد، برای ابو موسی عذری باقی نماند، برخاست و بیعت کرد و بعد از او بزرگان و معاریف کوفه نیز با علی (ع) بیعت کردند 📚(ابن اعثم کوفی، 1411 ق: 438 /2).
13)
⚪️انتخاب کوفه به عنوان مرکز خلافت اسلامی
امام (ع) پس از پایان جنگ جمل، دیگر به مدینه باز نگشت و برای نخستین بار، شهری به جز مدینه را به عنان مرکز خلافت اسلامی قرار داد. حضرت در سخنانی با مردم کوفه، با صراحت این انتخاب را به علّت درگیری های درون خلافت اسلامی و حمایت آنان از خود ذکر می کند.
1⃣گسترش مرزهای جغرافیایی جهان اسلام
با اینکه از رحلت پیامبر اعظم (ص)تا خلافت امام (ع) نزدیک به 25 سال می گذشت، اما در طول این مدّت، خلافت اسلامی از محدودۀ شبه جزیرۀ عربستان به طرف دو امپراتوری ساسانی و روم گسترش یافته بود. این امر اقتضا می کرد در خصوص مکان مرکز خلافت اسلام تغییراتی صورت گیرد. باوجوداین، به دلیل جایگاه و سابقۀ ارزشمند شهر مدینه به عنوان اوّلین شهر اسلامی و سپس مرکز حکومت پیامبر (ص) این ضرورت نادیده انگاشته شد. مدینه در شبه جزیرۀ عربستان می توانست نقش یک مرکز را ایفا نماید، اما پس از فتوحات اسلامی در جنوب غربی خلافت و با فاصله ای طولانی از این سرزمین ها قرار داشت؛ در مقابل، کوفه تقریبا در قلب جهان اسلام واقع شده بود.
14)
2️⃣حمایت اهل کوفه از امیر المؤمنین علی (ع)
با آغاز فتوحات اسلامی بسیاری از افراد دلاور و با نفوذ، از مدینه، مکه و دیگر مناطق شبه جزیره به مناطق جدید و خصوصا کوفه مهاجرت نمودند. اشخاصی که هنوز در مکه و مدینه اقامت داشتند، بعضا نظر مساعدی به امام نداشتند؛ به عنوان مثال بنی امیه که پس از خلیفۀ سوم در امور سیاسی و اقتصادی نفوذ بسیار یافتند، کاملا با وی مخالفت می کردند؛ زیرا علی (ع) در کنار پیامبر (ص) بزرگان بنی امیه را که سردمداران کفر بودند، به قتل رسانده بود.
در جریان جنگ جمل، صفین و نهروان کمک چندانی از شبه جزیره برای امام ارسال نشد، بلکه بار اصلی بر عهدۀ مردم کوفه قرار داشت. تردیدی وجود ندارد که در کوفه نیز افراد مخالف و به خصوص بی تفاوت و فرصت طلب نیز حضور داشتند و آنها نیز فعّالیت خود را براساس شرایط و منافعشان تنظیم می کردند.
15)
3️⃣تغییر اوضاع و شکل گیری شرایط نوین
خلع معاویه از استانداری شام و سرپیچی او از دستور امیر المؤمنین (ع) موجب ایجاد شرایط جدیدی در درون خلافت اسلامی شد. فاصلۀ طولانی میان مدینه و شام باعث می شد تا عملا خلیفۀ اسلام به دور از مناطق وسیع جهان اسلام باشد و معاویه که بر شام تسلّط داشت، از این شرایط، بیشترین استفاده را می برد و دیگر مناطق را با زر و زور تسلیم خود می نمود.
مجموعۀ این عوامل، موجب شد تا امام، کوفه را به عنوان مرکز خلافت اسلامی برگزیند. متأسفانه در این شهر نیز افراد سودجو و عافیت طلب، پس از جنگ صفّین، اذهان بسیاری را مشوّش کردند و شبهات و ایرادات خود را آزادانه در جامعه انتشار دادند. در نتیجه، عصیان، سرپیچی و زمزمه های مخالفت در کوفه گسترش یافت. در این شرایط باز هم حمایت و پشتیبانی از امام (ع) عمدتا بر عهدۀ مردم کوفه بود و از این رو، حضرت آنها را از همۀ مسلمانان برتر و برگزیده تر می خواند📚 (ثقفی کوفی، 1355: 625/2).
16)