eitaa logo
آلاچیق 🏡
1.1هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
3.5هزار ویدیو
57 فایل
فعالیتهای کانال، به نیت مهدیِ فاطمه عجل الله تعالی فرجه ادمین تبادل، انتقاد-پیشنهاد-مسابقه : @nilofarane56 پ زینب کبری سلام الله علیها کپی مطالب با ذکر صلوات 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❌🔴 مداح اهل بیت حاج امیر عباسی 🔻آقای جمهوری اسلامی 🔸ما برای دلار و ریال پای کار تو نیامدیم که بخاطر اینها از تو دست بکشیم؛ تو که چهل و چهار ساله دشمن و نا امید کردی 🔺اینبارم یه یا علی بگو و گره از کار مردم وا کن؛ ما به پیروی از رهبر عزیز تر از جانمون به آینده امیدواریم و یقین داریم که این مشکلات حل خواهد شد. 🎋〰❄️ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌⭕️ گربه‌ی زاهد نماز کرد❗️ ♦️یادش به خیر، امام خمینی رحمت‌الله علیه میفرمود: داستان موش و گربه‌ی عبید زاکانی را بخوانید. گربه، برای فریب موشها خودش را زاهد نشان داده و سجاده‌ی نماز پهن کرده بود. موش های ساده‌لوح هم فریب خوردند و برای گربه‌ی مثلا عذرخواه و توبه کرده، غذا بردند! گربه هم از فرصت استفاده کرد و اگر قبلاً یکی یکی، موش ها را می‌خورد، از آن روز به بعد، پنج تا پنج تا میخورد❗️ ⚠️این روزها، سنت غلط و بسیار خطرناکی در کشور ما راه افتاده که به هنجارشکن‌ها یاد می‌دهد هر غلطی خواستند، با خیال راحت انجام بدهند، فقط با یک عذرخواهی ساده، از تعقیب قانون، نجات می‌یابند و کسی متعرض آنها نخواهد شد‼️ انگار قرآنی که مقامات قضایی ما میخوانند، آیه‌ی «الفتنة أشد من القتل»، را ندارد‼️ ⛔️ آقای قوه‌ی قضائیه، بس کن این سریال مضحک را. 🎋〰❄️ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎥 جهانگیری دوباره برگشت اما با تحریف ❄️🌹❄️ 🔻جهانگیری معاون اول حسن روحانی بعد از مدتها سکوت دوباره فعالیت های رسانه ای اش را شروع کرد اما با یک تحریف بزرگ و آنهم بستن یک دروغ به حاج قاسم سلیمانی 🔸جهانگیری: حاج قاسم همانی بود که می گفت دختر بی‌حجاب هم دختر من است؛ چرا یک نفر حرفش را تکرار نمی‌کند؟! 🔹البته ایشان دروغ های دیگری را هم به حاج قاسم بسته است که بماند اما اینکه تعمدی در کار است تا مرز بی‌حجابی و بدحجابی برداشته شود آنهم با تحریف به این بزرگی جای تامل دارد. 🔸حاج قاسم گفته بود: آن دختر بدحجاب دختر من هم هست 🔹رهبرمعظم انقلاب فرمودند: دختران و زنان ضعیف الحجاب در فتنه اخیر( با عدم کشف حجاب) توی دهن دشمن زدند. 🔺حالا خط تحریف و فتنه دنبال آنست تا مسئله کشف حجاب را به گونه دیگری پیش ببرد آنهم کم رنگ کردن مرز بین بی‌حجابی و بدحجابی .... 🎋〰❄️ @Alachiigh
📍بررسی نقش‌ پلت‌فرم‌ها در اغتششات 🔴❌شبکه نمایش خانگی چگونه چرخه خشونت و پلیس‌کشی را عادی‌سازی کرد؟ 🔺در آشوب‌های اخیر برخلاف اغتشاشات سال‌های ۱۳۸۸، ۱۳۹۶ و آبان ۹۸، مسئله حمله به نیروهای انتظامی به چالشی امنیتی بزرگتری تبدیل شده است و به صورت گسترده حمله‌ به سویه نیروهای امنیتی توسط رسانه‌های معارض تبلیغ می‌شود. 🔺اما این عادی‌سازی ریشه در یک پیوست مدیایی دارد. سریال قورباغه یکی از خشن‌ترین آثار تولید شده در شبکه نمایش خانگی است، که در همان قسمت اول مسئله پلیس‌کشی را نرمالیزه می‌کند. در عطف نخست نمایشی که موتور محرکه قسمت اول سریال محسوب می‌شود، دو کاراکتر فرعی(جواد و فرید) همراه با یک کاراکتر اصلی(امیرعلی) سریال شاهد حمله دو تن از اراذل به سوی یکی از نیروهای انتظامی در شهرک اکباتان هستند که به صورت بسیار خشنی با سلاح سرد مامور پلیس را به قتل می‌رسانند. این مامور شبیه وقایع اخیر از ناحیه گردن مورد اصابت سلاح سرد قرار می‌گیرد. 🔺امیرعلی وقتی با جسد پلیس غرق در خون مواجه می‌شود و از مرگ او مطئمن می‌شود، او را خلع سلاح می‌کند و سلاح پلیس موتور محرکه‌ رفتارهای خشونت‌آمیز بعدی این سریال است. 🔺قبل از انتشار سریال «قورباغه» به صورت مکرر از سوی نهادهای نظارتی و حتی قضایی هشدار داده که در قسمت اول این سریال موضوع پلیس‌کش اثرات وضعی بسیار نامطلوبی را در پی خواهد داشت. 🔺قورباغه که طبق تبلیغات گسترده‌ای را انجام داده بود، قرار بود ۲۴ آذرماه ۱۳۹۹ در سامانه نماوا توزیع شود، اما روابط عمومی پلت‌فرم نماوا با انتشار اطلاعیه‌ای اعلام کرد توزیع این مجموعه فعلا متوقف شده است. 🔺با انتشار این سریال با مضمون پلیس‌کشی، پدرکشی و انواع کشتن‌های غیرمتعارف منطبق با ساختار نمایشی، خشونتی بی اندازه به مخاطبان این سریال ارائه شد. 🔺در انتقاد به این خشونت بی‌وقفه و غیرمتعارف باشگاه خبرنگاران جوان به محتوای سریال واکنش نشان داد و نوشت: این اثر، یکی از خشن‌ترین سریال‌های شبکه نمایش خانگی است که در نخستین قسمت مخاطب خود را به پلیس‌کُشی‌ ترغیب و تشویق می‌کند! نقطه عطف روایت قسمت اول این سریال، کشته شدن مأمور انتظامی ‌است و این ماجرا طوری طراحی شده که مخاطب به این کار تشویق می‌شود! این اتفاق در حالی می‌افتد که مسئولان نیروی انتظامی ‌علی‌الخصوص ناجی هنر از محتوای ملتهب این سریال مطلع نیستند و سازندگان هم از حذف مفهوم پلیس‌کشی در این سریال امتناع می‌کنند. باید دید مسئولان نیروی انتظامی ‌نسبت به چنین‌ ترویجی واکنش نشان خواهند داد؟» 🔺با وجود پخش رسمی قورباغه و انتشار تا قسمت های میانی دامنه اعتراضات به محتوای آن گسترش یافت. جدا از سکانس های خشن و با خشونت بالا در این سریال که مناسب هر مخاطبی نیست، شخصیت های سریال که افرادی بی نهایت بزهکار هستند با استفاده از ماده‌ای مسخ کننده با اقدام به سرقت و قتل امرار معاش می کنند. نکته جالب این هسته خشن در شهرک اکباتان تهران زندگی می کنند و چندین سکانس در آن جا فیلمبرداری شده است اعتراض این افراد نیز زیاد شده است. 🔺کاربران اکباتانی معترض به محتوای این سریال آنطور که باشگاه خبرنگاران جوان نوشت: می ‌گویند که یک جریان خاص در سینما و تلویزیون می‌خواهد این طور القا کند که اکباتان پر از آدم‌ های عجیب‌ و غریب و خلافکار است در حالی که این منطقه یکی از محله ‌های قدیمی تهران است. از آن طرف بعضی از کاربران فضای مجازی هم ادعا کرده‌اند که سیدی کلاس محله آن ها را پایین آورده چون در قسمت اول چند جوان اول به حمام عمومی می‌روند و بعد راهی اکباتان می‌شوند! 🎋〰❄️ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢تصاویر لورفته شاهزاده ربع پهلوی با معشوقه جدید... ♦پس از تصاویر عاشقانه یاسمین با مرد فرانسوی شاهزاده هم در اقدامی خیانت کرد که منجربه طلاق شد، 🔴ماجرای عجیب و خانواده سر تا پا فساد پهلوی را در این ویدیو ببینید. ✅پیشنهاد ویژه 🎋〰❄️ @Alachiigh
⚜رمان (مصطفی) محکم به دیوار کوبیده می‌شوم و سرم گیج می‌رود. مهلت نمی‌دهند سر پا شوم. یک لحظه از ذهنم می‌گذرد کمربند مشکی تکواندو دقیقا به چه درد می‌خورد؟! آن هم وقتی سه نفر قلچماق از سریش بازی‌هایت خسته‌اند و معلوم نیست چقدر گرفته‌اند که خلاصت کنند و تازه به احتمال نود و نه درصد چاقو و قمه هم دارند و قرار هست طوری بمیری که مایه عبرت همگان شوی! مادر و پدر، درس، مسجد، الهام، زندگی، سیدحسین، مریم و مرتضی، کار، هیئت، بسیج، عروسی، مادر، الهام، مریم، خون و خرد شیشه! بالاتنه‌ام را بالا می‌کشم تا بلند شوم اما قبل از اینکه بنشینم، کفش سنگین اسپرت یکی‌شان در پهلویم فرو می‌رود. درد نفسم را می‌برد طوری که نتوانم ناله کنم. در خودم جمع می‌شوم و صدایشان را می‌شنوم که: -فرمانده‌شونه؟ -نه من شنیدم فرماندشون فعلا نیست. این جانشینشه؛ خودم دیدمش. اسمش مصطفی‌ست... وقتی دستان یکی‌شان گریبانم را می‌گیرد، تازه می‌فهمم کف دستش دو برابر صورت من است! مثل پر کاهی بلندم می‌کند و دوباره می‌کوبدم به دیوار. کلا مفاهیمی مانند ابتکار عمل، توسل و دفاع را فراموش کرده‌ام. با خشم به چشمانم زل می‌زند: -تو مصطفیی؟ حتی صبر نمی‌کند جواب بدهم. نفسی برای حرف زدن ندارم. ضرب زانویش در شکمم باعث می‌شود خم شوم. انقدر سخت نفس می‌کشم که حتی نمی‌توانم ناله کنم یا کمک بخواهم. رهایم می‌کند و ناسزا می‌گوید. با برخورد زانوانم با زمین، سرم هم تیر می‌کشد. گوش‌هایم را تیزتر می‌کنم بلکه چیز به درد بخوری از حرف‌هایشان دربیاید. چشمانم را مجبور می‌کنم خوب ببینند و چهره راننده موتور و قد و هیکل دو مرد نقاب پوش را خوب به خاطر بسپارند. صدایی کلفت‌تر از آن دوتای قبلی می‌پرسد: -چکارش کنم؟ خلاصش کنم یا ناقص؟ -نه! کثیف کاری موقوف! فقط درحدی که حساب کار دستش بیاد. -آخه... -بذار اونم به وقتش! کمی سرم را بلند می‌کنم، درد در سر و گردنم شدت می‌گیرد. تازه متوجه خون روی پیشانیم می‌شوم. دوباره برای بلند شدن تلاش می‌کنم که لگد دیگری به سینه‌ام می‌خورد و به زمینم می‌زند. همراه سرفه، از دهانم خون می‌ریزد. یک لحظه با خودم می‌گویم اگر اینجا بمیرم، شهید حساب می‌شوم یا نه؟ زندگی‌ام از پیش چشمم می‌گذرد و به این نتیجه می‌رسم که اصلا لایق نیستم و در نتیجه زنده می‌مانم! وقتی چند دقیقه دیگر هم با لگد مورد عنایت قرارم می‌دهند، می‌فهمم کار از توسل و نجات گذشته و بهتر است اشهد بخوانم. با چشمانی که درست نمی‌بینند تمام کوچه را طی می‌کنم؛ به امید دیدن کسی که هنگام مرگ به ملاقات شیعیانش می‌آید. مادر و پدر، درس، مسجد، الهام، زندگی، سیدحسین، مریم و مرتضی، کار، هیئت، بسیج، عروسی، مادر، الهام، مریم، خون و خرد شیشه...! صدای فریادی که برایم آشناست، گوش‌هایم را جان می‌دهد. -بچه‌ها اونور... اونجان... صدای مضطرب ضارب آهنگ فرار دارد: -بریم... بریم بسشه... الان می‌ریزن سرمون! از دلم می‌گذرد که نباید در بروند، وگرنه مردنم هم فایده ندارد. نمی‌دانم چطور اما باید نگهشان دارم؛ حتی اگر با چماقی که زیر پیراهنش پنهان کرده یا چاقویی که احتمالا در جیبش هست به جانم بیفتند. ✨جھت مطالعہ، ذڪࢪ¹صلواٺ بہ نیٺ تعجیل دࢪ فرج،الزامےسٺ. ادامه  دارد... 