eitaa logo
خیمه گاه امام زمان عجل الله تعالی
205 دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
7.3هزار ویدیو
149 فایل
فرهنگی ؛ اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 برف سفیدی که مدت هاست چشمانمان منتظر امدنش نشسته است نعمتی که خداوند مدتی از ما محروم کرد نماز باران خواندیم در چند شهر بیرون آمدیم و دعا و زاری کردیم پدر مهربانم کسی برای بزرگترین نعمت الهی که از ما سوال میکنند دعا نکرد میدانی چرا؟! شاید طعم باران را چشیده اند و نبودنش را حس میکنند هنوز خیلی از ما داشتن شما بهترین را، تجربه نکرده ایم هنوز طعم داشتن محبت شمارا نچشیده ایم پدر جان ، منی که گه گاهی با شما سخن میگویم و گمان میکنم با شما در ارتباطم ، من هم سخنی با شما دارم پدر جان ، چندین سال از خدا عمر گرفته ام ولی یک بار شما را در آغوش نگرفته ام طعم آغوش شما را نچشیده ام طعم بوسیدن دست هایتان را نداشته ام طعم یکبار صدا کردن شما با این لفظ « یابن الزهرا روحی فداک» و جانم گفتن شما را حس نکرده ام یکبار صدایتان کنیم اقا جانم قربون شما بشم چه دستور میفرمایید به دل ما، مانده است پدر جان فرزند یتیم دور از پدر چه میفهمد طعم داشتن یک پدر حاضر در کنارش را😭 خدایا از غیبت امام مهربانمان به تو شکایت میکنیم... 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از پدر و مادر
مادری بود بنام ننه‌علی آلونکی ساخته بود در بهشت‌زهرا بر قبر فرزند شهیدش شب و روز اونجا زندگی میکرد، قرآن میخوند سنگ قبر پسرش بالش‌ش بود و همونجا هم چشم از دنیا می‌بندد و کنار فرزندش خاک میشود این داستان یک شهید است خدا کند که در روز قیامت شرمنده این مادر نشویم...
هدایت شده از پدر و مادر
📚 🌹🌹حق مادر حق مادر برتو آنست ڪه بدانے او حمل ڪردہ است تو را نہ ماہ طورے ڪہ هيچ ڪس حاضر نيست اين چنين ديگرے را حمل ڪند و بہ تو شيرہ جانش را خوراندہ است قسمے ڪہ هيچ ڪس ديگر حاضر نيست اينڪار را انجام دهد و با تمام وجود، با گوشش، چشمش، دستش، پايش، مويش، پوست بدنش و جميع اعضا و جوارحش تو را حمايت و مواظبت نمودہ است و اينڪار را از روے شوق و عشق انجام دادہ و رنج و درد و غم و گرفتارے دوران باردارے را بہ خاطر تو تحمل نمودہ است، تا وقتے ڪہ خداے متعال ترا از عالم رحم بہ عالم خارج انتقال داد. پس اين مادر بود ڪہ حاضر بود گرسنہ بماند و تو سير باشے، برهنہ بماند و تو لباس داشتہ باشے، تشنہ بماند و تو سيراب باشے، در آفتاب بنشيند تا تو در سايہ او آرام استراحت ڪنے، ناراحتے را تحمل ڪند تا تو در نعمت و آسايش بہ زندگے ادامہ دادہ و رشد نمائے و در اثر نوازش او بہ خواب راحت و استراحت لذيذ دست يابے. شڪم او خانہ تو و آغوش او گهوارہ تو و سينہ او سيراب ڪنندہ تو و خود او حافظ و نگهدارندہ تو بود؛ سردے و گرمے دنيا را تحمل ميكرد تا تو در آسايش و ناز و نعمت زندگے ڪنے. پس شڪرگزار مادر باش بہ اندازہ اے ڪہ براے تو زحمت كشيدہ است؛ و نمے توانے از او قدردانے نمائے مگر بہ عنايت و توفيق خداوند متعال. 📚رساله حقوق امام سجاد(علیہ السلام) انشاءالله خداوند توفیق قدر دانی از زحمات مادران فداکار را به فرزندانشان بدهد❄️🍃🌸
