eitaa logo
آلاچیق خیال
114 دنبال‌کننده
225 عکس
13 ویدیو
0 فایل
در نگاهم اگر نیستی، در خیالم سرشاری... «مولانا» ارتباط با ادمین: @B_Dana
مشاهده در ایتا
دانلود
یک «کلمهٔ مهربانانه» اُمید می‌دهد به دل‌هایِ لرزان و چه چیزی می‌تواند انسانی‌تر از اُمید باشد؟ @alachigh90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آبی یعنی آرامش… کاش سقف خانه‌ی کوچکمان آبی بود... اگر بود، انتظار، رنگ دیگری داشت: «رنگ آرامش» @alachigh90
دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می‌کردم به دریا می‌زدم در باد و آتش خانه می‌کردم چه می‌شد آه ای موسای من، من هم شبان بودم تمام روز و شب زلف خدا را شانه می‌کردم نه از ترس خدا، از ترس این مردم به محرابم اگر می‌شد همه محراب را میخانه می‌کردم اگر می‌شد به افسانه شبی رنگ حقیقت زد حقیقت را اگر می شد شبی افسانه می‌کردم چه مستی‌ها که هر شب در سر شوریده می‌افتاد چه بازی‌ها که هر شب با دل دیوانه می‌کردم یقین دارم سرانجام من از این خوب‌تر می‌شد اگر از مرگ هم چون زندگی پروا نمی‌کردم سرم را مثل سیبی سرخ صبحی چیده بودم کاش دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می‌کردم @alachigh90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب پاییزیتون زیبا @alachigh90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر تمام غزل‌های دنیا را برایم بخوانی، هیچ‌کدام به پای صبح بخیرهایت نمی‌رسد... @alachigh90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدایا! می خواهم یک تکّه آسمان کلنگی بخرم دیگر زمینت بوی زندگی نمی دهد... @alachigh90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می‌شود پاییز باشد تو باشی و غزل‌هایم باریدن بگیرد؟؟ @alachigh90
بودنت، صبح مرا بخیر می‌کند و دوست داشتنت، زندگی مرا... @alachigh90
من پاییزم... @alachigh90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و أَمَّا الخريف، فليس سوى خُلْوة للتأمُّل في ما تساقط من عمرنا... و امّا پاییز، چیزی نیست جُز خلوتی برای تأمل در آن‌چه از عمرمان رفته... @alachigh90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عرض سلام و ادب و احترام خدمت اعضای محترم کانال عصر پاییزیتون بخیر ممنون میشم در نظر سنجی زیر در مورد پست‌های کانال شرکت کنید. فقط چند ثانیه وقت می‌بره😉😉 🌹🌹🌹 https://EitaaBot.ir/poll/sx5t
کلبه ای خواهم ساخت در دیاری که در آن، ردّی از آدم ها نیست هیچ‌کس آنجا نیست دور خواهم شد از این شهر، از این حصر، از اجبار، جنون میله های قفسِ عادت را به درَک خواهم داد دل به دریا که زدم، خواهم رفت  کلبه ای خواهم ساخت و خودم را به تماشای سکوت  و به آغوشِ خدا خواهم داد @alachigh90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبحت بخیر شاعر لبخند‌های شهر آیینه‌های شعر تو در جای جای شهر با دست‌های آبی‌تان سبز می‌شود گل‌واژه‌های زرد غزل در صدای شهر رنگین‌کمان هر غزلت وصل می‌کند دل را به پشت پنجره‌ی انتهای شهر شب‌ها کسی که از دلتان رد نمی‌شود حک می‌شود به دفترتان، ردّ پای شهر گاهی برای شعر شما آه می‌کشد مردی غریب و گمشده در ماجرای شهر یک کوله‌بارِ بسته و یک انتظارِ سرد در ازدحام مردم بی اعتنای شهر بغضی به روی شیشه و یک کوپه بی‌کسی دستی بدون بدرقه‌ی آشنای شهر دیوارهای ساکت شهر و ... صدای سوت... صبحت بخیر شاعر لبخندهای شــــهر... @alachigh90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محبوب من! شما نباشی، همه‌ی بغض‌های جهان در گلوی من است کوچه‌ها را یکی یکی ورق می‌زنم از پاییز راهی به شما پیدا می‌کنم باران‌های درونم آغاز می‌شود محبوب من! بی تو پاییز دوران سختی‌است... 📸 علی جعفری @alachigh90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا