eitaa logo
العبد
15.1هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
811 ویدیو
1 فایل
✨ ﷽ ✨ 🍁 زندگی محدود است ، #ابدت را دریاب. ☀️ #العبد در اینستاگرام 💌 Instagram.com/alabd110110 ☀️خادم کانال 💌 @khalil14 ☀️کانال دوم ما #احادیث_معصومین (علیهم السلام) 💌 @hadis1412 🍯 از کانال #عسل ما هم دیدن فرمایید. 💌 @asal_shafa14
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله بهجت (ره) این‌ بار هم مثل خیلی وقت‌های دیگر پول دادند و گفتند : روضه حضرت زینب بخوان. دل به دریا زدم و پرسیدم: شما هربار می‌گویید روضۀ حضرت زینب بخوان، چی هست در این روضه؟ گفتند: به برکت این توسل، خیلی‌ها حوائجشان را گرفته‌اند... براساس خاطره مداح مجلس روضه ✅ http://eitaa.com/joinchat/1582039040C6a7a30e470
🏴شهادت مظلومانه صدیقۀ کبرا، حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها تسلیت باد ... آقا بعد از تجدید وضو، مثل همیشه در بین راه‌رفتن، مشغول خواندن نماز نافله شدند. احساس کردم در صدای‌شان لرزشی هست. سرم را به سمت‌شان چرخاندم. همان‌طورکه سرشان پایین بود و نماز می‌خواندند، مثل ابر بهار از چشم‌های‌شان اشک می‌بارید. ترسیدم. نمی‌دانستم چه اتفاقی افتاده است؟ تا نمازشان تمام بشود، دلم هزار راه رفت. بعد از نماز، آقا زیر لب گفتند: «این‌ها چه کردند با دختر پیغمبر…؟» و باز اشک بود که از محاسن سفید روی زمین فرو می‌ریخت… 📗 در خانه اگر کس است، ص۵٩. ☀️ به ما بپیوندید 👇 http://eitaa.com/joinchat/1582039040C6a7a30e470
🏴 شب شهادت مظلومانه صدیقۀ کبرا، حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها تسلیت باد ... آقا بعد از تجدید وضو، مثل همیشه در بین راه‌رفتن، مشغول خواندن نماز نافله شدند. احساس کردم در صدای‌شان لرزشی هست. سرم را به سمت‌شان چرخاندم. همان‌طورکه سرشان پایین بود و نماز می‌خواندند، مثل ابر بهار از چشم‌های‌شان اشک می‌بارید. ترسیدم. نمی‌دانستم چه اتفاقی افتاده است؟ تا نمازشان تمام بشود، دلم هزار راه رفت. بعد از نماز، آقا زیر لب گفتند: «این‌ها چه کردند با دختر پیغمبر…؟» و باز اشک بود که از محاسن سفید روی زمین فرو می‌ریخت… 📗 در خانه اگر کس است ، ص۵٩ ☀️ به ما بپیوندید 👇 http://eitaa.com/joinchat/1582039040C6a7a30e470
🏴  ... آقا بعد از تجدید وضو، مثل همیشه در بین راه‌رفتن، مشغول خواندن نماز نافله شدند. احساس کردم در صدای‌شان لرزشی هست. سرم را به سمت‌شان چرخاندم. همان‌طورکه سرشان پایین بود و نماز می‌خواندند، مثل ابر بهار از چشم‌های‌شان اشک می‌بارید. ترسیدم. نمی‌دانستم چه اتفاقی افتاده است؟ تا نمازشان تمام بشود، دلم هزار راه رفت. بعد از نماز، آقا زیر لب گفتند: «این‌ها چه کردند با دختر پیغمبر…؟» و باز اشک بود که از محاسن سفید روی زمین فرو می‌ریخت… 📗 در خانه اگر کس است ، ص۵٩ ☀️ به ما بپیوندید 👇 http://eitaa.com/joinchat/1582039040C6a7a30e470
🏴 شب شهادت مظلومانه صدیقۀ کبرا، حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها تسلیت باد ... آقا بعد از تجدید وضو، مثل همیشه در بین راه‌رفتن، مشغول خواندن نماز نافله شدند. احساس کردم در صدای‌شان لرزشی هست. سرم را به سمت‌شان چرخاندم. همان‌طورکه سرشان پایین بود و نماز می‌خواندند، مثل ابر بهار از چشم‌های‌شان اشک می‌بارید. ترسیدم. نمی‌دانستم چه اتفاقی افتاده است؟ تا نمازشان تمام بشود، دلم هزار راه رفت. بعد از نماز، آقا زیر لب گفتند: «این‌ها چه کردند با دختر پیغمبر…؟» و باز اشک بود که از محاسن سفید روی زمین فرو می‌ریخت… 📗 در خانه اگر کس است ، ص۵٩ ☀️ به ما بپیوندید 👇 http://eitaa.com/joinchat/1582039040C6a7a30e470