هدایت شده از  طنز سیاسی و اجتماعی
▪️سلفی مرزبانان کشور در سرمای ۲۵ درجه زیر صفر خدا قوت سربازان وطن👌👌👌 🤣 @Tanzsiyase
الان که ما راحت نشستیم یه عده از هم وطنامون گاز ندارن مخصوصا تو شهرهای کوچک استان خراسان و در روستاها هوا خیلی سرده همت کنید خودتون و اطرافیانتون برای رضای خدا سریع بلندشید لباس گرم بپوشید و قدری از درجه وسایل گرمایشی منزلتون کم کنید. باتشکر فراوان 🌹 نشر حداکثری بعنوان صدقه جاریه و همدلی
🔰بصیرت یعنی؟ 🔸شناخت زمان؛ 🔸شناخت نیاز؛ 🔸شناخت اولویت؛ 🔸شناخت دشمن؛ 🔸شناخت دوست؛ 🔸 شناخت وسیله هائی که درمقابل دشمن باید بکار برد؛ این شناخت ها "بصیرت" است. 🗓 مقام معظم رهبری ۹۳/۹/۶
اگر با يک پتو خوابيدي و موقع بيدار شدن دو پتو روي خودت ديدي بدان که آن مهر مادر است اگر با دو پتو خوابيدي و با يک پتو بيدار شدي بدان که آن از مردم آزاري کسي نيست جز برادرت و اگر با يک پتو خوابيدي و بلند شدي و ديدي که بيست پتو رويت هست بدون که خواهرت داره اتاق رو تميز مي کنه و اگر با پتو خوابیدی و بيدار شدي و ديدي هيچ پتويي روت نيست مطمئن باش که با پتوي بابات خوابيده بودی اگر بي پتو خوابيدي و بي پتو از خواب بيدار شدي، مطمئن باش جز همسرت کسي ديگه تو خونه نبوده 😂😂😂😂 ❤️باهم😂 روز زن بربانوان زرنگ مباررررک😂😂😂
هدایت شده از شجره طیبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥یه شعر قدیمی و البته ماندگار بانوی شاعر در حضور رهبر انقلاب بمناسبت روز
با کومله و دمکرات، پدر معنوی منافقین و داعش، بیشتر آشنا شوید👈 ✍️صبح که شد پیغام آوردند که یوسف را شهید کرده ایم، پدر و مادرش برای تحویل جنازه به مقر حزب بیایند. پدرش با شنیدن این خبر همان جا دق کرد و جان سپرد... من و برادرش به آن سوی رودخانه رفتیم، یوسف را همان جایی که سپاه چندی از اعضای ضد انقلاب را به هلاکت رسانده بود، شهید کرده بودند... بدن یوسفم تکه تکه شده بود... انگشت هایش، جگرش، اعضا و جوارحش...گفتند: اجازه نداری از اینجا خارجش کنی، همین جا دفنش کن... در حالی که اعضای ضدانقلاب  به صورت مسلح بالای کوه ایستاده بودند، با دست ها یم زمین را کندم، تکه تکه یوسفم را در قبر گذاشتم، یک مهر کربلا در دستم بود، خرد کرده و روی تکه های جسدش پاشیدم...با فریاد لااله الا الله، الله اکبر و خمینی رهبر دفنش کردم. با دست های خودم... خدایا! تو خودت شاهد هستی که بالای سرش خانومی با چادر سیاه ایستاده بود و به من می گفت که آرام باش و بگو لا اله الله... کتاب مرواریدهای بی نشان, ناصر کاوه روایتی ازفیروزه شجاعی, مادر شهید یوسف داور پناه