🎋〰❄️ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🙏صلی‌الله علیک یااباعبدالله ♥️🤚 💐✨ارباب خوبم تولدت مبارک ✨💐 💖ولادت با سعادت سید جوانان اهل بهشت، سرور شهدا امام حسین علیه السلام مبارک باد.💐♥️ ✅ بسیار زیبا و شنیدنی 🎙 🎋〰❄️ @Alachiigh
غر نزن گله هم نکن خدا حکمت همه کارها را میدونه فقط بهش بگو: 【ای که مراخوانده ای راه نشانم بده .♥️】 🎋〰❄️ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹شهید عبدالمهدی مغفوری🌹 ♦️شهیدی که در قبر اذان گفت ✍مادر خانمِ حاج‌ عبدالمهدی می‌گفت: وقتی خواستم چهره مطهر و نورانی شهید را برای وداع آخر ببوسم،با کمال تعجب مشاهده کردم که لبان ذکرگوی آن شهید سعید به تلاوت سوره مبارکه کوثر مترنم است. و من بی‌اختیار این جمله در ذهنم نقش می‌بندد که هان ای شهیدان.با خدا شب‌ها چه گفتید؟ جان علی با حضرت زهرا(ص) چه گفتید؟ ✍پسرعموی شهید مغفوری هم از مراسم دفن این شهید خاطره‌ای شگفت دارد: وقتی می‌خواستیم او را که به برکت زندگی سراسر مجاهده‌اش شهد وصال نوشیده بود به خاک بسپاریم با صحنه عجیبی مواجه شدیم،که به‌ یکباره منقلبمان کرد. وقتی پیکر شهید را در قبر می‌گذاشتیم صدای اذان گفتن او را شنیدیم. ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🎋〰❄️ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
YEKNET.IR - sorood 2 - milad imam hosein 1400 - rasouli.mp3
6.89M
💐♥️خبرپیچیده‌درعالم‌که‌درّناب‌آمد نگین‌پنجم‌آل‌کسا‌ارباب‌آمد💐♥️ 💐جوونی که میخوای خیر ببینی از جوونی 💐نشون به اون نشونی 🎙 👌فوق زیبا ..پیشنهاد میکنم حتما بشنوید 🎋〰❄️ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴توصیه خاوری، رشوه‌گیر بزرگ، برای مطالعه یک کتاب 💢 اختلاس گری پشت چفیه! ❌عوام فریبی به سبک هارون الرشید!/ پاسخ مثبت رسول الله به هارون الرشید برای زندانی کردن حضرت موسی بن جعفر! ✅😚پیشنهاد ویژه 🎋〰❄️ @Alachiigh
🇮🇷 📝 یک شبهه‌ای در ذهن انقلابیون وجود دارد ومدام می پرسند... اینکه چرا حسن روحانی هنوز محاکمه نشده!؟ ❄️🌹❄️ 🔻از این زاویه هم به موضوع شاید کمتر توجه شده به خاطر این است که ایشان در سال ۱۳۹۴ در انتخابات مجلس خبرگان رهبری شرکت کردن و توسط مردم تهران رای آوردند و انتخاب شدند و الان جزء اعضای مجلس خبرگان رهبری می باشد... 🔸برای همین در مراسمات شرکت می کند... این سمت تا سال ۱۴۰۲ پابرجاست چون انتخابات مجلس خبرگان هر ۸ سال برگزار می‌شود... 🔺بعد از پایان این دوره باید ببینیم چه تصمیمی گرفته می شود، البته مجلس خبرگان هم می توانست ایشان را اخراج کند که این اتفاق نیفتاده است. بانیان_وضع_موجود 🎋〰❄️ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🔴❌ کرم‌های درونی چه کسانی هستند؟! یکی از مزدوران فارسی‌زبان ساکن آمریکا می‌گوید: نمی‌تونیم به تنهایی جمهوری اسلامی رو زمین بزنیم. درخت جمهوری اسلامی رو هر چقدر از بیرون تبر بزنیم، نمی‌افته. باید این درخت رو از درون کرم بخوره. جمهوری اسلامی باید از درون ریزش کنه. این چیزیه که از دیدار سران غربی فهمیده می‌شه. ما به خاتمی امید داشتیم. اصلاحات به ما وعده داد ولی به ما خیانت کرد. ❌با شنیدن این نکات که حکایت از اطلاعات درونی مجموعه اپوزیسیون می‌کتد، این سوالات مطرح می‌شود: ۱. پروژه ریزش از درون چه مراحلی دارد و چه اقداماتی در این راستا تعریف می‌شود؟ آیا بعد از غائله مهسا امنینی، اقدام دیگری پیش‌بینی شده است؟ ۲. عدالت انتقالی یعنی ائتلاف با برخی جریانات سیاسی در درون کشور. این جریانات کدام هستند؟ ۳. چه کسانی پروژه کرم خوردگی و ریزش از درون را در داخل دنبال می‌کنند؟ آیا مسئولان سابقا انقلابی که از گذشته خود پشیمانند، مدیران سابقا انقلابی که دنیاطلب شده‌اند، چهره‌های سابقا انقلابی که غربزده شده‌اند، پروژه کرم‌خوردگی را بر عهده دارند؟! ۴.خاتمی و جریان اصلاحات، چه وعده‌ای به براندازان داخلی داده بودند؟ 🎋〰❄️ @Alachiigh
⚜رمان (مصطفی) خانم‌ها را با هم راهی خانه می‌کنیم و خودمان می‌مانیم برای جمع و جور کردن مسجد. الهام شاید کمی دلخور باشد که دیرتر می‌رویم؛ اما ساکت است. چشمم که به چشمان سرخش می‌افتد، دلشوره می‌گیرم؛ نمی‌دانم چرا؟ چیز عجیبی نیست که بعد از دعای کمیل چشمانش سرخ باشد. خودم هم چشمانم سرخ است شاید. چشم‌ها رازدار خوبی نیستند. هرچقدرهم که اشک‌هایت را پاک کنی، سرخی و ورم چشمانت همه چیز را لو می‌دهند. الهام تمام دلخوری و شاید نگرانی‌اش را در یک جمله خلاصه می‌کند: -زود بیاید خونه... نمی‌خواد خیلی بمونید. لبخندی می‌زنم محض دلجویی: -باشه چشم. خداحافظی مادر انقدر طول می‌کشد که کوچه خلوت شود. تقریبا فقط ماییم. به دلم بد می‌افتد که خوب نیست تنها راهی‌شان کنم؛ اما نظرم عوض می‌شود. بچه که نیستند. دوباره به الهام سفارش می‌کنم: - سوار که شدین در رو قفل کنین... کسی هم سوار نکنین توی راه... بی حوصله کلید را می‌گیرد: -چشم! تمام تدابیر امنیتی لحاظ میشه. ساعت یازده و نیم است که راهی می‌شوند. تازه وارد مسجد شده‌ام که صدای جیغ و شکستن شیشه درجا میخکوبم می‌کند. غیر از صدای جیغ، صدای فریاد مردها هم می‌آید. دیگر حال خود را نمی‌فهمم، دیوانه وار می‌دوم به سمت در مسجد. حسن همراهم می‌دود و پشت سرمان بچه‌های مسجد. چشمانم خوب نمی‌بیند. نمی‌دانم الهام است یا مریم که روی زمین افتاده. چادر سر یکی‌شان نیست. چند مرد از دور ماشین پراکنده می‌شوند. حسن سریع‌تر از من می‌رسد بالای سرشان. مادر تکیه داده به ماشین و دستانش را گرفته جلوی صورتش. مریم پریشان دنبال چادرش می‌گردد و الهام هنوز هم روی زمین افتاده. خرده شیشه‌های پنجره ماشین، دستش را زخم کرده. خط سرخ و باریکی از زیر روسری مریم کشیده شده تا گونه‌اش. فریاد یا حسین و یا زهرا گوشم را پرکرده. با فریاد از مادر می‌پرسم: -چی شد؟ کی این کار رو کرد؟ مادر لرزان به سمتی اشاره می‌کند. صدای فریادی می‌شنوم: - بدویید دنبالشون. اونوری رفتن... همون کاپشن طوسیه. حتی به اندازه سوار موتور شدن هم صبر نمی‌کنم. مثل دیوانه‌ها می‌دوم به سمتی که مادر اشاره کرد. هنوز دقیقا نمی‌دانم چه اتفاقی افتاده و اصلا باید دنبال چه کسانی بگردم. فریاد در ذهنم تکرار می‌شود: - کاپشن طوسی... موتور... درحالی که می‌دوم، صحنه در ذهنم تکرار می‌شود: -شال گردن‌های پیچیده دور صورت، طوسی، مشکی، چهارشانه و بلند، دوتا موتور سیکلت هرکدام با دو سرنشین... چماق... مریم... الهام... تندتر می‌دوم. چشمانم کوچه‌ها را در جستجوی نشانه‌ها می‌کاوم. هیچ برنامه‌ای برای بعدش ندارم. فقط می‌دانم باید پیداشان کنم. صدای موتور سیکلت سرعتم را کم می‌کند. می‌ایستم و گوش می‌دهم. نمی‌دانم در کدام کوچه‌ام. کسی در پیچ کوچه ایستاده با موتور روشن. حتما در تاریک روشن کوچه مرا ندیده چون اصلا حواسش به من نیست. مرد دیگری با قد بلند و کاپشن طوسی و صورت پوشیده، ترکش می‌پرد و راننده موتور گاز می‌دهد. از پشت سرشان صدای فریاد می‌آید. خودش است! می‌دوم دنبالشان. حالا که می‌دانم بچه‌ها دنبالشان هستند، بیشتر جان می‌گیرم. تمام توان را در پاهایم جمع می‌کنم و می‌دوم. همراه پیچیدن‌شان می‌پیچم. انگار آن‌ها هم سعی دارند مرا از سرشان باز کنند. صدای بچه‌ها را دیگر نمی‌شنوم. پهلوهایم درد می‌کند، اما حالا می‌دانم باید یک جوری زمین‌گیر شوند. به پاها و ریه‌هایم التماس می‌کنم بیشتر دوام بیاورند تا تندتر بدوم. می‌پیچند داخل یک بن بست. انقدر تاریک است که انگار چراغ شهرداری هم اینجا نیست. می‌رسم بهشان و با تمام توان لگدی به موتورشان می‌زنم؛ طوری که تعادل‌شان بهم بخورد و زمین بیفتند. چرخ‌های موتور همچنان می‌چرخند. مادر، الهام، مریم، خون و خرد شیشه! حالا صاحب کاپشن طوسی روی زمین افتاده. برنامه‌ای ندارم جز اینکه نگه‌شان دارم تا بچه‌ها برسند. نمی‌دانم چگونه؛ دعا دعا می‌کنم همین زمین خوردن زمین‌گیرشان کرده باشد. هنوز نفسم بالا نیامده و دقیقا نمی‌دانم چه کنم دستی از پشت سر گردنم را می‌گیرد و قبل از هر حرکتی، پرتم می‌کند طرف دیوار. ✨جھت مطالعہ، ذڪࢪ¹صلواٺ بہ نیٺ تعجیل دࢪ فرج،الزامےسٺ. ادامه  دارد... 🎋〰❄️ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🙏صلی الله علیک یا اباالفضل العباس🤚 ⭐️💐🎊🎉🎊💐⭐️ بـه روی دست علی ماه هویدا شده اسـت این قمر آینه هیبت بابا شده اسـت بـه رُخش شمس خدا محو تماشا شده اسـت در دل زینب و ارباب چـه غوغا شـده اسـت گفت ارباب بـه زینب قمرم می‌آید دلـت آسوده که سردار حـرم می‌آید میلاد فرخنده حضرت اباالفضل علمدار کربلا مبارک ⭐️💐🎊🎉🎊💐⭐️ ✅پیشنهاد ویژه.. التماس دعا (ع) 😉 🎋〰❄️ @Alachiigh
✳️بلاهایی که با شام نخوردن بر سرتان می آید!👇 🔸بد اخلاق می‌شوید 🔸زودتر خسته می‌شوید 🔸باعث افسردگی می‌شود 🔸چاق می‌شوید 🔸باعث پیری زودرس می‌شود 🔹افرادی که شام نمی ‌خورند، صبح پس از بیدار شدن، به علت اُفت قندخون معمولاً دچار خستگی و بی‏‌حوصگی می شوند. 🎋〰❄️ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا